افزايش مبادلات بازرگانی دوجانبه، سه‌جانبه و منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از راه خط آهن سه كشور مي‌تواند از يك سو به رشد روابط سياسي دوجانبه و سه‌جانبه كشورهای عضو و از سويي نيز به رشد روابط سياسي منطقه‌اي در قالب سازمان‌هاي منطقه‌اي همانند اكو كمك كند. در اين حال با توجه به حضور سياسي افزون روسيه در قزاقستان و تركمنستان در واقع ساخت اين راه تا چه حدي از وابستگي اقتصادي و حتي سياسي دو كشور به مسكو خواهد كاست؟ 
به باور من اين فكر غلطی است که هميشه در سطح منطقه تبلیغ می‌شود، تا بین منافع کشورهای منطقه ايجاد تضاد كنند و از همكاري بیشتر بین آنها ممانعت شود. يعني آن قدر كشش و ظرفيت مبادلات اقتصادی در سطح منطقه بویژه در قزاقستان و تركمنستان وجود دارد، كه افزايش همكاري‌هاي ریلی بین ایران با قزاقستان و تركمنستان مانعی برای توسعه مناسبات بازرگانی این کشورها با سایر کشورهای منطقه از جمله روسیه نخواهد بود. زیرا هم حجم تقاضا برای مبادلات زیاد است و هم امکانات زیربنایی محدودی در سطح کشورهای منطقه بوجود آمده است. 

نکته مهم دیگر آنکه حمل و نقل منابع انرژي بویژه نفت كه بیشتر مورد توجه روسیه قرار دارد، کمتر توسط خط آهن انجام می‌شود. و بیشتر منابع انرژی از این کشورها از راه خط لوله و يا سواپ صادر می‌گردند. بر این اساس گسترش همکاری‌های ریلی بین کشورهای منطقه در چهارچوب حمل و نقل كالاها‌، نمي‌تواند با منافع روسيه در تعارض باشد. خلاصه آنکه اگر اين خط آهن راه بيافتد نفوذ روسيه در آسيای مركزي كاهش نمي‌يابد بلكه درست برعكس است. چرا كه افزايش همكاري‌ها در سطح منطقه موجب تعريف منافع مشترك بیشتر و گره خوردن منافع بازیگران سیاسی در سطح منطقه می‌شود. اين منافع مشترك بر ثبات بيشتر در منطقه تاثير مي‌گذارد و کشورها بر اساس منافع مشترکشان سعی می‌کنند ملاحظات يكدیگر را بیش از پیش در نظر بگیرند.
 
بنابراین نبايد تضاد تبلیغاتی و رسانه‌ای در اين مورد ايجاد كرد كه نياز تركمنستان و قزاقستان به روسيه كمتر مي‌گردد. چرا كه ظرفيت‌هايي بسيارخوبي در این کشورها وجود دارد. ضمن اينكه اين امر را هم نمي‌توان ناديده گرفت كه تركمنستان و قزاقستان هميشه تمايل داشته‌اند كه راه‌هاي مختلفي را براي نيازهاي خود داشته باشند و همه تخم‌مرغ‌هاي خود را در سبد ايران يا روسيه قرار ندهند. از نگاه ديگر بايد گفت مگر اين خط آهن تا چه ميزاني می‌تواند كالاهای صادراتی و وارداتی منطقه را انتقال دهد. يعني اين خط آهن ظرفيت گسترده‌اي ندارد كه روسيه را به وحشت اندازد. نکته آخر اینکه با توجه به متصل بودن راه‌آهن ترکمنستان و قزاقستان به روسیه از زمان شوروی، روسیه حتی می‌تواند نیازهای خود را با پیوست به آن نیز تامین کند. 

میزان درآمد حاصل از ترانزیت كالا از سوی خط راه‌آهن جدید، برای ایران حدود ۶۰ میلیون دلار در سال برآورد شده است. اين خط آهن تا چه ميزاني در رشد ترانزيت و جايگاه منطقه‌اي ايران تاثير مي‌گذارد؟ 
به نظر من اين عدد قابل توجه نيست اگرچه بعد از راه اندازي این خط آهن، عدد ۶۰ ميليون دلار به نحو قابل توجهي افزايش مي‌يابد. اما آنچه كه مهمتر از درآمد حاصل از ترانزيت ايران اهميت دارد مقابله با هژموني ايالات متحده امريكا و سیاست ايجاد تعارضي است كه امريكايي‌ها همواره دنبال كرده‌اند. در دو دهه گذشته بدلیل تعارض‌های موجود بین سیاست واشنگتن با تهران، آمریکا به كشورهای آسیای مرکزی فشار آورده تا از همكاري‌هاي گسترده با ایران اجتناب کنند.
 
همکاری ریلی ایران و ترکمنستان و قزاقستان نمادی برای ناکامی سیاست همه چیز بدون ایران در سطح آسیای مرکزی و قفقاز است که از سوی آمریکا دنبال می‌شود. اين جنبه براي ايران اهميت بيشتري دارد. گذشته از اين تركمنستان، قزاقستان و ايران هر سه عضو اكو و در کشورهای ساحلی درياي خزر هستند و احداث اين خط آهن مي‌تواند موجب گسترش همكاري‌های اقتصادی با اكثر کشورهای منطقه و پیرامون منطقه از جمله چین و هند باشد. از این جهت اهميت مضاعفی دارد.
 
به علاوه اين راه‌آهن نقش مثبتی در توسعه همکاری‌های اقتصادی بین سه كشور دارد و بازارها اين كشورها را براي ايران بازتر مي‌كند. يعني حق ترانزيتي که ایران دریافت می‌کند بخش كوچكي از منافعي است که کشورهای آسیای‌مرکزی و ایران در نتیجه راه‌اندازي اين خط به دست مي‌آورد. واقع امر اين است كه نمی‌توان گفت با تاسیس یک خط آهن، نفوذ ايران در آسیای‌مرکزی افزایش می‌یابد . اما بطور حتم مقابله‌اي جدی با خط مشي است كه "همه چيز بدون ايران" را برنامه ریزی می‌کند. افزایش دسترسی کشورهای منطقه به بازارهای مصرف با سهولت بیشتری در مقایسه با قبل انجام خواهد شد و همین عامل انتظار معقولی را برای افزایش مبادلات در اذهان بوجود می‌آورد. گذشته از اين، دسترسي ايران به بازارهاي تركمنستان و قزاقستان بيشتر مي‌گردد. چرا كه در حال حاضر کامیون‌های ایرانی برای ورود به مرز ترکمنستان به دلایل مختلف ساعت‌های طولانی در صف نوبت منتظر می‌مانند. 

اگر به ويژگي‌هاي جمهوري‌هاي آسيا‌مركزي توجه كنيم يكي از مهمترين ويژگي‌ها و محدوديت اين كشورها محصوربودن در خشكي است. در اين بين نگاه بازيگران منطقه‌اي و بين‌المللي به خط آهن ايران تركمنستان و قزاقستان چيست؟ 
در واقع يكي از مهمترين بازيگران در منطقه آسياي‌مركزي ازبكستان است. اين كشور با جمعيت بيشتر در منطقه در مقابل قزاقستان كه گسترده‌ترين كشور منطقه به‌شمار می‌رود تلاش‌ می‌کند از موقعیت ترانزیتی خود برای دسترسی ایران به بازارهای آسیای‌مرکزی بهره‌برداری کند. مسیر ریلی جدید می‌تواند از اتكاي ايران به ازبكستان بکاهد و مشکلاتی را که تاشکند برای استفاده از مزیت‌های نسبی خود بوجود می‌آورد تا حدی برطرف کند. در واقع می‌توان گفت احداث اين خط آهن براي ازبكستان، تاجيكستان و قرقیزستان هم مفيد است.
 
در همین حال باید توجه داشت روسيه يكي از مهمترين بازيگران منطقه است و همانطور که در سوال قبل عرض کردم بعيد به نظر مي‌رسد با راه‌اندازی اين خط مشكل داشته باشد. چرا كه در تضاد با منافع روسيه نیست و حتی می‌توان گفت در خدمت منافع آنها هم هست و مي‌تواند مانند كريدور شمال - جنوب در قفقاز، ايران، روسيه، قزاقستان، تركمستان و ايران را به هم وصل كند و همكاري‌هاي خوبي را شكل دهد. هندي‌ها نیز حتما از تاسیس این خط جدید راه‌آهن استقبال خواهند كرد. چرا كه هندي‌ها از مشتريان اين خط خواهند بود و راهي براي آنها است تا همكاري‌هاي بيشتري با تركمنستان و قزاقستان داشته باشند. هندي‌ها در سال‌هاي اخير رقابت گسترده‌اي با چيني‌ها داشته‌اند. همچنان که هندي‌ها در اين منطقه با ايران رقابت دارند، اما رقابت آنها همسو است و دچار تضاد سياسي نيست. همچنين هند چون از راه ايران تزاتزيت مي‌كند براي ايران هم مناسب است. حضور هندي‌ها و استفاده آنها مي‌تواند بهره‌وري اين خط آهن را افزايش و كارآمدتر و اقتصادی‌تر كند تا انگيزه بيشتري براي توسعه و مشارکت در آن‌، برای کشورهای منطقه بوجود آید.
 
درباره تركيه باید گفت این کشور نگاهي رقابتي به اين خط آهن دارد. تركيه در راستاي سیاست امريكا خط‌مشي همكاري‌هاي شرق به غرب را حمايت مي‌كند و ترجيح مي‌دهد همكاري‌هاي قزاقستان، تركمنستان، آذربايجان و گرجستان، خزر و تركيه شکل بگیرد. بنابراین تركيه احساس رقابت خواهد کرد و به عنوان يك رقيب مطرح است. اما بعيد است بخواهد كارشكني در اين راه‌آهن ايجاد كند و به دنبال عدم همكاري سه‌جانبه در اين خط آهن باشد. به عبارتي هر چند تركيه احساس خوشايندي نسبت به اين موضوع ندارد، چرا كه فكر مي‌كند اين امر موجب توسعه نفوذ ايران در آسياي مركزي خواهد شد، اما بدنبال مقابله با آن هم نیست. 

پيامدهاي سياسي خط آهن ايران، تركمنستان و قزاقستان براي سه كشور چيست؟ 
بايد تاثير سياسي راه‌اندازی یک خط آهن را در قالب موضوع مهم ديگري جستجو كرد. يعني همانطور که عرض کردم تاثير بزرگ راه‌اندازی اين راه‌آهن، خنثي كردن بخشی از فشارهايي است كه آمريكا در آسیای‌مرکزی بر نقش آفرینی ايران وارد می‌سازد. چرا كه ايران در سال‌های اخیر به دلیل کارشکنی‌ها و فشارهای آمریکا بر کشورهای حوزه آسیای‌مرکزی و قفقاز نتوانسته است آنگونه که امکاناتش اقتضاء می‌کند، همكاري‌هاي گسترده اقتصادي با كشورهاي حوزه آسياي‌مركزي داشته باشد. يعني در واقع آمريكا اين كشورها را تشويق كرده تا مسير شرق به غرب را دنبال كنند و شمال-جنوب را فراموش كنند. در حالی که سیاست ایران پیوند زدن بین اقتصاد آسيای مركزي به خليج فارس بوده که در این مورد توفیق کمی داشته است.
 
اجراي اين طرح خط آهن در واقع به نوعي هژموني امريكا را در سطح آسياي‌مركزي به چالش مي‌كشاند اميدواريم كه به اجرا دربيايد و در همكاري‌هاي سه‌جانبه و چندجانبه پيش رود. البته نباید فراموش کنیم این به چالش کشیدن خود هدف نیست بلکه موضوعی است که بطور طبیعی در تحلیل نتایج شکل گرفتن چنین همکاری‌های بین کشورهای منطقه بطور طبیعی مطرح می‌شود. این نوع همکاری‌ها نیز در سطح همکاری‌های سازمان اکو نیز تاثیر مثبت دارد. بطور عادی وقتي همكاري بين ايران، تركمنستان و قزاقستان به عنوان سه عضو مهم تولید کننده انرژی در سازمان اکو گسترش يابد، منافع آن برای همه کشورهای منطقه خواهد بود و برای هیچ كدام تهدید کننده نیست.

با تشکر از جناب آقاي حسن بهشتي‌پور که وقت خود را در اختیار ایراس قرار دادند. 
 
تنظيم:
 فرزاد رمضاني بونش