آفات تحلیل سیاسی قسمت دوم
بنابراین بر اساس ترکیب این دو نظریه می توان گفت :
" در فعالیت های سیاسی نه استقلال صد در صدکشورها متصور است ونه وابستگی مطلق آنها اما رابطه این دو باهم معکوس است. یعنی کشورها هرچه بیشتر مستقل باشند، وابستگی آنها به قدرتهای سلطه جو کمتر است. عکس این نظر هم صادق است ."
دوم: اینکه نظریه مطرح شده ممکن است صد درصد مورد پذیرش همه نباشد وقابل بحث یا تشکیک باشد اما ازآنجا که اثبات صحت آن مفروض ، موضوع اصلی بحث نیست؛ بلکه صرفا مبنایی برای ارائه تحلیل محسوب می شود ، تحلیلگر، فرض می گیرد مخاطب تحلیلش، مفروض او را که حتمی در نظرگرفته شده است، قبول دارد. در این حالت مخاطب قبول می کند تا تحلیل گر بتواند دیدگاه تحلیلی خود را در موضوع مورد نظربه اثبات برساند. زیرا اگرقرارباشد تحلیلگر مبانی بحث خود را که مفروض و حتمی می داند بازهم به اثبات برساند، دیگر به اصل بحث نمی رسد. در این گونه موارد توافق نانوشته بین تحلیلگر و مخاطب او بوجود می آید که مخاطبان ، مفروض تحلیلگر را به احترام دیدگاه کارشناسی او و یا اعتماد متقابلی که وجود دارد ، می پذیرند تا بحث بتواند به شکل منطقی ادامه یابد . در بحث های منطقی و ریاضی نیز برای اثبات قضایای مطرح شده مواردی را اثبات شده فرض می گیرند .
مانند آنکه برای تحلیل رفتار و سیاست آمریکا درعراق و یا تحلیل نتایج اشغال عراق توسط ارتش آمریکا مفروض تحلیل گر می تواند این باشد که آمریکا برای توسعه نفوذ خود در خاورمیانه به عراق حمله کرده است . اگر مخاطب این مفروض را بپذیرد تحلیل گر می تواند به تحلیل نتایج این اشغال و آثاری که برای مردم منطقه خاورمیانه درپی داشته بپردازد .
اما درمواردی آفت تحلیل گر، "مفروض غلط" می شود که او به اشتباه یا عمدا موضوع ناصحیحی را اثبات شده فرض گرفته است. معلوم است که وقتی مفروض یک تحلیل غلط باشد به احتمال بسیار زیاد نتیجه تحلیل مورد نظر هم غلط خواهد شد.
پرسش اساسی که دراینجا مطرح می شود آن است که چرا مفروض یک تحلیل گر غلط می شود ؟
برای پاسخ به این پرسش مهم به دلایل گوناگونی می توان اشاره کرد.که مهم ترین انها را دراینجا یادآور می شوم :
1- ساده انگاری یا فریب
ممکن است تحلیل گربرای ساده کردن کارخود ویا فریب مخاطب، آگاهانه دیدگاه غلطی را به عنوان مفروض به مخاطب خود القاء کرده باشد . این گونه روش ها بیشتر در رسانه های گروهی مورد استفاده قرار می گیرند. بعضی از رسانه های خبری تحلیلی یک فرضیه غلط را آنقدر تکرار می کنند که در نهایت برای مخاطبان به امر حتمی تبدیل می شوند . مانند اینکه رسانه های گروهی غرب آنقدر اتهام تلاش ایران برای دستیابی به بمب هسته ای را تکرار کرده و می کنند که در بسیار ی از کشورهای جهان این موضوع به عنوان امرحتمی درنظر گرفته می شود. درموارد افراطی کارتا آنجا پیش میرود که اگرکسی منکرصحت این دیدگاه شود،انواع واقسام اتهام ها به اونسبت داده می شود ویا حداقل در"انزوای تحلیلی" محض قرارمی گیرد. تشکیک دراینگونه "باورهای رسانه ای" برای تحلیلگران هزینه دارد . برای همین اکثرا ترجیح می دهند با این باورها مقابله نکنند.
2- باورهای جزمی و انعطاف ناپذیر تحلیگر
در مواردی ذهن تحلیلگر در يك چارچوب مشخص و از پيش تعيين شده اي به تحليل حوادث مي پردازد و اين چارچوب به هيج عنوان با داده هاي متعدد بيروني دچار تغيير و تحول نمي شود. بنابراين در عالم خارج هر واقعه اي رخ مي دهد، تحليل آن از قبل در ذهن تحلیلگر وجود دارد و پاسخ هر سوالي در ذهن آنها يافت مي شود.
مانند کسانی که معتقدند اصولا بسیاری ازرفتارهای سیاسی سلطه جویان خصلتی است ویک قدرت سلطه جو ماهیت توسعه طلبانه دارد و نمی تواند رفتاری خیرخواهانه و یا غیرسلطه جویانه ازخود نشان دهد . اینگونه اندیشه های جزمی که بیشتر در تحلیل های مارکسیستی از رفتار آمریکا به عنوان امپریالیسم ارائه می شود ، در بسیاری از موارد مفروض های پیش ساخته از عملکرد های امپریالیستی ارائه می دهد و اصولا بر این مطلق انگاری تکیه می کند که امپریالیسم با ماهیت سلطه جویانه در هر موضوعی امکان ندارد که رفتاری در جهت منافع مردم از خود نشان دهد.
3- تحلیل های کلیشه ای یا دستوری
اين موضوع نیزشامل نخبگان سياسي كشورهای مختلف با گرايشهای گوناگون و جهت گيري مختلف مي شود. با وجود تعلق آنان به افق هاي گوناگون وگاهی متضاد فكري ، همگي داراي اصول مقدس، مطلق و تغيير ناپذيرند و اين در عرصه تحليل هم خود را نشان مي دهد.
مفروض اینگونه تحلیل گران را یا نظریه پردازان به نام می سازند که کسی از لحاظ علمی قدرت هماوردی با انها را ندارد و یا حکومت های اقتدار گرایی آن مفروض ها را ابلاغ می کنند که تحلیگران دیگر جرات و شجاعت لازم را برای کنار گذاشتن ان مفروض تحمیلی را ندارند
مانند نظریه پایان تاریخ فوکویاما و یا نظریه برحورد تمدن های هانتیگتون که در تحلیل های غربی در بسیاری موارد اثبات شده فرض می گیرند.
در مورد مفروض های تحمیلی هم می توان به دیدگاه های کلیشه ای که از طرف دولت های دیکتاتور به مردم و نخبگان شان به عنوان مفروض اثبات شده تحمیل می شود ، اشاره کرد.
اين در حالي است كه در تحليل سياسي هر قدرتحلیل گر بتواند خود را از ذهنيت های غلط و باورهای تحمیل شده دورنگه دارد بهتر می تواند واقعيت هاي بيروني را عيني تر درک کند و دقیق تر و صحیح تر تحلیل کند . زیرا هدف اصلی ونهایی هرتحلیلی درك درست تر و دقيق تر واقعیت ها و شناخت پديده های اطراف ما و انتقال آن به مخاطبان است.
4- اطلاعات غلط
در این مورد هم که دربخش قبلی ثوضیح کافی داده شد وقتی اطلاعات تحلیگر غلط باشد ممکن است مفروض ان هم بر اساس اطلاعات غلط شکل گرفته باشد. که در نهایت تحلیل هم غلط می شود .