نقد ادعاهای هستهای نامستند
- فراموش نکنیم امریکا و متحدینش مسأله هستهای را به بهانهای برای ایجاد فشار بر ایران تبدیل کرده بودند. دولت یازدهم با در نظر گرفتن چنین شرایطی، تیمی کارآزموده را برگزید تا با طراحی تاکتیکی جدید، راهبرد ایران یعنی بهرهمندی از چرخه سوخت هستهای بدون فشار و تحریم تأمین شود. یعنی همان طور که آقای روحانی گفتند، چرخ اقتصاد و چرخ سانتریفیوژ همزمان بچرخد نه اینکه یکی فدای دیگری شود. اگر ایران درصدد بهرهمندی از برنامههای صلحآمیز هستهای با هدف تأمین رفاه و تعالی مردم بوده است، این هدف نباید با تحت فشار قرار دادن مردم تأمین میشد. بنابراین مواردی که آقای جلیلی در دفاع از مذاکرات دوران خود مطرح میکند و حتی برخی موفقیتهای حاصل شده در شرایط کنونی را به دوران مسئولیت خود نسبت میدهد، در حالی است که وی باید به این واقعیت اذعان کند اگر مسیر مورد نظرش جواب میداد، دیگر نیاز نبود که رهبر معظم انقلاب آن رویکرد را تغییر دهند.
- مجموعه دستاوردهایی که در حوزه برنامههای هستهای کشور از سال 1369 به این طرف به دست آمده، موفقیت دانشمندان هستهای زیر نظر رهبر معظم انقلاب حاصل شده است بنابراین کسی نمیتواند مدعی باشد که این دستاوردها به شخص یا گروه خاصی تعلق دارد.
- آقای جلیلی که عضو شورای عالی امنیت ملی هستند، به عنوان شخص مطلع میدانند که اگر در شرایط کنونی برجام اجرایی نشود، راه حل جایگزین بهتری وجود ندارد و اگر این راه حلها وجود دارد، ضروری است که آقای جلیلی و دوستانشان به این مسأله اشاره کنند. بنابراین باید پذیرفت که عملاً راه حل مناسبتری که هزینههای کمتری برای کشور داشته باشد، وجود ندارد. این در حالی است که بنا بر تمام قرائن و شواهد و رصد 12 ساله مجموعه تحولات هستهای توسط اینجانب نشان میدهد که طی سالهای گذشته در مقاطعی امکان دستیابی به توافق وجود داشت، اما تیم مذاکره کننده وقت نتوانست از فرصت استفاده کند. از طرف دیگر هیچ گاه این طور نبوده است که کشور بتواند امتیازی را بدون مابهازایی به دست آورد. به عنوان مثال موضوع بازرسی و نظارت که در متن برجام هم به آن اشاره شده، در حالی دستمایه انتقادات مخالفان قرار گرفته که مجوز بازدید از مرکز نظامی «پارچین» در دولت گذشته برای گرفتن بهانه دشمنان صادر شده بود بنابراین مسأله کنترل و بازرسی موضوع تازهای نیست که منتقدان در این دوره به آن اشاره میکنند. پس اگر در بخشی از برجام با نظارت و بازرسی موافقت شده است، شبیه این پذیرش هم سالها قبل اتفاق افتاده است و موضوع تازهای نیست. ضمن آنکه این تصمیمات در آن دوره حاصل اجماع نظر مقامات ارشد نظام بوده و در این دوره هم همین طور است.
- نکته مهم دیگر آنکه تنها 4 میلیون نفر از مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 به طرز فکر آقای جلیلی رأی دادند، یعنی قریب به اکثریت مردم مسیری را که وی در زمین مذاکرات هستهای در پیش گرفته بودند، تأیید نکردند.
- آقای جلیلی درباره موضوع غنیسازی هم دو بحث جداگانه را مطرح کردند؛ وی در جلسه کمیسیون برجام گفتند که باید طرف مقابل را وادار میکردیم که به صراحت به پذیرش حق غنیسازی در متن برجام اشاره کند. این مسأله در حالی از طرف ایشان مطرح میشود که حق غنیسازی برای ژاپن، آلمان، کره جنوبی، برزیل و آرژانتین هم که رابطه نزدیکی با امریکا دارند پذیرفته نشده است، در حالی که در متن برجام و بویژه در قطعنامه 2231 بند 27 به صراحت گفته شده این حق به ایران اختصاص دارد و نباید به عنوان رویه حقوقی برای سایر کشورها در نظر گرفته شود و این یک افتخار برای ایران است که قدرتهای بزرگ مجبور شدند این حق را به طور اختصاصی برای ایران به رسمیت بشناسند. از طرف دیگر هم آقای جلیلی مطرح کردند که این حق در اواخر دوره خودشان پذیرفته شده است. این حرف اشاره به نامه جان کری به پادشاه عمان دارد. یعنی زمانی که کری در دورانی که سناتور بوده با نامهای که برای پادشاه عمان میفرستد، پایهگذار مذاکرات ایران و امریکا در عمان میشود. مذاکراتی که آقای جلیلی در آن حضور نداشته و آقای خاجی تحت مسئولیت آقای صالحی در آن شرکت کرده است و اگر این پذیرش در آن دوران اتفاق افتاده، آقای جلیلی نقشی در آن نداشته است که این موفقیت را به خود نسبت میدهند، ضمن آنکه همان موقع هم طرف امریکایی آماده بود تا «اجازه» غنیسازی را به ایران صادر کند و نه «پذیرش حق» آن.
حاصل آنکه مجموعه شرایط از جمله پیشرفتهای هستهای و مقاومت ایران در برابر تحریمها از یک طرف و پذیرش تغییر روش ایران در مذاکره با قدرتهای خارجی، دو طرف را به موقعیت کنونی و دستیابی به توافق هستهای رساند. جایی که ایران موفق شد برنامه غنیسازی اورانیوم ضمن پذیرش یکسری نظارتهای متعارف بدون مزاحمت انجام دهد و اهمیت توافق در همین نقطه طلایی است.