ضرورت توجه دقیق به تفاوت فرمان اجرایی با یادداشت اجرایی ترامپ درباره ایران

در تحلیل سیاسی توجه به کاربرد واژگان و مفاهیم از دو جنبه بسیار اهمیت دارد: اول از لحاظ معنا و مفهوم واژه‎ای که به کار برده می شود، دوم از جنبه جایی که آن واژه یا مفهوم در بین کلمات دیگر و جملات دیگر قرار می گیرد. یکی از آفت های بزرگ تحلیل سیاسی درک اشتباه از واژه مورد نظر توسط تحلیل‌گر و یا قرار دادن آن مفهوم یا واژه در جای نامناسب آن است . در مواردی این خطای ظاهرا کوچک به نوعی به زیان بزرگ منتهی می شود . البته بستگی دارد در چه زمانی و توسط چه کسی در کجا چنین برداشت غلطی یا کاربرد نادرستی در متن تحلیل استفاده شده باشد .

این مقدمه برای این نوشتم تا درمورد یادداشت اجرایی( Executive Memoranda) ترامپ که در روز سه شنبه 16 بهمن ماه صادر کرد این توضیح ضروری را در باره مفهومی که به کار برده شده است ارائه کنم .

مفهوم یادداشت اجرایی در فرهنگ لغت حقوقی در آمریکا چنین تعریف شده است: « به یک دستورالعمل یا راهنمایی صادر شده توسط رئیس جمهور یا یک مقام عالی‌رتبه دولتی اشاره دارد که نیاز به انتشار رسمی و عمومی ندارد. این یادداشت‌ها معمولاً در محدوده دستگاه‌های اجرایی دولت باقی می‌مانند و به عنوان دستورات داخلی شناخته می‌شوند.»

ترامپ در دولت قبلی خود پس از خروج از برجام در اردیبهشت 1397 به منظور اتخاذ فشار حداکثری بر ایران فرمان اجرایی ( Executive Order) صادر کرده بود. با توجه به تعریفی که در فرهنگ حقوقی در آمریکا از این مفهوم می شود:« فرمان اجرایی یک دستور رسمی است که توسط رئیس جمهور ایالات متحده صادر می‌شود و تأثیر قانونی دارد. این دستورات معمولاً بر اساس اختیارات قانونی رئیس جمهور صادر می‌شوند و باید به طور رسمی منتشر شوند.» از آنجا که فرمان‌های اجرایی برای اجرای قوانین موجود، تعیین سیاست‌های جدید، و یا هدایت دستگاه‌های دولتی به انجام وظایف خاص استفاده می‌شوند در حالی که یادداشتهای اجرایی معمولاً برای تعیین سیاست‌های داخلی، تعیین روش‌ها و راهبردهای اجرایی، و ارتباطات داخلی مانند آئین نامه های اجرایی درون ادارات دولتی استفاده می‌شوند، می توان چنین برداشت کرد که از لحاظ حقوقی دستور ترامپ درمورد تمدید فشار حداکثری به ایران که دیروز صادر شد چون در قالب یادداشت اجرایی صادره شده بار حقوقی کمتری نسبت به دستور قبلی او دارد. پس احتمالا او با این تفاوت در رویه قبلی خواسته نشان دهد قصد ندارد از همان شیوه قبلی شکست خورده استفاده کند بلکه می خواند ابتدا با ایران برخورد تندی نداشته باشد و سخت نگیرد تا زمینه سازی برای مذاکره احتمالی داشته باشد. اگر این برداشت درست باشد پس ترامپ در عمل توپ بازی را به زمین ایران پرتاب کرده است تا نشان دهد که اهل انعطاف است و می تواند این دستورالعمل را که از لحاظ حقوقی بار کمتری نسبت به فرمان اجرایی دارد تغییر دهد همچنین با اعلام آمادگی برای تماس با مسئولین ایرانی و گفتگو با رئیس جمهور ایران می خواهد این پیام را منتقل کند که او برخلاف اردیبهشت 1397 که با نقشه اسرائیل از برجام خارج شد، اسیر بازی نتانیاهو برای برهم زدن هر نوع توافقی با ایران نیست . حالا باید دید ترامپ در عمل چه می کند

ترامپ در تله نتانياهو نمی‌افتد

روزنامه اعتماد در راستاي واکاوي محور رايزنیها و تحولات احتمالي بعد از انجام ديدار مهم ميان ترامپ و نتانياهو با حسن بهشتی پور ، پژوهشگر مسائل بين‌الملل گفت‌وگو کرده است.

بهشتی پور تاکيد کرد که مواردي چون آتش‌بس در غزه و وضعيت حماس و همچنين آينده برنامه هسته‌اي ايران در کانون توجه‌ها و رايزنیها دو نفرقرار دارد، با اين همه به باور اين کارشناس، فارغ از نزديکي نتانیاهو و ترامپ هر دو بازيگر، اختلاف‌نظرهايی هم دارند و این مانع از توافق قاطع آنها در همه زمینه ها خواهد شد. مشروح اين گفت‌وگو را در ادامه میخوانيد:

ارزيابي شما از سفر نتانياهو به واشنگتن و حضور در کاخ سفيد به عنوان اولين مهمان دونالد ترامپ در دولت دوم چيست؟ با لحاظ کردن شرايط کنوني خاورميانه اين ديدار ممکن است چه سيگنال‌هايي را به بازيگران ثالث چون ايران مخابره کند؟

به اعتقاد من بزرگ کردن اين ديدار از نگاه رسانه های همسو با اسرائیل بيشتر جنبه تبليغاتي دارد. دليل آن نيز به سرخوردگیهاي شديد نتانياهو از عدم موفقيت در ملاقات با بايدن بازمی‌گردد، چراکه بايدن در مقاطع مختلفي نتانياهو را به خاطر سياست‌هاي او بايکوت کرده بود. اما مناسبات ترامپ با نتانياهو متفاوت از بايدن است. از طرفي ترامپ، با خودشيفتگي خاصي که در درونش دارد، از اين موضوع فرصت‌سازي خواهد کرد. اما مهم‌تر اينکه بدون شک، آينده خاورميانه و تحولات پس از آتش‌‌بس در غزه مهم‌ترين محور گفت‌وگوي ترامپ و نتانياهو خواهد بود. واقعيت اين است که نتانياهو با شخصي روبه‌رو است که وعده‌هاي زيادي میدهد بدون اينکه توجه کند چقدر میتواند وعده‌ها را محقق سازد.

ادامه نوشته

وضعیت غزه مهمترین بخش سفر نتانیاهو به آمریکا

«حسن بهشتی‌پور» در گفت‌وگو با ایسنا مهم‌ترین دستور کار سفر نتانیاهو به آمریکا و دیدارش با ترامپ را «آینده غزه و منطقه» دانست و گفت: در حال حاضر علاوه بر مصر و اردن، عربستان، تشکیلات خودگردان، قطر و امارات متحده عربی چهار کشوری هستند که با طرح کوچاندن فلسطینیان از غزه مخالفت کردند اما به نظر می‌آید آمریکا سعی دارد هم‌چنان با ۲ روش تهدید و امتیاز دادن به این کشورها به ویژه مصر و اردن آنها را به موافقت با این طرح وادار کند. معتقدم مهم‌ترین بخش سفر نتانیاهو به آمریکا پیرامون وضعیت غزه و اداره آن در آینده و مسائل حاشیه آن است.

باید دید اسرائیل در موضوع کوچاندن فلسطینی‌ها چه برنامه‌ای دارد. به هر حال ترامپ حتما تمایل دارد نقشه احیای صلح ابراهیم را هم دنبال کند و از این رو دوباره با عربستان، مصر، اردن، امارات و بحرین صحبت خواهد کرد و برای این کار نیاز است تا مساله غزه و جنگ در این منطقه را به نحوی سر و سامان دهد. به هر حال طرح ابراهیم به طور کلی مخالف و ضد تشکیل ۲ دولت اسرائیلی و فلسطینی است، بنابراین باید دید اراده سیاسی این کشورها در نهایت به چه سمت می‌رود. با توجه به تحولات و تاثیرات جنگ هفت اکتبر و اقدامات و جنایاتی که اسرائیل در منطقه مرتکب شده است عملا همراهی کشورهای عربی با اسرائیل دشوار شده است.

ادامه نوشته

سکوت ترامپ نشانه در پیش گرفتن سیاست ابهام در قبال ایران است

سكوت ترامپ در قبال ايران، نشانه تغيير رويكرد رييس‌جمهوري امريكا نيست

حسن بهشتي‌پور در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه اساسا چه تحليل و ارزيابي مي‌توان از فعل و انفعالات اخير دونالد ترامپ در روزهاي ابتدايي دولت دوم او مشخصا در رابطه با ايران داشت، گفت: اول اينكه تحليل‌هايي در باب رويكرد احتمالي ترامپ درخصوص پيگيري مذاكره با ايران مطرح شده و همچنين تعبير مثبت سكوت رييس‌جمهور امريكا تحليلي واقع‌بينانه نيست و ‌‌نمي‌توان بر‌مبناي فكت‌هاي موجود در اين زمينه گمانه‌زني‌هاي دقيق ارايه كرد، زيرا به نظر می رسد رئیس جمهوری آمریکا سیاست ابهام را درقبال ایران در پیش گرفته است . باید توجه داشت در تحلیل رفتار رهبران کشورها نمی توان براساس اتفاقات نيفتاده شرايط را تبيين کرد. معمولا تحليل‌‌ها بايد برمبناي اقداماتي كه انجام شده است، صورت گيرد و واقعيت اين است كه نمي‌توان به‌ طور قطع رويكرد رييس‌جمهوري امريكا را فعلا پيش‌‌بيني كرد. زیرا ترامپ فردي غيرقابل پيش‌بيني است كه موضع‌گيري‌هاي او تاكنون ساختارشكنانه بوده است. تحليلگران ممكن است از اين جهت خوش‌بين باشند كه او در قبال ايران به رويكردي ساختارشكنانه متوسل نشده است، اما این ملاک دقیقی برای پیش بینی سیاست دولت ترامپ در قبال ایران نیست .

ادامه نوشته

قابل توجه آقای علی لاریجانی

درباره مذاکره با آمریکا فکر می کنم ما با دو مشکل اساسی روبرو هستیم

اول کسانی که حسن نیت دارند و دلشان واقعا برای پیشرفت کشور می سوزد و تمام همت خود را برای حل مشکلات معطوف کرده اند اما این گروه به فهم مشترکی در باره موضوع های مهمی مثل مذاکره کردن با آمریکا ، برجام ؛ اف ای تی اف و غیره نرسیدند و مادامی که این درک مشترک بین دلسوزان مخالف و موافق به وجود نیاید به راه حل مشترک هم نمی رسیم.

دوم در مورد کسانی است که منافع آنها در ادامه تحریم ها است برای انکه با این گروه به تفاهم برسیم ، باید سیاستهایی را در پیش بگیریم که دیگر منافع آنها از راه ادامه تحریم ها تامین نشود و یا حتی با ادامه تحریم ضرر کنند در این حالت شاید راه تفاهم با مخالفان واقعی تحریم ها فراهم شود.

در واقع ترامپ با موضع نگرفتن در مورد مذاکره با ایران سیاست ابهام را پیش می برد تا بتواند با مخالفین مذاکره با ایران در داخل آمریکا تعامل کند آنها با زرنگی در حالی که به مذاکره با ایران نیاز دارند خود را مستغنی از مذاکره نشان می دهند و در واقع می خواهند فریبکاری کنند. تاکید و اصرار بر سیاست مذاکره به هیچ وجه نشان ضعف نیست باید دید در میدان مذاکره چگونه عمل می کنیم آنها از وضعیت داخلی ایران با اتکا به عوامل نفوذی خود اطلاعات کافی دارند آنها بر اساس اعلام آمادگی ایران برای مذاکره یا تمایل نشان ندادن ایران برای مذاکره قضاوت نمیکنند آنها به داشته های ما برای میز مذاکره توجه دارند. اتفاقا در جنگ رسانه ای و روایت سازی کشوری موفق است که در سیاست اعلانی خود دم از مذاکره و صلح خواهی بزند اما در سیاست اعمالی با قدرت و قوت توان اقتصادی ، هسته ای و نظامی و دیپلماسی رسانه ای خود را بالا ببرد این خط مشی می تواند موثر واقع شود وگرنه دم نزدن از مذاکره چه کمکی به کشور می کند همین صحبت از گفتگو اگر هیچی نداشته باشد برای داخل کشور و بازار ایران آرامش بخش و امید افزا خواهد بود

ادامه نوشته