تحول استراتژی امنیتی آمریکا و دگردیسی تروریسم؛
بیستوچهار سال پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، جهان شاهد دگرگونیهای بنیادین در استراتژی امنیتی و سیاست خارجی ایالات متحده بوده است. این واقعه نهتنها نقطهعطفی در تاریخ معاصر آمریکا محسوب میشود، بلکه مسیر مداخلات نظامی، توازن قدرت جهانی و تکامل جریانهای افراطی را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داده است.
۱. تغییر پارادایم امنیتی: از جهانیسازی تا «اول آمریکا»
در دوران پس از جنگ سرد، استراتژی امنیتی آمریکا بر گسترش هژمونی جهانی و مداخلهگرایی فعال استوار بود. اما با روی کار آمدن ترامپ، دکترین امنیتی آمریکا ، تغییر اساسی را تجربه کرد. رویکرد مبتنی بر جهانیسازی و گسترش هژمونی که در دوران بوش پدر و پسر دنبال میشد، جای خود را به شعار «اول آمریکا» داد. این تغییر، نشاندهنده تمرکز مجدد بر مسائل داخلی و کاهش نسبی حضور مداخله جویانه در عرصه بینالمللی بود. در دوره اول دولت ترامپ بازتعریف تهدیدات، نشاندهنده تغییر بنیادین در اولویتهای امنیتی واشنگتن بود. این تحول، بازتابی از خستگی استراتژیک و ناکامیهای پیشین در پروژههای نظامی بود. ترامپ در دوره دوم دولت خود با اشاره به مشکلات داخلی مانند ناامنی در شیکاگو، عملاً نشان داد که اولویتهای واشنگتن از تهدیدات خارجی به چالشهای درونی معطوف شده است.
۲. شکست پروژههای نظامی در افغانستان و عراق
حملات ۱۱ سپتامبر بهانهای برای مداخله نظامی آمریکا در افغانستان و عراق بود. با این حال، پس از ۲۴ سال، نه تنها نتایج مطلوب حاصل نشد، بلکه خروج آمریکا از افغانستان به شکستی مفتضحانه انجامید و بازگشت طالبان را در پی داشت. در عراق نیز ، علیرغم سرنگونی رژیم بعث، طرح تشکیل دولتی کاملاً همسو با منافع آمریکا محقق نشد. طبق برآوردها، هزینههای این دو جنگ بالغ بر ۶ تریلیون دلار بوده است، بیآنکه امنیت پایدار یا نظم مطلوبی در منطقه ایجاد شود. در واقع نه تنها امنیت پایدار نیافرید، بلکه به تقویت شرکتهای نظامی-امنیتی و بهرهبرداری از منابع نفتی محدود شد.
۳. دگردیسی القاعده و گسترش ایدئولوژی تکفیری
اگرچه القاعده به عنوان ساختار متمرکز پیشین تضعیف شده، اما ایدئولوژی آن در قالب گروههای تروریستی مانند داعش، جبهه النصره، بوکوحرام و دیگران تداوم یافته است. این جریانها که ریشه در تفکر تکفیری و خشونتورز دارند، امروز در گسترهای از یمن و سوریه تا آفریقا و آسیای مرکزی فعال هستند. نکته قابل تأمل، نقش گذشته آمریکا و متحدانش در شکلگیری و تقویت جهادیها در دهه ۸۰ میلادی علیه شوروی است؛ ریشههایی که بعدها علیه خود غرب نیز جهت گرفت.
۴. چالشهای جدید در روابط بینالملل
آمریکا امروز نه تنها با خاورمیانه، بلکه با متحدان سنتی خود مانند اروپا، کانادا و مکزیک نیز با چالشهایی روبرو است. رقابت استراتژیک با چین و تنشهای فزاینده در شرق آسیا، نشان میدهد که جهان به سمت چندقطبی شدن پیش میرود و هژمونی گذشته آمریکا به چالش کشیده شده است. ظهور قدرتهای منطقهای و سازمانهای فراملی، نشانهای از حرکت جهان بهسوی نظم چندقطبی است. در این میان، هژمونی پیشین آمریکا با پرسشهای جدی روبرو شده و نیازمند بازتعریف نقش خود در نظام بینالملل است.
۵. تحول در ابزارهای امنیتی: از جنگ فیزیکی تا نظارت دیجیتال
یکی از مهمترین تحولات پس از ۱۱ سپتامبر، گسترش ابزارهای نظارتی و امنیتی در حوزه دیجیتال بود. تأسیس وزارت امنیت داخلی آمریکا با بیش از ۱۸۰ هزار کارمند، توسعه برنامههای شنود الکترونیکی، و استفاده از هوش مصنوعی در تحلیل تهدیدات، نشاندهنده تغییر ماهیت امنیت ملی از میدان جنگ به فضای سایبری است.
نتیجه :
۲۴ سال پس از ۱۱ سپتامبر، آمریکا در موقعیتی پیچیده قرار دارد: از یک سو، با میراث سنگین مداخلات ناموفق و هزینههای انسانی و اقتصادی روبروست، و از سوی دیگر، با جریانهای افراطیی که خود در شکلگیری آنها نقش داشته، دست به گریبان است. تغییر رویکرد به سمت انزواگرایی نسبی و ملیگرایی افراطی، نه تنها راهکار پایدار برای مقابله با تروریسم نیست، بلکه میتواند به بیثباتی بیشتر در نظام بینالملل بینجامد.
ایدئولوژی تکفیری هرچند امروز بدون ساختار متمرکز عمل میکند، اما همچنان به عنوان تهدیدی جهانی باقی است. مقابله با آن نیازمند عزمی جمعی، ریشهیابی علل گسترش افراطیگری و دوری از دوگانگیهای سیاسی است.