علل توجه آمریکا به بحث قانون ویزا وسایر محدودیتهایی که برای ایران اعمال می کنند، چیست؟

برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید در رابطه با این موضوع تحلیل واقع بینانه داشته باشیم که تصمیمی که گرفته شده توسط مجموع حاکمیت آمریکا انجام گرفته یا توسط صهیونیست ها و لابی صهیونست ها  (که ابتدا مخالف برجام بودند و اینک هم مجموعه اقداماتی را سازماندهی می کنند تا از اجرای برجام جلوگیری کنند) انجام شده است. یعنی ابتدا باید تکلیف خود را در مبانی تحلیل روشن کنیم و اینکه کدام یک از این دو تحلیل را قبول داریم.

کسانی که از ابتدا در داخل کشور مخالف برجام بودند، اقدام اخیر را کار حاکمیت ایالت متحده آمریکا می دانند نه لابی صهیونیستی و معتقدند این اقدامات فیلم و بازار گرمی است و بر این نظرند که اگر مخالف بودند شخص اوباما امضا نمی کرد. در حالی که به نظر بنده این مسئله بدون شک اقدام لابی صهیونیست ها است و در راستای اجرا نشدن برجام است. زیرا متن تحریم ها را درداخل لایحه بودجه کل کشور آمریکا قرار داده بودند که اگر اوباما می خواست وتو کند باید کل لایحه را وتو کند و این به معنای آن بود که حداقل تصویب بودجه با توجه به تعطیلات کریسمس دو ماه عقب بیفتد . 

 از طرف دیگر نقض آشکار برجام به خصوص ماده ۲۶ و ماده ۲۹، ۳۰ و ۳۸ را هم حتی دربرمی گیرد، ولی به طور دقیق نقض آشکار ماده ۲۶ برجام است. چه اینکه اوباما مجبور شده است رویکرد ضد ایرانی را امضا کند چه نخواسته باشد در پاسخگو بودن در این موضوع مسئولیت مستقیم دارد. بنابراین ما باید اقدامات لازم را برای مقابله با حرکتی که آمریکا انجام می دهد، انجام دهیم. اما کنگره یا کاخ سفید معتقدند که علیه تروریسم اقدامی کرده اند و هدفشان هم مقابله با تروریسم است و در برجام اصلا بحثی در مورد تروریسم نکرده اند و این ها موضوعات جدای از مسئله برجام است.

مسئله برجام و تحریم هایش مربوط به مسئله هسته ای است در حالی که موضوع محدودیت ویزا برای کسانی که قبلا به ایران سفر کرده باشند ، به مسئله ادعای  حمایت ایران از تروریسم بر می گردد.از نظر آنها این محدویت فقط برای مبارزه با تروریسم است. و می خواهند به ایران و آن سه کشور دیگرسفر نکنند،.

اما در باره این استدلال بی پایه آنها باید گفت این مسئله توجیهی است برای اینکه بتوانند از نقض آشکار برجام فرار کنند. قبلا کسانی که نگران بودند و دلواپسان، مکررا به این موضوع استناد می کردند و ادعا می کردند که اگر مسئله هسته ای تمام شود مجددا مسئله تروریسم و حمایت از تروریسم و بحث نقض حقوق بشر و اینگونه مسائل را بهانه می کنند. بنابراین این موضوع شاهدی است برای یکی از دلایلی که آن ها می آوردند. طرف آمریکایی می گوید به علت حمایت ایران از تروریسم ما با آن مقابله می کنیم. ایران در هیچیک از اقدام های توریستی که در آمریکا و فرانسه انجام شده هیچ نقشی نداشته است .

با این وجود علل بحث تعلیق ویزا توسط جان کری و سپس توجه به موضوع غرامت از گروگان گیری چه بوده است؟

اگر درست ترجمه شود ایشان تعلیق را مطرح نمی کنند، بلکه می گویند که ما هر موقع بخواهیم می توانیم جلوی آن را بگیریم و هر موقع صلاح دانستیم انجام می دهیم. مثلا بازرگانان و تجار نمی خواهند که مورد فشار قرار بگیرند پس بنابراین جلوی اجرای آن را می گیریم. به عبارت دیگر قانون کلی وضع کردند و اهرم فشاری را در دست گرفتند و هر موقع که بخواهند این اهرم را به کار ببرند و هر موقع بخواهند به کار نبرند.

اگر بخواهیم  نامه کری را تحلیل کنیم مفهومش این است: ایشان مطرح نکرده اند که به صورت مطلق آن را کنار می گذارند و لغوش می کنند و نادیده می گیرند. بلکه مفهوم نامه این طور است که ما آن را در هر زمانی که بخواهیم و برای هر کسی که صلاح بدانیم اجرا نمی کنیم . این بدین معنی است که هر موقع صلاح دانستند می تواند این را اجرا کند. در واقع در تجارت، سرمایه گذاری و روابط اقتصادی اصلا مطرح کردن این موضع یک جو روانی ایجاد می کند. چه عمل بکنند چه نکنند وقتی از نظر خبری  مطرح می شود خود برای ایران مشکل ساز می شود. چرا که کشورهای سرمایه گذاران و تجار یا بازرگانان تردید می کنند که آیا منافع آن ها آن قدر هست که قید سفر به آمریکا را بزنند یا اگر بخواهند به آمریکا سفر کنند دردسر ویزا را تحمل کنند یا نه؟ این موضوع در واقع اهرم فشاری است. اگر چه این اهرم فشار را می توان از بین برد، اما نامه کری حداقل این مسئله را مطرح نمی کند. بلکه بیان می کند هر موقع خواستیم آن را برای تجار و بازرگانان نادیده می گیریم.

گذشته از این لازم است به ماجرای گروگان ها ی آمریکایی نگاهی داشته باشیم. ما یک توافق نامه ای به نام بیانیه های الجزایر بین ایران و آمریکا داریم. در  بیانیه  کلی در بند ب به صراحت آمده گروگان ها بعد از آزادی حق شکایت ندارند و نمی توانند از طرف ایرانی ادعای غرامت کنند. چه قدر هم خوب طرف ایرانی این را در آن بیانیه گنجانده است. بعد از گذشت حدود ۳۴  سال که از این مسئله می گذرد، از ۵۳ گروگان، که  یکی از آن ها  کوئن  بوده که تیرماه ۵۹ به خاطر بیماری آزاد می شود، از این تعداد ۱۵ نفر مرده و بقیه زنده هستند، اما این افراد وکیل گرفته و قصد دارند از پولی که بانک فرانسوی ۹ میلیارد دلار جریمه شده، روزی ۱۰ هزار دلار و به صورت تخمینی به هر فرد گروگان بخاطر 444 روز چهار میلیون و پانصد هزار دلار غرامت بدهند. این درواقع  به صراحت مخالف  بیانیه های الجزایر است . ( دو بیانیه یکی کلی و دیگری به جزئیات  می پردازد)  اما دادگاه هنوز دارد مساله را بررسی می کند. در یک مورد هم رای به نفع این افراد داده، چون این افراد نسبت به بیانیه الجزایر شکایت کردند. این رویکردها نشان می دهد آمریکایی ها هرجا که به نفعشان باشد موضوع را نادیده می گیرند.

ما باید مکانیزمی ایجاد کنیم که این امر نادیده گرفته نشود. یک راه حل مد نظر دوستان آن است که برجام را اجرا نکنیم، متوقف کنیم تا این قانون را بردارند. اما من به این دوستان عرض می کنم، هرچه قدر برجام دیرتر اجرا شود، طرف ایرانی است که ضرر می کند چون تحریم ها را طولانی می کنند. دوم این که اگر قانون را برداشتند برای بار دیگر صهیونیسم ها ممکن است سه ماه دیگر یک قانون جدید بگذارند. ما باید این مسئله را یک بار برای همیشه از طریق کمیسیون ویژه (که قرار است به نقض برجام رسیدگی کند) حل کنیم. این امر برخلاف نص صریح توافق برجام است لذا مشخصا باید به صورت ریشه ای این موضوع حل شود.

با توجه به وضعیتی که تشریح کردید، آینده نگاه آمریکا به رویکرد برجام آیا موجب افزایش فشار خواهد شد یا نه؟

به هیچ وجه، به نفع آمریکاست که برجام اجرایی بشود. حداقل دولت آمریکا به دنبال اجرایی شدن برجام است نه اجرا نشدن آن. اسرائیلی ها و صهیونیست ها، کنگره و جناح لابی صهیونیستی است که نمی خواهند برجام اجرا شود. من فکر می کنم آمریکایی ها می خواهند برجام اجرا شود، اما باید تضمین های کافی دنبال آن وجود داشته باشد تا دید از نظر حقوقی و از نظر کمیسیون چه اقداماتی می توان انجام داد که مجددا این مسائل در شکل های مختلف اجرا نشود. اجرای برجام در مجموع به نفع ایران و همه گروه پنج به علاوه یک است