سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به مسکو و دیدار او با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در ۲۴ مهرماه و انتقال پیام ویژه رهبر انقلاب اسلامی به کرملین، در میانه اوج تنش‌ها میان ایران و غرب، یکی از مهم‌ترین رویدادهای دیپلماتیک روابط دوجانبه تهران - مسکو بود. به شمار می‌رود. این سفر، صرفاً یک دیدار تشریفاتی یا تبادل پیام معمول نیست، بلکه می‌تواند نشانه‌ای برای تلاش دو کشور در رساتای اجرای پیمان 20 ساله بین دو کشور تلقی شود. در واقع حکایت از تغییر در سطح و ماهیت روابط تهران و مسکو و آغاز مرحله‌ای تازه در تعاملات راهبردی دو کشور دارد.

در شرایطی که تنها چند ماه از جنگ ۱۲روزه تحمیلی اسرائیل علیه ایران می‌گذرد و فضای بین‌المللی پیرامون برنامه هسته‌ای ایران بار دیگر متشنج شده است، سفر لاریجانی به مسکو معنا و پیامی فراتر از مناسبات دوجانبه دارد. در عرف دیپلماتیک، دبیر شورای عالی امنیت ملی معمولاً با همتای روس خود دیدار می‌کند، اما دیدار مستقیم با پوتین بیانگر آن است که محتوای پیام ارسالی از تهران از وزن سیاسی بالایی برخوردار بوده است.

به نظر می رسد محور اصلی این پیام احتمالاً حول روابط دوجانبه ایران و روسیه و نقش مسکو در روندهای پسابرجام می‌چرخد. روسیه در این مقطع نقش ویژه‌ای در تحولات پرونده هسته‌ای دارد. ریاست دوره‌ای شورای امنیت سازمان ملل در اختیار مسکو است و تصمیم اخیر شورا مبنی بر عدم ابلاغ رسمی بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، عملاً به سود تهران تمام شده است.

با این حال، نباید با خوش‌بینی به سازوکارهای حقوقی بین‌المللی نگریست. تجربه‌های گذشته نشان داده است که حتی نبود اجماع نیز مانع تصمیم‌گیری‌های ضدایرانی نشده است. با توجه به فعال شدن مکانیزم ماشه و ابلاغ ان از سوی دبیرخانه شورای امنیت سازمان ملل از ششم مهر عملاً روند بازگشت قطعنامه‌ها آغاز شده و برخی کشورها از جمله ترکیه اجرای آن‌ها را در دستور کار قرار داده‌اند. از این رو، تهران باید نگاه خود را از مباحث حقوقی به سمت راه‌حل‌های سیاسی و دیپلماتیک معطوف کند و برای دوران پسابرجام برنامه‌ریزی داشته باشد. در این مسیر، روسیه می‌تواند نقشی کلیدی ایفا کند.

مسکو بارها اعلام کرده که بازگشت تحریم‌ها را غیرقانونی می‌داند و ایالات متحده را ناقض اصلی توافق هسته‌ای معرفی کرده است. این موضع‌گیری‌ها، هرچند در سطح سیاسی قابل‌توجه است، اما در عمل به معنای نادیده گرفتن تحریم‌ها از سوی روسیه خواهد بود؛ موضوعی که نشان می‌دهد کرملین در عرصه دیپلماتیک همچنان در کنار تهران ایستاده است. مواضع نماینده روسیه در شورای امنیت، سخنان سرگئی لاوروف و اظهارات پوتین، همگی گویای تداوم این همسویی سیاسی است؛ هرچند روسیه همواره منافع مستقل خود را دنبال می‌کند.

در بخش دیگر تحولات، باید به موضوع اسرائیل و نقش احتمالی روسیه در مدیریت تنش‌های منطقه‌ای اشاره کرد. پوتین اخیراً اعلام کرده که در گفت‌وگویی با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، وی اظهار داشته قصد حمله مجدد به ایران را ندارد. با این حال، به نظر می‌رسد این نقل قول بیشتر برداشت پوتین از فضای گفت‌وگو بوده تا پیام مستقیم از نتانیاهو برای ایران.

پرسش اصلی این است که آیا روسیه می‌تواند در مقام میانجی میان ایران و اسرائیل عمل کند؟ روابط دیرینه و نزدیک پوتین و نتانیاهو از یک‌سو، و مناسبات گسترده مسکو با تل‌آویو از سوی دیگر، امکان چنین نقشی را فراهم می‌کند. اما واقعیت آن است که اسرائیل در سیاستهای توسعه طلبانه خود علیه کشورها ، حتی از واشنگتن نیز تبعیت کامل ندارد، چه رسد به مسکو. از سوی دیگر، ایران اساساً اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد و هرگونه میانجی‌گری در این چارچوب از پیش با محدودیت‌های جدی مواجه است.

با این همه، منافع ژئوپلیتیک روسیه ایجاب می‌کند که از درگیری مستقیم ایران با اسرائیل یا آمریکا جلوگیری شود. هرگونه تشدید بحران در خاورمیانه می‌تواند معادلات امنیتی و انرژی مسکو را بر هم بزند. از این منظر، تلاش کرملین برای کاهش تنش‌ها میان تهران و رقبای غربی‌اش، اگرچه از توان میانجی‌گری مؤثر برخوردار نیست، اما از نظر سیاسی به سود روسیه و ثبات منطقه‌ای خواهد بود.

در مجموع، این دیدار تاکیدی است بر این واقعیت که شاهد تفزتیش سطح همکاری های تهران و مسکو هستیم و ایران در حال فعال‌سازی اتحادها و شراکت‌های خود برای عبور از چالش‌های پیش‌رو است. همکاری راهبردی با روسیه، به عنوان یکی از بازیگران اصلی نظام بین‌الملل، می‌تواند مسیر دیپلماسی ایران در دوران پسابرجام را هموارتر کند. موفقیت این مسیر، اما، منوط به تدبیر، وحدت رویه و برنامه‌ریزی دقیق برای مدیریت پیچیدگی‌های روابط منطقه‌ای و بین‌المللی است.