تاکنون پیشنهادات و درخواست های بسیاری از جانب ایران و گروه 1+5 طی مذاکرات گوناگون ارائه شده است. به نظر شما مهمترین اختلافات دو طرف در چه زمینه هایی بوده که تاکنون به نتایج ملموس نرسیده اند؟

مهمترین مسئله مورد اختلاف در حال حاضر این است که طرف های غربی هنوز نمی خواهند استراتژی فشار و مذاکره را کنار بگذارند این در حالی است که طی حداقل دو سال گذشته این مسئله برای آمریکایی ها و گروه 1+5 اثبات شده که این استراتژی در قبال ایران کارآیی ندارد. اما آن ها همچنان تصورشان این است که این سیاست در قبال ایران نتیجه خواهد داد و آن ها را به اهداف شان خواهد رساند. طرف ایران تاکنون بارها نشان داده که این فشارها نه تنها برنامه های ایران را تغییر نخواهد داد بلکه گسترش آن را نیز به دنبال خواهد داشت. چند سال پیش شاهد بودیم زمانی که آن ها حاضر نشدند اورانیوم با غنای 20% را برای مصرف در رآکتور تحقیقاتی تهران در اختیار ایران قرار دهند، کشور ما خودش به سمت تولید اورانیوم با غنای 20% رفت که در این زمینه کاملا هم موفق بود. علاوه بر این ایران میله سوخت هسته ای را نیز تولید کرد که این مسئله دقت و پیگیری بسیار بالایی را می طلبد. در این میله ها سوخت ذخیره می شود و در رآکتور تهران مورد استفاده قرار می گیرد؛ آذرماه گذشته بود که اعلام شد ایران با موفقیت این کار را انجام داده است. بنابراین اگر غرب واقعا می خواهد در مذاکرات با ایران به نتیجه برسد باید دست از استراتژی فشار و مذاکره بردارد و برود به سمت استراتژی همکاری و مذاکره. اگر غرب به رویکرد همکاری روی بیاورد این گره های بسته شده نیز باز خواهند شد. در حقیقت در استانبول 2 این مسئله پذیرفته شد که مرحله به مرحله پیش روند و در هر مرحله که یک طرف اقداماتی انجام می دهد طرف مقابل نیز به ازای آن کارهایی انجام دهد. این اقدامات نیز باید از لحاظ کمی، کیفی و نوع کاملا تناسب داشته باشد. یعنی باید ببینیم که آن ها چه کاری انجام می دهند و ایران در مقابل چه کاری انجام خواهد داد. البته باید توجه داشت که اصلا اهمیت ندارد که کدام طرف گام نخست را بردارد حتی ممکن است دو طرف باهم وارد عمل شوند. مهم اینجاست که نگاه و رویکرد غرب هنوز در رابطه با ایران تغییر نکرده است چنانکه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا پس از مذاکرات اخیر اعلام کرد که به تحریم ها ادامه خواهند داد. وی باورش این است که این تحریم ها می تواند ایران را وادار به پذیرش خواسته های آن ها کند.

آیا خواسته های جدید غرب جای مذاکره و بحث دارد؟

بله خواسته هایی که غرب در بغداد مطرح کرده کاملا جای بررسی دارد زیرا آن ها طی مذاکرات اخیر خواسته هایی را مطرح نکردند که اساس مذاکرات را به هم بزند. منتها باید مابه ازای آن مشخص شود به عنوان نمونه اگر آن ها بپذیرند تحریم های فراقطعنامه ای که خیلی ناعادلانه وضع کرده اند را لغو کنند شاید ایران نیز به طور داوطلبانه غنی سازی اورانیوم 20% را موقتا متوقف کند. در هر حال باید روی این موارد بحث شود که آیا آن ها دست به چنین کاری خواهند زد و زمان آن را نیز تعیین بکنند یا مثلا زمانی که چنین کاری را انجام دادند ایران نیز اقدام متقابل را بصورت هم زمان انجام دهند.

پیشنهادهای غرب طی این سال ها چه روندی را طی کرده است؟ آیا می توان گفت که پیشنهادها آن ها تعدیل یافته است؟

به طور مسلم خواسته های غرب تغییر کرده است چراکه در زمان بوش دوره ای بود که آن ها اساسا می خواستند که ایران پیش از هرگونه مذاکرات نخست غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. خانم کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا می گفت اگر ایران غنی سازی را متوقف بکند وی حاضر خواهد شد در هرکجا، هرزمان و با هرکسی مذاکره بکند. در دوره باراک اوباما این سیاست به تغییر تاکتیک تبدیل شد یعنی راهبرد بوش حفظ شد اما تاکتیک تغییر پیدا کرد. یعنی در دوره اوباما عنوان شد که آن ها حاضر هستند بدون پیش شرط مذاکره کنند و لازم نیست که ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف بکند. منتها آمریکا بجای اینکه همکاری های لازم را بعمل آورد و تحریم های ناجوانمردانه علیه ایران را لغو کند به سیاست افزایش تحریم ها علیه ایران روی آورد. کار به جایی رسید که آن ها به تحریم های فراقطعنامه ای دست زدند تحریم هایی چون تحریم بانک مرکزی ایران یا تحریم های نفتی. این تحریم ها در هیچ یک از قطعنامه ها عنوان نشده بلکه آن ها این تحریم ها را وضع کردند تا به خیال خودشان با این فشارها ایران را مجبور به تغییر رفتار بکنند. لذا تاکتیک ایالات متحده تغییر کرده اما این تغییر تاکتیک اوضاع را نسبت به قبل پیچیده تر کرده است.در شرایط فعلی برای خروج از بن بست ایجاد شده اگر دو طرف مایل باشند می توانند راهکارهایی را در پیش بگیرند تا به نتیجه برسند.

در گزارش اخیر آمانو صحبت از غنی سازی اورانیوم 27% در ایران شده است. آیا در این فضا این مسئله به مبهم شدن مذاکرات دامان نخواهد زد؟

یوکیا آمانو در بخشی از گزارشش خیلی جزئی به این موضوع پرداخته بود و منتظر گزارش های نهایی در این زمینه است. باید توجه داشت کهاورانیوم غنی شده 27% استفاده خاصی ندارد و این مسئله مسلما یک اشتباه فنی بوده و برطرف خواهد شد. اما برخی کشورها سعی کردند با رسانه ای کردن موضوع به پیچیده شدن فضای مذاکرات دامان بزنند. آنگونه که آقای سلطانیه نیز توضیح داده این مسئله یک خطای فنی است و رفع خواهد شد. در مجموع به نظر من گزارش اخیر آمانو نسبت به گزارش پیشینش که خیلی تند بود لحن ملایم تری داشت.البته آژانس موظف است وقتی کارشناسانش مسئله ای را گزارش می کنند در گزارش هایش بیاورد. اکنون مسئله ای که وجود دارد جوسازی های رسانه های غربی علیه ایران است. اگر برخی موارد به گزارش های آژانس ایراد می گیرند که فعالیت هایش سیاسی است این بحثی است که گزارش های دبیر کل مستند می شود به عوامل اطلاعاتی و مراجع غیر متخصصی که صرفا برای جوسازی علیه ایران وارد عمل می شوند.شایان ذکر است برای ساخت بمب هسته ای اورانیوم با غنای بالای 95% نیاز است البته مسئله به اینجا ختم نمی شود زیرا نگهداری امن این اورانیوم نیز تکنولوژی خاصی را می طلبد. همچنین غرب به خوبی می داند که ایران به دنبال این تکنولوژی نخواهد رفت و صحبت های آن ها بهانه جویی هایی بیش نیست که اغلب هم از جانب رژیم صهیونیستی مطرح می شود. رژیم صهیونیستی تمام تلاشش این است که از به نتیجه رسیدن این مذاکرات جلوگیری بکند.در واقع اورانیوم زیر 95% دو کاربرد دارد یعنی اورانیوم 5/3 تا 5% برای تولید برق هسته ای بکار می رود. در تمام دنیا زمانی که می خواهند برق هسته ای تولید کنند بین 5/3 تا 5 درصد اورانیوم لازم است ولی برای تولید ایزوتوپ های پزشکی که برای درمان سرطان مصرف دارد اورانیوم با غنای 75/19 درصد تا 30 درصد مورد نیاز است.

اگر اورانیوم تا غنای 30درصد تنها مصرف پزشکی دارد پس اصرار غرب برای متوقف کردن این میزان از غنی سازی چیست؟

در حقیقت حرف آن ها این است برای اینکه اطمینان حاصل بکنند که ایران غنای اورانیومش را افزایش نخواهد داد حاضرند این اورانیوم را در اختیار ایران قرار دهند ولی ایران غنی سازی اورانیوم در این سطح را متوقف کند. این در حالی است که آن ها دو سال پیش وعده داده بودند که روسیه این اورانیوم را به فرانسه بدهد و فرانسه نیز میله سوخت را در اختیار ایران بگذارد اما به وعده شان عمل نکردند. پس از آن که دو سال از این موضوع گذشت و آن ها بهانه های مختلفی برای عدم ارائه این میله های سوخت آوردند ایران مجبور شد خودش به غنی سازی اورانیوم 20% زیر نظر آژانس روی بیاورد. همچنین این مسئله هیچ تخلفی محسوب نمی شود زیرا کاملا زیر نظر آژانس است.

به نظر شما مذاکرات آتی در مسکو در چه فضایی برگزار خواهد شد؟

مذاکرات مسکو همچون مذاکرات بغداد در فضای مثبتی دنبال خواهد شد این مسئله که به نسبت مذاکرات استانبول 2 پیشرفت محسوسی در مذاکرات بغداد دیده نشد را نباید به حساب بی نتیجه بودن مذاکرات گذاشت. نشانه این که فضای مذاکرات اخیر مثبت بوده این است که هم راجع به مکان مذاکرات به توافق رسیدند و هم زمان مذاکرات بعدی در کمتر از یک ماه دیگر تعیین شده است. همچنین دستور کار و چارچوب مشخصی برای مذاکرات تعریف شده است که مطابق آن مشخص است هر یک از طرفین چه نظراتی دارند و می خواهند راجع به چه مسائلی بحث بکنند.

مسئله پیچیده ای که 10 سال به طول انجامیده با یکی دو نشست قابل حل نیست بلکه باید نشست های متعددی برگزار شود. پیش بینی من این است که این روند طولانی خواهد بود اما از آنجا که روندی روبه جلو است و طرفین گام های مثبتی برداشته اند جای امیدواری دارد که مذاکرات بعدی بسیار پربارتر باشد و در آینده ای نه چندان دور به نتیجه نهایی برسند. اکنون که زمان و مکان مذاکرات بعدی تعیین شده نشان می دهد که طرفین مصر هستند که هرچه زودتر به نتیجه برسند. شاهد بودیم که از مذاکرات استانبول 1 که نتیجه مثبتی نداشت تا استانبول 2 یک سال و نیم زمان گذشت.

به نظر شما مهم ترین مسئله ای که در بسته پیشنهادی اخیر غرب مطرح شد چیست؟

یکی از درخواست های 1+5 تعلیق فعالیت های هسته ای در فردواست که می توان گفت تاحدودی خبرساز شده است. اما این مسئله نیز جای بحث دارد و ایران باید ارزیابی کند که آن ها در ازای این تعلیق چه گامی خواهند برداشت. همچنین باید مشخص شود که دلیل این درخواست آن ها چیست چراکه فردو زیر نظر آژانس بدون هیچ اشکالی در حال فعالیت است و پیشرفت های محسوسی نیز داشته است. شاید بخشی که اورانیوم 20% تولید می کند بیشتر مورد نظر آن هاست زیرا آن ها در گام اول روی تعلیق اورانیوم 20% متمرکز شده اند و صحبتی از اورانیوم 5% به میان نیاورده اند. اگر این مسئله بدان معنا باشد که آن ها بپذیرند ایران رسما غنی سازی اورانیوم در سطح 5% داشته باشد ولی 20% را متوقف کند جای بحث و بررسی دارد. اما سئوال اصلی این است تعطیلی فردو که زیر نظر آژانس است چه کمکی به اعتماد سازی می کنند انها که مدعی هستند با فعالیت های علنی ایران مخالفتی ندارند و بیشتر نگران فعالیت هایی هستند که ادعا می کنند ایران مخفیانه انجام می دهد . مرکز غنی سازی اورانیوم در فردو که تحت نظارت آژانس است و با دوربین کنترل می شود ف این مرکز با چه منطقی باید تعطیل شود؟

ارزیابی شما از درخواست آژانس برای بازدید از سایت نظامی پارچین چیست؟

در حقیقت آژانس وظیفه اش این است که بر مراکزی نظارت داشته باشد که فعالیت هسته ای دارند اما در سایت پارچین اساسا هیچ فعالیت هسته ای صورت نمی گیرد که آن ها بخواهند از آن بازدید کنند؛ در واقع این درخواست آژانس اصلا موضوعیت ندارد. منتها آژانس ادعا کرده که از برخی منابع اطلاعاتی گزارش هایی دریافت کرده که مطابق آن ها ایران در حال فعالیت های هسته ای در پارچین است. این در حالی است که آژانس با اجازه ایران در سال 2005 دوبار از این مرکز بازدید کرد درحالیکه هیچ کشوری اجازه بازدید از مراکز نظامی اش را به آژانس نمی دهد. می توان گفت ایران برای نشان دادن حسن نیتش به آن ها اجازه داد که از سایت پارچین بازدید کنند در همان زمان نیز اعلام شد که هیچ خطا و فعالیت انحرافی در پارچین مشاهده نشده است. لذا اصرار دوباره آژانس برای بازدید بی مورد به نظر می رسد؛ مگر اینکه در چارچوب یک توافق مشخص دو طرف با این امر موافقت کنند.در ضمن باید مشخص شود آنها دقیقا از کجای پارچین می خواهند بازید کنند واگر بازدید کردند یکبار برای همیشه خواهد بود یا آنکه مرتبا درخواست های بازدید دوره ای از یک مرکز غیر هسته ای ایران را تکرار می کنند تا اطلاعات نظامی ایران را به آمریکا و اسرائیل برسانند.  

یعنی شما می گوئید ایران در مذاکرات با گروه 1+5 منافعش را نادیده می گیرد وآنها به دنبال برخی اهداف و مقاصد خاص هستند؟

 باید توجه داشته باشید تمامی کسانی که وارد مذاکره می شوند برای منافع خودشان مذاکره می کنند و هیچ کس منافع خودش را فدای منافع دیگری نخواهد کرد. حال این منافع گاهی در تعارض باهم است به عنوان نمونه حتی در میان اعضای 1+5 منافع یکسان نیست و کشورهای مختلف منافع متفاوتی را دنبال می کنند. این یک واقعیت است که هر یک از کشورهای شرکت کننده در مذاکرات به دنبال منافع خاص خودش باشد و اکنون شاهدیم که منافع روسیه و چین با منافع آمریکا و غرب در تعارض است. در حال حاضر که اولاند در فرانسه روی کار آمده باید ببینیم این مسئله در مواضع فرانسه چه تغییراتی ایجاد کرده است  زیرا سارکوزی در قبال مسئله هسته ای ایران رویکرد بسیار تندی را دنبال می کرد اما رییس جمهوری جدید فرانسه اولین اقدامی که پس از روی کار آمدنش انجام داد این بود که مذاکره کننده هسته ای کشورش در گروه 1+5 تغییر داد و فردی را که مواضع بسیار تندی داشت برکنار کرد. این مسئله نشان می دهد که اولاند در پی یک فضاسازی جدید در قبال برنامه هسته ای ایران است. در مجموع این تحلیل که هرکس به فکر خویش است مسئله غیر طبیعی نیست و تمام کشورها به فکر منافع خودشان هستند. اما باید دید در مذاکرات مسکو می توانند منافع مشترکی برای دو طرف تعریف شود