تحلیل نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران
1- انتخاب اقای روحانی از سوی اکثریت شرکت کنندگان در رای گیری ، برخلاف تصور اکثر تحلیلگرانی بود که اصرار داشتند نظام جمهوری اسلامی ایران به مهندسی انتخابات پرداخته حالا یا مهندسی از نوع شورای نگهبان و یا مهندسی از لحاظ چینش آرائ مردم . نتایج غیر منتظره این انتخابات بطلان تمامی این تبلیغات را به اثبات رساند.
2- در این انتخابات امانتداری نظام جمهوری اسلامی ایران در قرائت آراء مردم جلوه ای نوین را برای نمایش اقتدار ملی به جهان ارائه کرد که تعجب اکثر ناظران را برانگیخت.
3- اعاده اعتبار ملی که در اثر مشکلات بوجود امده در انتخابات سال 1388 به شدت مخدوش شده بود بزرگترین دستاورد این انتخابات است که بی شک اهمیت آن کمتر از پیروزی کاندیدای رقیب دولت حاکم در این انتخابات نیست .
4- رفتار وعملکرد قابل قبول دولت احمدی نژاد در برگزاری یک انتخابات شگفتی ساز در حالی که مشایی کاندیدای اصلی دولت رد صلاحیت شده بود، بی شک گام مهمی در آخر و عاقبت به خیری دولتی است که مرتب متهم می شد که قصد دارد با اتخاذ مواضع ساختار شکنانه ، صحنه رقابت سالم انتخاباتی را به نفع کاندیدای رد صلاحیت شده برهم بزند. اما همه دیدند که این نوع اتهامات بی اساس صرفا به امنیتی شدن جو انتخابات دامن می زد و بی پایه و اساس بودن آن نیز به اثبات رسید .
5- موفقیت اقای روحانی برای جلب اعتماد اکثریت شرکت کنندگان در هفته آخر انتخابات، از یکسو مرهون گذشت و فداکاری حرفه ای دکترعارف بود که بزرگمنشانه از تصمیم خرد جمعی همانطور که وعده کرده بود ، تبعیت کرد و با استناد به نامه اقای خاتمی رئیس جمهور اسبق ، عرصه رقابت را به نفع اقای روحانی ترک کرد، تا تجمیع آراء بدست آید. از سوی دیگر هماهنگی بین اقایان خاتمی و رفسنجانی اتحاد قوی از همه گرایش های میانه رو اعم از اصلاح طلبان و اعتدال گرایان در حمایت از اقای روحانی بوجود آورد . چنین حمایتی قوی ، فضا را برای جلب اعتماد اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات برای رای دادن به اقای روحانی مساعد کرد.
6- کاندیاهای اصولگرایان همان اشتباهی را که اصلاح طلبان درانتخابات سال 1384 مرتکب شده بودند ، تکرار کردند. دران سال اصلاح طلبان که گمان قدرت بی رقیب داشتند از ائتلاف بین خودشان با کار گزاران سازندگی که از هاشمی رفسنجانی حمایت می کردند ، خوداری کردند . در نتیجه شکسته شدن آراء کاندیداهای اصلاح طلب آقای احمدی نژاد به دوردوم رسید و در نهایت با آراء بیشتری توانست در دور دوم اقای رفسنجانی را شکست دهد و به عنوان ششمین رئیس جمهور ایران کار خود را آغاز کرد.
دراین انتخابات اینبار اصولگرایان بودند که با یک اشتباه محاسباتی تاریخی که بخاطر گمان قدرت بی رقیب ، بجای آنکه بین اقایان قالی باف ، جلیلی و ولایتی وحدت بوجود اورند، با همدیگر رقابت کردند در نتیجه مجموع آراء این سه نفر12 میلیون و پانصد و چهارده هزار و نهصد و هشتاد و یک ، رای شد درحالی که اگر با هم متحد می شدند به احتمال زیاد انتخابات به دور دوم کشیده می شد.
7- کاندیدای اصلی رقیب اقای روحانی ، یعنی اقای قالی باف شهردار تهران تقریبا از هشت سال پیش که درانتخابات سال 1384 درهمان دور اول از رقابت کنار رفته بود ، عزم خود را جزم کرد تا طی هشت سال با کمک مجموعه مدیرانی که توانسته بودند با سرمایه گذاری شرکت های بزرگ اقتصادی سپاه ، کارنامه درخشانی درتهران ارائه کنند ؛ با تکرارتجربه آقای احمدی نژاد ازخیابان بهشت به خیابان پاستور برود . اما او نتوانست آراء اکثریت مردم بویژه نخبگان را به خود جلب کند . آراء نخبگان از ان جهت اهمیت داشت که درسالهای اخیر بیشتر به سمت اصلاح طلبان گرایش نشان داده اند. در دوره های قبل نخبگان جامعه نشان داده اند می توانند در کوتاه ترین زمان ممکن موج های انتخاباتی به راه بیندازند. البته اقای قالی باف در انتخاب خواستگاه رای دهندگان نیز دچار محاسبه غلط شد و مشاوران او نتوانستند در موضع گیری های او بویژه در برنامه های مناظره تلویزیونی جایگاهی را که او بدنبالش بود در اذهان عمومی مردم بسازند. آقای قالی باف با کارنامه درخشان از کارامدی و مدیریت بدترین تدبیر تبلیغاتی و نوع موضع گیری را در تلویزیون از خود به نمایش گذاشت. تا جایی که حتی فیلم مستند حرفه ای را که برای او ساخته بودند، نتوانست اثرات منفی مناظره های زنده تلویزیون بویژه در بخش سوم را از بین ببرد.
8- آقای ولایتی این دیپلمات کهنه کار ایرانی نیز نتوانست بد قولی را که در همان ابتدا به مردم ایران وعده داده بود جبران کند.همه انتظار داشتند او در باره ائتلافی که به مردم وعده آنرا داده بود ، صادقانه عمل کند ودرهمین ابتدا برسرعهدی که با قالی باف وحداد عادل بسته بود، نتیجه نظر سنجی ها را می پذیرفت و کنار می رفت . اما شاید تحت فشار دیگران و یا شاید به دلیل اشتباه در محاسبات به رتبه پنجم در میان شش کاندیدا نزول کرد. که این خود درس عبرتی برای همه اصولگرایانی است که با مبانی دینی و اخلاقی وفای به عهد آشنا هستند و به ضرورت اجرای دقیق ان اذعان دارند.
9- برای اقای رضایی هم اگرچه پیشرفت آراء در این دوره انتخابات در مقایسه با دوره های قبل بسیار قابل توجه است و یک پیروزی بزرگ برای او محسوب می شود. اما کمترشدن آراء او از فردی مانند اقای جلیلی که نخستین بار در انتخابات شرکت می کرد ، این پیام روشن را برای این فرمانده بزرگ دفاع مقدس داشت که مردم هنوز به مدیرانی که در صحنه اجرایی و مدیریتی روزآمد، وارد نشدند ، اطمینان کافی ندارند. آنها نمی توانند به افرادی که مسئولیت اجرایی در سطح وزیر یا معاون وزیر در دو دهه گذشته نداشته اند ، اتکاء کنند . شاید او و قالی باف فرصت مغتنمی را در دولت اقای روحانی بدست آورند که در مسئولیت های خطیر و حساس وزارت خانه های تاثیرگذار مانند وزارت کشور و یا اقتصاد و دارایی وارد شوند تا به اندازه کافی برای چهار سال اینده تجربه اجرایی در عالی ترین سطح بدست آورند.
10- آقای جلیلی نیز با گفتمان انقلاب اسلامی توانست آراء همه کسانی را جذب کند که توانستند از او بپذیرند که می تواند مدیریت انقلابی را با حفظ ارزش های بنیادی انقلاب اسلامی به منصه ظهور برساند. اما ظاهرا اکثریت شرکت کنندگان به این یقین نرسیدند که با توجه به تجربه محدود او در شش سال اخیر در پست حساس دبیر شورای عالی امنیت ملی ، می تواند در این مسیر موفق باشد.
11- آقای غرضی کاندیدای نفر آخر نیز بخوبی دریافت که دوره آنکه بشود با حرفهای خوب و منطقی اعتماد اکثریت مردم را جلب کرد بسر آمده است . مردم به سیاستمداران و تکنوکراتی که بتوانند مدیران لایق و متعهد به مردم را جذب کنند بیشتر از کسانی که خوب گذشته را نقد می کنند، نیاز دارند.
نتیجه گیری :
در یک جمع بندی کلی می توان گفت انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در ایران مانند همیشه تاریخ سازشد و به عنوان نقطه عطفی بزرگ ازمردم سالاری دینی در تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رسید در این دوره تاریخی اعتدال گرایی سکان امور را برای تشکیل دولتی فرا جناحی و خردگرا و معتقد به کار گروهی بدست گرفت .