پاسخ به نقد امیر قسمت چهارم

قصدم این بود که بخش قبلی نقد امیر بر سیاست هسته ای ایران را پاسخ بدهم که فکر می کنم نکات اساسی است که همه جوانان کشور عزیزمان باید از ان مطلع باشند . اما امیر عزیز با نقد جانانه دیگری درد دل های بخش روشنفکر نسل جوان امروز را مطرح کرده است که به دلیل اهمیت و اولویت خبری ان با همه گرفتاری های شخصی که دارم پاسخ به این نقد را خارج از نوبت نوشتم که فکر می کنم در شرایط بسیار حساس کنونی لازم است برای نسل جدید و آیندگان بماند و اما امیر عزیز در پارگراف اول نوشتند که از تاریخ معاصر عبرت نمی گیریم و تحولات را نادیده می گیرم او می نویسد:

پس در کجا ودرچه شرایطی مطالعات تاریخ معاصرباید به ما درشناخت دقیق تر و تحلیل شرایط کنونی کشور با توجه به شرایط حساس کنونی کشور کمک کند ؟ به نظر می رسد حاکمان کشور نمی خواهند و یا نمی توانند از شرایط و وضعیتی در اواخر دوران شاه پیش آمد و یا وضعیتی که برای حاکمانی همچون صدام حسین ، قذافی و یا حسنی مبارک ایجاد شده است ، درس بگیرند. نکات مشترک بسیاری با وجود تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی میان آنها وجود دارد که متاسفانه نادیده گرفته می شوند . همگی با یک خط و مشی ثابت و به شیوه تک قدرتی طی 30 الی 40 سال درست یا نادرست آن را برمردم خود حکومت کرده اند . اما هرگز این اندیشه را حتی به ذهن خود راه ندادند تا به گذشته و پشت سر خود نگاه کنند و ببینند عملکردشان نسبت به مردم کشور خود در درجه نخست و سپس سایر کشورهای جهان چگونه بوده است .

1- امیرعزیز قبلا هم عرض کردم در تجزیه و تحلیل های سیاسی و تاریخی قرار نیست به همه مطالب مورد نظر در یک مقاله بپردازیم . 

2- توجه داشته باشید نویسنده ای مثل حقیر تا چقدر دستش باز است که به همه موضوع ها آنگونه که می خواهد بپردازد. 

3- اشکال تحلیل شما این است که موضوع نارضایتی بخشی از جامعه ازعملکرد حاکمان را معیار و پایه نقد دیدگاه حقیر قرار دادید . بنده به عنوان یک تحلیلگر سیاسی که مدعی دلسوزی برای کشورم هستم و می کوشم واقع بین باشم وقتی خطر تهدید جنگ را جدی می بینم ناچار هستم و وظیفه دارم به همه و از جمله شما جوانان عزیز هشدار بدهم . شما تحلیل های قبلی من را ببینید همیشه نوشتم که قرائن و شواهد نشان می دهد عربده کشی ها برای جنگ عملیات روانی است و می خواهند ما را مرعوبب کنند تا کار خود را پیش ببرند . اما اینبار قرائن و شواهد را کنار هم که می گذارم می بینم تهدید شروع جنگ جدید احتمال بسیار بیشتری پیدا کرده است بنابراین وظیفه خود می دانم هشدار بدهم که تهدید خارجی جدی است و تلاش می کنند ما را در داخل به جان هم بیندازند وبدون جنگ  ایران را از درون دچار مشکل کند .

4- تاکید من بر جدی بودن تهدید خارجی علیه ایران به معنای نادیده گرفتن مشکلات داخلی خودمان در تمامی ابعاد ان نیست . برای بررسی دقیق مشکلات داخلی چند ملاحظه دارم یکی آنکه به مواردی اشاره نکنم که دشمنان ایران از ان بهره برداری کنند. زیرا معتقدم مشکلات ایرانی ها به دست خودشان قابل حل است و نیازی به مداخله خارجی ها ندارند 

 دوم انکه مواردی را که خط قرمز است نیاورم چون موجب ایجاد دردسربرای خودم می شود ودرنهایت ممکن است وبلاگم فیلتر شود. بنابراین بدون توجیه کردن کارهای غلط درحد بضاعتم  اشاراتی دارم که برای اهل فن کاملا قابل درک است 

  سوم آنکه در باره چیزی بنویسم که مطمئن هستم اطلاعات کافی دارم نه انکه تحت تاثیر تبلیغات عوامانه من هم با اطلاعات غلط به مخاطبان تحلیل غلط بدهم . زیرا وقتی اطلاعات من غلط باشد علامه دهر هم باشم تحلیلم حتما غلط است. 

5- تجربه های تاریخی در بعد بین المللی و داخل ایران حتما قابل استفاده است چرا که گفتند گذشته چراغ راه آینده است . شما تصور نکن دیگران این تجربه ها را نادیده می گیرند بلکه انها توجیه می کنند . نکته بسیار مهم ان است که نباید شباهت های ظاهری بین پدیده های تاریخی ما را به اشتباه د رداوری بیندازد . برای آنکه بتوان پدیده های سیاسی را به هم ارتباط داد و از آن نتایج مشترکی را برداشت کرد باید ملاحظات دقیقی را در نظر گرفت که من پیشنهاد می کنم برای این بخش به گام چهارم در تحلیل سیاسی در بخش آرشیو همین وبلاگ مراجعه کنید 

6- مشکل اساسی شاه وابستگی اش به قدرت خارجی بود او تصور می کرد می تواند با اتکاء به بیگانگان ایران را به سوی تمدن بزرگ هدایت کند البته شاه دهها مشکل دیگر از جمله خصلت های دیکتاتوری و تردید های جدی در تصمیم گیری بویژه در مدیریت بحران داشت اما این ویژه گی وابستگی بدتر از هر مشکل دیگر کار دست او داد. او در واقع اواخر حکومتش با نظر سفیر امریکا در تهران امور را هدایت می کرد این موضوع در تحقیقات امثال دکتر میلانی  مطرح شده است و یک اتهام بی اساس نیست . 


ادامه نوشته

نباید به استقبال جنگ رفت!

گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با حسن بهشتی پور،

دیپلماسی ایرانی: در روزهای اخیر که خبر رزمایش نیرو دریایی ایران در خلیج فارس به تیتر یک تمامی خبرگزاری های داخلی و خارجی تبدیل شده است، اخبار دیگری نیز از معاهدات تسلیحاتی میان امریکا و امارات و عربستان سعودی منتشر شده است. به نظر می رسد رقابت تسلیحاتی نانوشته ای در منطقه در حال بالاگرفتن است. دیپلماسی ایرانی این مسئله را در گفت و گو با حسن بهشتی پور، کارشناس رسانه بررسی کرده است:

هدف این فضاسازی رسانه ای چیست؟

این که مشخص است. استراتژی امریکا در چند سال اخیر دامن زدن به ایران هراسی برای فروش سلاح به کشورهای منطقه ازجمله عربستان سعودی ، امارات متحده عربی و عراق است که قرادراد های چند میلیارد دلاری با انها امضاء کرده است. اکثر این موارد هم با استناد به تهدید ایران است. البته اسمی ازاین تهدید در متن قراردادها  نمی آورند اما در عمل مشخص است که امریکایی ها با دامن زدن به ایران هراسی و ترساندن کشورهای منطقه  از ایران، قرارداد فروش سلاح امضاء می کنند تا  رکودی را که گریبان گیرشرکت هایی مثل لاکید و بویینگ که تولید کننده انواع جنگنده ها هستند ، از بین ببرند. زیرا با تولید این سلاح ها چندین هزار کار در امریکا در کارخانه های  تولید کننده تسلیحات ایجاد می شود و منافع این کار به امریکایی ها می رسد. در مقابل  این سلاح ها برای خریداران انها از لحاظ اقتصادی  نفعی ندارد زیرا  در گردش اقتصادی این کشورهای قرار نمی گیرد. چون هزینه ای که بابت این تسلیحات پرداخت می شود در عمل از گردونه اقتصاد خارج می گردد یا در اثر استفاده از سلاح نابود می شوند یا در انبارها و پایگاه ها بلااستفاده می مانند. بنابراین نتیجه این می شود که درآمدهای سرشار کشورهای عربی به بهانه خطر احتمالی ایران به جیب شرکت های تولید کننده اسلحه که جنگ طلب هم هستند برود. ازنظر امنیتی هم نوعی هواپیماهای جنگنده در اختیار عربستان قراراست تحویل شود که خطری برای اسرائیل نداشته باشد. ببینید اینها تا کجای کار را حساب می کنند آن وقت عده ای شیوخ برای چند روز بیشتر بر سر قدرت ماندن با خرید از شرکت های آمریکایی به بهانه تامین امنیت کشورشان درواقع به خیالشان تضمینی برای بقای حاکمیت نامشروع شان بر کشور های منطقه ایجاد می کنند . درصورتی که اگر این سیاست ها جواب می داد شاه در ایران وبن علی در تونس ، مبارک در مصر و  قذافی در لیبی بر سر قدرت می ماندند.

ادامه نوشته

روسیه، پوتین و اتحادیه اوراسیا

گفتگو مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSCبا حسن بهشتی پور کارشناس اوراسیا

مصاحبه کننده :فرزاد رمضانی بونش

منبع : سایت مرکز بین المللی مطالعات صلح      http://peace-ipsc.org/fa/?p=2214

مقدمه: تشکیل کمیسیون اتحادیه گمرکی به عنوان مهمترین گام درشکل‌گیری اتحادیه بزرگ اوراسیا در نشست ۳ کشورعضو درمسکو تصویب شد وروسای جمهور کشورهای روسیه، قزاقستان و روسیه سفید در نشست مسکو در خصوص تشکیل کمیسیون اوراسیا به توافق دست یافتند و آغاز به کار رسمی کمیسیون اقتصادی اوراسیا به عنوان عالی ترین نهاد جامعه اقتصادی اوراسیا را اعلام کردند. دراین بین ولادیمیر پوتین،نخست وزیرروسیه هم تشکیل اتحادیه اوراسیا،متشکل ازکشورهای منشعب ازاتحاد جماهیر شوروی راخواستارشد وگفت این اتحادیه باید درکنارآمریکا،اتحادیه اروپا وقدرت های نوظهورآسیایی، ثبات وتوسعه جهانی راتضمین کند. دراین بین برای درک بیشتری از پتانسیل ها، اهداف جامعه اقتصادی اوراسیا، طرح آینده اتحادیه اوراسیا به گفتگویی با حسن بهشتی پور کارشناس کشورهای همسود پرداختیم:

ادامه نوشته