در مطلب پيش‌رو، تلاش شده است ضمن نگاه تحليلي به اهميت روابط اين دو کشور، به اين پرسش اساسي پاسخ داده شود که آيا همکاري‌هاي دو جانبه اين دو کشور بعد از ديدار پوتين از آنکارا بر تحولات سوريه و منطقه تاثير مثبت خواهد داشت يا آن که دو کشور تلاش مي‌کنند ضمن کسب منافع حداکثري همچنان مواضع گذشته خود را ادامه دهند. 

تحليل نتايج ديدار پوتين با اردوغان نخست‌وزير ترکيه 

از همان ابتدا مشخص بود که پوتين نه مي‌خواهد و نه منافعش اجازه مي‌دهد براي نشان دادن نارضايتي خود از حرکت ماجراجويانه جنگنده‌هاي ترکيه در اکتبر گذشته بيش از دو ماه براي رفتن به آنکارا از خود خويشتن‌داري نشان دهد، زيرا روسيه به ترکيه به دلايل گوناگون نگاه ويژه‌اي دارد، از جمله:

۱- ترکيه بازار خوبي براي فروش نفت و گاز روسيه است ضمن اين که محل مناسبي براي انتقال گاز روسيه از طريق درياي سياه به جنوب اروپا محسوب مي‌شود به گونه‌اي که دو طرف توافق کردند سطح مبادلات دو جانبه را تا سال ۲۰۲۰ به صد ميليارد دلار افزايش دهند . 

۲- ترکيه به عنوان پاشنه جنوبي ناتو چه در دوران جنگ سرد و چه در دوره اخير که بيشتر به صلح سرد شباهت دارد، جايگاه ويژه اي براي مسکو داشته و دارد . روسيه مايل نيست ترکيه به‌خاطر سوريه به پايگاهي براي تهديد بيشتر عليه منافعش در منطقه تبديل شود. به همين جهت پوتين سعي کرد در ملاقاتش با اردوغان و عبدالله گل، همتاي خود، ضمن نقد مواضع ترکيه در قبال سوريه، آن‌ها را به اتخاذ مواضع بي‌طرفانه در قبال دمشق ترغيب کند.

پوتين با اتخاذ سياست مدارا در قبال ماجراجويي آنکارا در قضيه سوريه، تلاش کرد به آنکارا نشان دهد با وجود اختلاف‌هاي اساسي حاضر نيست با ترکيه به عنوان يک کشور متخاصم رفتار کند. 

۳- نظام سياسي حاکم بر ترکيه امروز که از يکسو با محافل سکولار و غرب‌گرا مغازله سياسي دارد و از سوي ديگر مروج اسلام ميانه‌رو با در پيش گرفتن تساهل و تسامح در برابر گروه‌هاي سني افراطي است، در واقع الگوي مناسبي براي روسيه به شمار مي‌رود تا شايد با تکيه بر آن بتواند از نفوذ گروه‌هاي افراطي اهل سنت موسوم به سلفي‌ها در قفقاز و ناحيه مسلمان‌نشين رودخانه ولگا جلوگيري کند.

از نگاه روس‌ها گروه هاي تند رو سلفي به عنوان ابزار سياسي نفوذ آمريکا درقفقاز شمالي و ناحيه مسلمان نشين روسيه در حاشيه رود ولگا عمل مي کنند. بر اين اساس توسعه همکاري با ترکيه مي تواند به انزواي بيشتر گروه هاي افراطي در قفقاز شمالي کمک کند. 

در مقابل طرف ترکيه نيز نه مي‌خواهد و نه مي‌تواند روسيه را ناديده بگيرد به همين دليل با وجود آن که مداخله در بحران سوريه را به دليل تاثير ناامني آن بر امنيت ترکيه، از حقوق مسلم خود مي‌داند، ولي به دلايل ذيل از ايجاد تنش در مناسبات با روسيه پرهيز مي کند:

۱- روسيه دومين شريک تجاري ترکيه پس از آلمان به شمار مي‌رود و با در نظر گرفتن اين واقعيت که روسيه بزرگترين تامين کننده انرژي ترکيه است، هيچ دولتي در آنکارا نمي‌خواهد چنين منبع مهمي را از دست بدهد. 

۲- روسيه يک طرف مهم براي تامين منافع تجاري ترکيه در بازار داخلي اين کشور و همچنين حوزه جمهوري‌هاي بر جاي مانده از شوروي محسوب مي‌شود. مقام‌هاي ترکيه مي‌دانند در صورت درگير شدن با روسيه، علاوه بر آن که بازار ۲۰ ميلياردي داخل روسيه را از دست مي‌دهند، در تجارتشان با کشورهاي آسياي مرکزي و قفقاز نيز دچار مشکلات اساسي مي‌شوند.

۳- روسيه نقش توازن دهنده مناسبي براي ترکيه در مناسباتش با غرب محسوب مي‌شود به همين دليل دولت آنکارا در هيچ زماني نقش عامل تهديدکننده را عليه منافع روسيه ايفا نکرده است. به همين دليل سعي کردند ماجراي استقرار رادارهاي ناتو در شرق ترکيه را تحت پوشش سامانه دفاع موشکي، براي روس‌ها توجيه کنند و اخيرا موضوع استقرار موشک‌هاي پاتريوت را حرکتي در برابر تهديد از سوي مرزهاي نا آرام سوريه جلوه دهند. 

جمع بندي و نتيجه گيري 

۱- براي طرف روسيه کاملا روشن است که استقرار رادارهاي ناتو در شرق ترکيه و همچنين طرح استقرار موشک‌هاي پاتريوت اگرچه ظاهرِ کاملا دفاعي دارد، اما به دليل آن که مجموع اين اقدام‌ها بر هم زننده توازن نظامي موجود در سطح منطقه است، نمي‌تواند قابل قبول باشد. با اين وجود طرف روسيه به دليل منافع بلندمدتي که در مناسبات با ترکيه دارد مي‌کوشد از طريق رايزني سياسي در عالي‌ترين سطح بين دو کشور اين مساله را حل کند. 

۲- روسيه ضمن درک اهميت تامين امنيت مرزهاي ترکيه با سوريه، راه حل مداخله در امور داخلي سوريه را به بهانه تامين امنيت و دموکراسي و حقوق بشر منطقي نمي‌داند و به همين دليل پوتين در ديدار با مقام‌هاي ترکيه تلاش کرد آن‌ها را به تجديد نظر درباره مسيري که در پيش گرفته‌اند ترغيب کند. 

۳- حتي اگر اردوغان به سياست غلطي که درباره سوريه پيش گرفته است ادامه دهد، از نگاه پوتين همکاري با ترکيه براي انتقال گاز از کفِ درياي سياه و جنوب اروپا و نيز گسترش نفوذ در بازار ترکيه بيش از آينده اسد، اهميت دارد. بنابر اين به نظرمي‌رسد پوتين باز هم ضمن ادامه مخالفت با مداخله امريکا و متحدانش در سوريه، به تعامل دوجانبه با آنکارا بر اساس منافع مشترک، ادامه دهد. 

۴- همکاري‌هاي روسيه و ترکيه در زمينه تامين انرژي و نيز توليد برق هسته‌اي در آينده موضوع‌هايي هستند که سطح و تاثيرگذاري مناسبات دو کشور را ازسطح دو جانبه به سطح منطقه‌اي ارتقاء مي‌دهد، بنابر اين اتحاديه اروپا و به‌ويژه آلمان، فرانسه و ايتاليا نمي‌توانند درباره آينده اين همکاري‌ها بي‌تفاوت باشند. 

۵- آمريکا نيز نگران توسعه نفوذ روسيه در ترکيه و چگونگي برقراري خطوط انتقال گاز روسيه به اروپا است. آمريکا در عراق با قرارداد چهار ميلياردي روس‌ها مخالفت کرد و جلوي تحقق آن را گرفت اما در ترکيه نمي‌تواند مانع همکاري متقابلا سودمند دو طرف شود.