پیشینه ماجرا :

 ۱- طی10 سال گذشته، براي دومين باراست که مناسبات ديپلماتيك لندن ومسكوتيره شده است. درسال 1375 نیز روسيه 9 ديپلمات انگليسي را به اتهام عضويت دريك شبكه جاسوسي ازمسكو اخراج كرد.

۲- دور جدید بحران در مناسبات دو کشور اگرچه از تیرماه آغاز شد اما سابقه ان به  دهم آبان ماه سال 1385 باز می گردد که ليتويننکو به دلیل مبتلا شدن به بیماری مرموزی در بیمارستان بستری شد .به دلیل شباهت علایم بیماری اوبه مأموران آتش نشانی که به هنگام انفجارنیروگاه چرنوبیل به آن محل اعزام شده بودند، از جمله ریزش شدید موها و انقباض ماهیچه ها و پوک  شدن سریع مغزاستخوان، پزشکان بیمارستان لندن نمونه آزما یش های  ليتويننکورابرای بررسی دقیق امکان مسمومیت با مواد رادیو اکتیو ا به "مرکزتحقیقات سلاح های هسته ای  انگلستان" فرستادند. درآزمایشگاه آنجا اعلام شد درادرارلیتویننکو رادیو اکتیو دیده شده است، بنا برآنچه  که مقام های رسمی آزمایشگاه مرکز تحقیقات سلاح های  هسته ای  لندن اعلام کردند عامل  مسمومیت لیتویننکو،ماده رادیواکتیو پلونیوم ٢۱٠ بود . ماده ای که به گفته کارشناسان می تواند در فولاد وبُتن نیز نفوذ کند، اما یک تکه کاغذ یا کمی پوست انسان قادرست جلوی ورود آن را بگیرد. با این وجود اگر به هرطریق وارد  خون انسان شود، به هرعضو بدن که برخورد کند سبب نابودی آن می شود. به همین دلیل پزشکان در عمل نتوانستند مانع مرگ او در سوم اذر ماه 1385 شوند . با مرگ لیتویننکو موضوع قتل وی به معضل جدید ی در مناسبات روسیه و انگلیس تبدیل شد .برای پاسخ دادن به این سئوال که چرا دولت انگلیس حاضر شده است برای یافتن قاتل او مناسبات خود را با روسیه دچار بحران سازد باید به این سئوال پاسخ دا د لیتویننکو که بود و چرا کشته شد؟

لیتویننکو افسرادارۀ امنیت روسیه (FSB) بود که  در دهۀ ۱٩٩٠ درواحد ویژۀ موسوم به عملیات  سازماندهی شده  مشغول به کار بود.وظیفۀ این واحد نفوذ به درون گروه های خلافکاراست که به جنایات سازماندهی شده اقدام می کنند اما همین واحد خود ازسوی مخالفان دولت روسیه به فساد وتبهکاری  وجا به جایی مبالغ عظیم پول متهم می شود .

تغییر مسیر زندگی لیتویننکو

آشنایی لیتویننکو با بوریس برزوفسکی  میلیاردریهودی تبار معروف روسی  مسیر زندگی او را تغییر داد . برزوفسکی  که تا قبل از فروپاشی شوروی درآ مد کافی برای امرارمعاش نداشت  در طول  دهسا ل با استفاده از زد و بند های  پشت پرده  به یکی  از بزرگترین میلیارد رهای  روسیه تبدیل شده بود. او توانست با برقراری دوستی باصاحب منصبان روسیه نفوذ خود را در حکومت بیشترکند. بطوریکه در دوران یلتسین حتی به مقام دبیری شورای امنیت ملی روسیه ارتقاء  یافت .

درسال ۱٩٩٤ زمانی که مرسدس بنزبرزوفسکی ازمحل کاروی خارج می شد، انفجار یک بمب بزرگ ، سبب شد که سرراننده اوازبدن جدا شود. اما برزوفسکی بصورت معجزه آسایی  سالم ماند. بعدها  لیتویننکو ازسوی سازمان امنیت فدرال (FSB) مأموررسیدگی به این مورد شد، این موضوع بهانه ای برای آشنا شدن این دو با هم بود.

 لیتویننکودریکی ازدوکتابی که علیه پوتین درلندن نوشت درمورد دلیل عمیق ترشدن دوستی اش با برزوفسکی  می نویسد :

((در ١٩٩۵ "ولادیسلاو لیستیف" مجری  تلویزیونی که برنامه کانال تلویزیونی ORT  متعلق به من (برزوفسکی )را اجرا می کرد، به ضرب گلوله افراد ناشناس کشته شد . مأمورانی از یک اداره ضد فساد دیگرکه رقیب اداره لیتویننکو بودند، برای بازداشت من (برزوفسکی) و بررسی مدارک به دفتر کار او رفتند. اما لیتویننکو درآستانۀ دربا استفاده از اسلحه  خود هشت نفر از آنان را که مسلح به کلاشینکف بودند، متوقف  می کند . درهمین حال من (برزوفسکی) که وحشت زده شده بود، تلفنی با دوستان خود در کرملین تماس گرفتم تا خود را نجات دهم . از آن شب من بخاطرخدمت بزرگی که لیتویننکو به من کرده بود  مانند دو دوست قدیمی شدیم. ))

لیتویننکو در کتاب خود ادعا می کند که یک بار دیگر نیز جان برزوفسکی را نجات داده است. او در این مورد می نویسد 

(( درسا ل ۱۹۹۸فرمان کشتن "یهودی که نصف کشور را بالا کشیده" را، نادیده گرفتم. (منظورمقامات بالا دست لیتویننکو، ازآ ن یهودی  برزوفسکی بوده است.) به همین سبب  فکر می کردم که یک بار دیگربه جانش سوء قصدی نافرجام شده است.))

 به گفته "ژنرال اولگ کالوگین"-مقام سابق کا گ ب که پس از نگارش کتا بش  درمورد تمایل روسیه به استبداد،اینک به صورت تبعیدی درآمریکا زندگی می کند ،کاری که لیتویننکو انجام داد، برای پوتین که خود مأمور سابق کا گ ب بود خیانتی بزرگ محسوب

می شد. "

با روی کارآ مدن پوتین به عنوان دومین رئیس جمهوری روسیه ، مبارزه با مافیای مالی حاکم براین کشوربطور قاطع آغاز شد. در نتیجه اجرای این سیاست رانت خوارانی  چون برزوفسکی ناچاربه فرار از روسیه شدند اما ارتباطا ت او با  لیتویننکو تا زمان دستگیری لیتویننکوبه جرم  فساد مالی ادامه داشت. ظاهرا اداره امنیت فدرال روسیه ازمناسبات پنهانی این دو نفردر سال ۱۳۸۰ اطلاع یافته بودوبه همین دلیل لیتویننکو به مدت ۸ ماه زندانی شد. گرچه اوبعدها  دردادگاه تبرئه شد، ولی با افشائ جزئیات بیشتری از تخلفات برزوفسکی ، لیتویننکو دوباره به اتهامات مشابه  بازداشت، و به مدت ٧ ماه دیگر زندانی گردید. وی یک بار دیگر نیز دستگیر، و تنها به این شرط آزاد شد که مسکو را ترک نکند. سرانجام درآبان۱٣۸٢که پوتین به جای یلتسین به ریاست جمهوری روسیه رسید، لیتویننکووخانواده اش  موفق به فرارازروسیه شدند. او توانست با کمک برزوفسکی که قبلا به لندن گریخته بود  درخانه ای  مناسب که متعلق به برزوفسکی درلندن  بود ، اقامت کند.

در کنفرانس مطبوعاتی که در همان سال با شرکت  لیتویننکو و ٦ تن دیگر از افسران  پناهنده روس که سابقه همکاری با اداره امنیت فدرال روسیه را داشتند ،برگزار شد . لیتویننکو برای اولین بار رسما مبارزه علنی خود را با پوتین اعلام کرد.  دراین کنفرانس مهم که برخی از شرکت کنندگان صورت خود را پوشانده بودند، اما لیتویننکو چنین کاری نکرده بود؛اتهام های متعددی علیه پوتین و اداره امنیت فدرال مطرح شد. ازجمله گفته شد  که رؤسای  (FSB ازاین سازمان برای امورشخصی، خارج کردن رقبا ازدور و پرکردن جیب  خود،  استفاده می کنند. در این کنفرانس مطبوعاتی افشاگرانه  که در شهر لندن برگزار شد لیتویننکو ادعا کرد  "با دلایل و قراینی به نزد پوتین رفته بودم که مدارک و دلایل من  ثابت می کرد کدامیک از بلند پایگان اف اس بی و مقامات عا لی رتبه کشورفاسد بوده اند." به گفته لیتویننکو، پوتین به او قول پیگیری داد. ولی به جای عمل به قول خود، لیتویننکو را محدود کرد و برخی از همان کسانی را که به فساد متهم بودند، به خدمت خویش درآورد.

علاوه بر این لیتویننکو پوتین را متهم کرد که برای رسیدن به ریاست جمهوری، در سال ۱٣٧۸به کارکنان اداره امنیت روسیه دستورداده که ساختمان مجلس را منفجر کنند  به گفته  لیتویننکو گناه این انفجار را که به کشته شدن ٣٠٠ تن انجامید، پوتین به گردن شورشیان چچن انداخت تا موقعیت را برای سرکوب آنها فراهم سازد .این نقشه در نهایت منجر به ان شد که  پوتین بتواند خود را در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 به عنوان ناجی روسیه و چچن معرفی کند.اگرچه این اتهام ازسوی پوتین به شدت تکذیب شد و دادگاهی  درروسیه گروهی ازچچنی ها رامسئول این حمله تروریستی شناخت.اما بدون شک لیتویننکو از این زمان به بعد با همراهی بوریس برزوفسکی به جدی ترین مخالفان پوتین در خارج کشور تبدیل شدند . ولی آیا این موضوع می تواند بهانه ای برای کشتن لیتویننکو باشد؟

باید گفت که روشن است لیتویننکودشمن  پوتین بود.بطوریکه  او در نامه ای  درمرداد ١٣۸۵ که بر روی سایت خود در اینترنت قرار داد  مدعی شد که پوتین عادت به بچه بازی دارد و مدتها در لیست حقوق بگیران مافیایی بوده است. لیتویننکو همچنین در اواخر عمر خویش در دادگاه مربوط به قتل خانم "آنا پولیتکووسکایا" روزنامه نگار منتقد دائمی پوتین در مورد جنگ چچن و نقض حقوق بشر، شرکت داشت. این خبرنگار درآبان ۱٣۸۵ در درگاهی آپارتمان خود در مسکو، به قتل رسیده بود. لیتویننکو تردیدی نداشت که فرمان قتل وی، از سوی کرملین صادر شده است.

"الکسی کوندارف" ژنرال سابق کا گ ب  پوتین را مسئول این قتل دانست، و گفت که وی به کینه کشی و داشتن حافظۀ قوی شهره است. "بنابراین طرح این نظریه که  پوتین بخواهد از شر مزاحم سمجی مانند لیتویننکو خلاص شود، غیر منطقی نیست."  اما در مقابل این نظرهواداران پوتین نیز می گویند، که وی هیچ دلیلی برای کشتن لیتویننکو نداشت. چرا که او یک تبعیدی بی ارزش بود. ازجمله "ایگور گایدار"  نخست وزیر یهودی تبار رپیشین روسیه که گاهی نیز از پوتین انتقاد می کند، در این مورد می گوید زمانی که خودش در دوبلین بود با مسمومیتی شبیه به بیماری لیتویننکو دست به گریبان شد. او در مقاله ای که در "تایمز مالی" نوشت نتیجه گیری کرد که رقبای پوتین برای به هم زدن میانه وی با غرب، لیتویننکو را به قتل رسانده اند. "میلتون بردن" جاسوس سابق سازمان اطلاعاتی مرکزی آمریکا (سیا) در مسکو و سایر مأموران اطلاعاتی رده بالا نیز، معتقدند که برای پوتین که روابط خوبی با تونی بلر نخست وزیر وقت انگلستان داشت، کشتن شخص بی ارزشی ما نند لیتویننکو که شهروند انگلیس بود و در خاک این کشورزندگی می کرد ، احمقانه است.

در اینجا این سئوال مطرح می شود که اگر این جنایت را پوتین مرتکب نشده باشد، چه کس دیگری می توانست خواهان مرگ لیتویننکو باشد؟ پاسخ این پرسش ساده نیست اما می توان گفت کسان دیگری ازجمله  رؤسای شبکه های مافیایی مسکو که او هنوز درکارشان افشاگری  می کرد، و رقبای پوتین که در این فکر بودند که وقتی دوره ریاست جمهوری وی در سال ٢٠٠۸ به پایان می رسد، جانشینش شوند. همه انگیزه داشتند تا هم دشمن خود را از بین ببرند هم قتل او را به گردن پوتین بیاندازند تا رقیب را از میدان خارج سازند نظر دیگری نیز در مسکومطرح شد که لیتویننکو با انگیزه ای سیاسی ، کاری کرد که خودکشی محسوب می شود. چرا که به گفتۀ "جولیا اسولتیچانجا" دانشجوی کارشناسی ارشد روس که در سال گذشته چند بار با لیتویننکو دیدار داشت، لیتویننکو یکی از رهبران گروه های خلافکار روسیه را تهدید کرده بود که اگر برای مدارکی که برعیله وی دارد پول ندهد، آن مدارک را در اختیار رسانه ها قرار خواهد داد. در این میان مأموران تحقیق برای یافتن پاسخ این پرسش مشغول بررسی دقیق و عمیق عملکرد روسیه، وتاثیرات آن در لندن شدند.  لیتویننکو که دو ماه پیش از مرگش شهروند انگلستان شده بود به همراه برزوفسکی  واحمد زاکایف وزیرامورخارجه پیشین چچن طی دو سال اخیر هر کدام به شکلی درگیر فعالیت علیه پوتین بودند. برزوفسکی از گروه های حقوق بشر و مخالف پوتین در داخل روسیه  پشتیبانی مالی می کند وزاکایف تلاش دارد چچنی های تبعیدی را سازمان دهی نماید .  بنابراین  حذف  لیتویننکو کمک چندانی  به توقف روند مخالف  خوانی در لندن نکرد بلکه موجب شد دولت انگلیس بهانه بیشتری برای فشار تبلیغاتی علیه روسیه به دست آورد .

 مسئول مرگ لیتویننکو هرکس باشد هدف  مسموم کننده گان محقق نشد چراکه آنها انتظار داشته اند قضیه مرگ طبیعی و ناگهانی و قطعی جلوه داده شود اما  برعکس ایزوتوپ های کمیاب پلونیوم ٢۱٠، سبب گشودن رازهای سر به مهری گردید که هفته ها  توجه جهان را به خود جلب  کرد.

لیتویننکو دربسترمرگ گفته بود که مسمومیتش به دستور ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه صورت گرفته است. اما مقامات روسی با تحریک آمیز و توأم با سوء نیت خواندن این حرف، آن را تکذیب کردند. بنابراین انگلستان تصمیم گرفت پیش از متهم کردن هر کس یا سازمانی، به دقت تمام عمل کند.

لذا درپی آزمایش های تکه برداری که پس ازمرگ لیتویننکو انجام شد، گروهی از افسران واحد ضد تروریسم پلیس اسکاتلندیارد به بررسی نقاطی در سراسر لندن پرداختند که گفته شده بود قربانی ازبه  آنجا ها رفته است  برخی دیگر هم به مسکو رفتند تا در آنجا تحقیقاتی انجام دهند.

پلیس انگلیس توجه اصلی خود را به پلونیوم ٢۱٠ معطوف کرد. چرا که نه تنها این ماده رادیو اکتیو چیزی نیست که همه جا و در نزد همه کس یافت شود، بلکه برای تهیه آن به راکتور اتمی نیاز است و نگهداریش نیز جز با دقتی خاص و تخصص ویژه  امکان پذیر نیست . به همین دلیل ، نخستین انگشت اتهام به سوی کرملین گرفته شد. چرا که روسیه یکی از عمده ترین تولید کنندگان این ماده است. به نوشتۀ سایت اینترنتی  "هسته ای متحد" که ایزوتوپ های این ماده را به آزمایشگاه های پژوهشی می فروشد، باید مقداری را که در خلال ۱۵ هزار بار خرید غیر قانونی که هزینه اش سر به یک میلیون دلار می زند، جمع آوری کرد تا بتوان به میزانی از این ماده دست یافت که که کسی را بکشد. این درحالی است که "آژانس حمایت از بهداشت انگلستان" می گوید میزانی که برای کشتن لیتویننکو مورد استفاده قرار گرقته، دست کم ١٠ برابر این مقدار می باشد.

به گفته متخصصان  وقتی که پلونیوم آزاد می شود مانند یک رنگ نامرئی است که با هرچه تماس پیدا کند، رویش تأثیر می کند. بنابراین کسی که مقداری از آن را قورت بدهد، درهمه جا آثار غیرقابل انکاری  باقی می گذارد. به همین سبب بازرسان پس ازآنکه مطمئن شدند  مسمویمت لیتویننکو ناشی از پلونیوم 210 بوده ، سراسر شهر لندن را جستجو کردند. تا آثار باقی مانده را کشف کنند .

لیتویننکو از زمان  احساس ناراحتی به خاطر عوارض موجود به مسمومیت مظنون شد، به یاد دو دیدار آن روز خود افتاد. او با "ماریو اسکار املا"ی ٣٦ ساله در یک رستوران ژاپنی غذا خورده بود . و در ملاقات بعدی  در مشروب فروشی "هتل میلنیوم" در نزدیکی سفارت آمریکا در لندن، و با گروهی از تجار روسی  ملاقات کرده بود که ظاهرا با آنها  از مدتها قبل داد و ستد  می کرد.

بنابراین، مدتی تمام توجه پلیس انگلیس بر "اسکاراملای" معطوف شد. اما نتایج تحقیقات، او را از این اتهام مبرا کرد و گروه روسی را دچار مخمصه نمود. چرا که نتیجۀ آزمایش های  انجام شده روی ٧ گارسونی که آن روز در میکدۀ هتل میلنیوم کار می کردند، نشان داد که این ماده رادیو اکتیو در بدن آنها نیز وجود دارد. اما میزان آن به همان اندازه موجود در بدن خانواده لیتویننکو بود. بنابراین مقاماتی که این پرونده را دنبال می کردند به این نتیجه رسیدند که احتمالا آن گارسون ها پس از ریخته شدن این ماده در مشروب لیتویننکو، آن را استنشاق کرده بودند.

گروه تجار روسی شامل "آندره لوگووی"، "دیمیتری کووتان" و "ویا چسلاو سوکولنکو" بود. لوگووی گارد محافظ سابق کا گ ب، در دهۀ ١٩٩٠ ودر زمانی که  ریاست  محافظان برزوفسکی  را برعهده داشت ، با لیتویننکو آشنا شده بود. "دیمیتری کووتان" افسر سابق اتحاد جماهیر شوروی ، سالهاست که در آلمان زندگی می کند و لوگووی را از ۱٢ سالگی می شناخت.

"ویا چسلاو سوکولنکو" فارغ التحصیل همان دانشکده نظامی بود، که دو نفر دیگر نیز در آن تحصیل کرده بودند. سوکولنکو در همان هنگام گفت که پیش از این دیدار کوتاه در لندن، هرگز لیتویننکو را ندیده بود.

از آنجا که در بدن لوگووی و کووتان پلونیوم پیدا شد، بیشترین تمرکز روی آن دو قرار گرفت. ولی هردوی این افراد، هرگونه اقدامی در این مورد را رد کردند.

در ان زمان لوگووی وقتی شنید که در مورد مرگ لیتویننکو تحقیق می شود، داوطلبانه به سفارت انگلستان در مسکو مراجعه کرد و در این مورد گفتگو نمود. اما بعدا در اتاق سفارت و بسیاری از جاهای دیگری که رفته بود، پلونیوم پیدا شد. از جمله می توان از هواپیمایی نام برد که وی برای پرواز بین مسکو و لندن، از آن استفاده کرده بود. از آنجا که در هتل محل اقامت وی در دیدار پیشینش از لندن نیز این ماده یافت شده بود، پلیس مشکوک شد که شاید در آن دیدار هم کوششی نا موفق برای قتلی دیگر صورت گرفته باشد.

لوگووی در همان زمان نیز به "روزنامۀ مسکوسکی کومزومولتز" گفت که می داند صحنه سازی کرده اند تا او را گرفتار کنند، اما نمی داند چه کسی و به چه منظوری چنین کاری کرده است. ولی ٩ بازرسی که از جا نب اسکاتلندیارد به مسکو فرستاده شده بودند، بعدا برای گفتگو با او به مشکلاتی برخوردند و روابط آنها با مقامات روسی به تیرگی گرایید. چرا که دادستانان روسی اصرار داشتند که تمامی گفتگو ها را خودشان انجام دهند، و انگلیسی ها تنها پرسش ها را عنوان نمایند. همچنین گفته شد که لوگووی و کووتان به خاطر مسمومیت ناشی از رادیو اکتیو در بیمارستان بستری هستند. آژانس خبری "اینترفکس" نیز گزارش داد که کووتان پس از گفتگو با مأموران انگلیسی به حالت اغماء فرو رفت. اما وکیل وی به سرعت این خبر را تکذیب کرد.

پس از حدود ٦ ماه پژوهش و بررسی، سرانجام مقامات انگلیسی به این نتیجه رسیده اند که این لوگووی است که باید به اتهام قتل محاکمه شود. بنابراین روز ٧ اردیبهشت ماه 86 رسما درخواست کردند، که وی برای محاکمه به انگلستان اعزام  شود. اما مقامات روسی با اشاره به قانون اساسی کشور خود که تحویل اتباع روسیه  را برای محاکمه به سایر کشورها منع می کند ، به این درخواست پاسخ منفی دادند.

در مقابل، مقامات بریتانیایی استدلال کرده اند از آنجا که دولت روسیه در سال 2001 به کنوانسیون اروپایی استرداد مجرمین مورخ سال 1958 پیوست، باید به درخواست استرداد آقای لوگووی پاسخ مثبت دهد.مقامات قضایی بریتانیا اتهامات وارد شده علیه این شهروند روسی را بسیار جدی توصیف کرده و تحقیقات مفصل از وی را ضروری دانسته اند. گفته می شود که آندره لوگووی در اوایل دهه 1980 در بخش حفاظت از شخصیت های دولتی سازمان اطلاعاتی شوروی - کا گ ب - استخدام شد و پس از انحلال اتحاد شوروی نیز تا سال 1996 در سازمان های اطلاعاتی روسیه به کار ادامه داد.وی بعدا یک شرکت ارائه خدمات امنیتی و حفاظتی خصوصی را دایر کرد و مدیریت آن را بر عهده دارد. آندره لوگووی  درخرداد ماه 86 طی  یک نشست خبری ابراز کرد. مأمورین اطلاعاتی بریتانیا تلاش کردند او را برای جاسوسی استخدام کنند. اما او از قبول این پیشنهاد خوداری کرده است .لوگووی  رد این پیشنهاد  را عاملی برای متهم  ساختن خود از سوی پلیس انگلیس می داند.

تاثیرات بحران جاری و تحولات اتی

بدون شک  ماجرایی که از اردیبهشت ماه امسال مسکوت گذارده شده بود به یکباره به عنوان اولین بحران جدی سیاست خارجی دولت جدید گوردون براون ، مطرح  می شود بی دلیل نیست . دولت براون با مطرح کردن این موضوع  در این مقطع زمانی  سه هدف عمده را تعقیب کرد

1- شکست سیاست خارجی انگلیس در عراق موجب تحقیر ملی برای انگلیسی ها شده است براون با این اقدام سعی کرد تاحدودی با نشان دادن قاطعیت دربرابرروسیه، اقتدارخود را به نمایش گذارد تا شاید بتواندغرورملی انگلیسیها ی  تحقیر شده را احیا نماید .

2- بادر نظر گرفتن این واقعیت که اختلاف های آمریکا و انگلیس به دنبال اظهارات معاون وزیر خارجه انگلیس  مبنی بر اختلاف نظر مبنایی بین لندن و واشنگتن بر سر عراق ، گوردون براون با صدور دستور اخراج چهار دیپلمات روسیه ازانگلیس ،توجه افکار عمومی را ازدرگیرشدن به اختلاف های موجود بین پسرعموهای انگلوساکسونی در واشنگتن و لندن به اختلاف نظر با روسیه معطوف کرد تا اذهان عمومی مردم انگلیس  بیش از این  به اختلاف نظر بین لندن و واشنگتن توجه نکند.

3- روسیه که اخیرا  حداقل در صحنه تبلیغات با لحن تند تری به آمریکا حمله می کند با به حالت تعلیق در آوردن پیمان پاریس 1990 مربوط به کاهش سلاح های متعارف از اروپا وارد مرحله جدی از مناسبات با اتحادیه اروپا و امریکا و ناتو شده است .اقدام انگلیس  درمورد اخراج چهار دیپلمات روسی  می تواند پاسخ  غیر مستقیمی هم در مقابل فشارهای تبلیغاتی اخیر روسیه در باره استقرارسامانه موشکی در لهستان و رادار در چک ، تلقی شود  .

بطور قطع هر کدام از اهداف سه گانه فوق بدون برخورداری از حمایتهای آمریکا  ومتحدان انگلیس در اتحادیه اروپا نمی تواند تحقق یابد . بر این اساس می توان گفت بحران جاری به هر انگیزه و هدفی که از سوی انگلیس بوجود آمده باشد این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که شرایط بحرانی به دلیل نیاز متقابل دو طرف به یکدیگر نمی تواند به سمت افزایش بیشتر پیش برود . بنابراین تاثیر این بحران بر روابط دو جانبه و منطقه سطحی و غیر پایدار است . چراکه عمدتا این بحران برای بهره برداری های مقطعی و سطحی طراخی شده است . اما این به معنای ان نیست که تصور کنیم اختلاف های موجود بین روسیه و آمریکا و انگلیس جنگ زرگری است .

باید در نظر گرفت که این بحران از هر دو سو کنترل شد تا منا فع دو طرف  بیش از این صدمه نبیند .  ارزیابی واقعیت ملاحظات استراتژیک غرب با روسیه نشان می دهد که منطق حاکم بر حیات سیاسی آنان دستخوش نوسانات پر افت و خیزی مقطعی می شود اما هیچگاه به سطح بحرانی و متشنج کشیده نمی شود.  مناسبات مسکو و لندن نیز از این منطق  "منافع محوری"   پیروی می کند .

 

 

در شرایط فعلی نبرد دیپلماتیک غرب با روسیه در سه محور قابل بررسی است. این نبرد ابتدا در فرآیند استقرار سپردفاع موشکی در شرق اروپا دوم اختلاف نظر عمیق در باره  استقلال کوزوو و سپس قتل الکساندر لیتویننکو نمود یافته که نتایج حاصل از آن، به تیرگی روابط  روسیه با غرب انجامیده است.

جمع بندی و نتیجه گیری :

با اینکه با قطعیت نمی توان گفت چه کسی عامل قتل لیتویننکو است اما به هر حال می توان حدس زد چه کسانی از حذف او سود برده اند با این وجود نباید این واقعیت را نادیده گرفت که انگلیس صرفا برای روشن شدن راز قتل لیتویننکو مناسبات خود را با روسیه تیره نکرده است بلکه انگلیس و براون می کوشند در همین ابتدای کار به مردم انگلیس بقبولانند که براون مقتدر تر از بلر به دنبال احیای غروراز دست رفته بر سرماجرای ملوانان و عراق است .