نقد مقالهی سوزان مالونی دربارهی تجاوز نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران
در 23 خرداد 1404 ، تجاور نظامی از سوی اسرائیل و آمریکا علیه ایران صورت گرفت؛ حملاتی که واکنشهای متعددی را در سطح بینالمللی برانگیخت. از جمله خانم سوزان مالونی اخیرا در مقالهای با عنوان «Iran’s Dangerous Desperation» در نشریه Foreign Affairs منتشر شد(1)، تلاش کرده است تصویری از «برتری قاطع» عملیات نظامی اسرائیل و امریکا ارائه دهد. اما این روایت، با حذف بسیاری از واقعیتهای میدانی، حقوقی و انسانی، بیشتر به یک بیانیه سیاسی شباهت دارد تا یک تحلیل بیطرفانه. با بررسی متن مقاله خانم سوزان مالونی، میتوان هشت محور اصلی را بهعنوان پایههای روایت مقاله نقد کرد. هر یک از این محورها از منظر فنی، حقوقی، سیاسی یا رسانهای به شرح زیر قابل کنکاش هستند.
۱. عملیات موفق یا روایت یکطرفه؟
نویسنده ادعا میکند که عملیات با دقت و مهارت بالا انجام شد، رهبری نظامی ایران فلج شد، برتری هوایی اسرائیل تثبیت گردید و تلافیجویی ایران ناکام ماند.
خانم مالونی تصویری یکجانبه از شکست ایران ترسیم میکند، اما به دلایل واقعی زمینگیر شدن موقت پدافند ایران و بازیابی سریع توان عملیاتی کشور، همچنین تحمیل توقف جنگ به طرف مقابل، هیچ اشارهای نمیکند. نویسنده بدون ارائه تحلیل عمیق یا اطلاعات زمینهای، این ضعف را به ناتوانی ذاتی ایران نسبت میدهد، حال آنکه حداقل سه عامل کلیدی در زمینگیر شدن پدافند ایران نقش داشتند:
عقبماندگی نسبی در فناوری پدافندی در مقایسه با فناوری پیشرفتهی تهاجمی آمریکا و اسرائیل؛
هک و اختلال در سیستمهای راداری و فرماندهی ایران از طریق حملات سایبری و الکترونیکی دشمن؛
ترور پیشدستانهی فرماندهان کلیدی پدافند، از جمله سردار حاجیزاده و معاونان او، که در ساعات آغازین عملیات، سامانهی فرماندهی را فلج کرد.
این واقعیتها نشان میدهد که ناکارآمدی موقت پدافند ایران نه ناشی از ضعف ساختاری دائمی، بلکه نتیجهی عملیات ترکیبی بسیار دقیق دشمن بود — موضوعی که مقاله بهطور عمدی از آن چشمپوشی کرده و آن را به ناتوانی ذاتی ایران تقلیل داده است.
۲. برجسته سازی موفقیت تجاوز نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران
نویسنده مدعی است که ایران علیرغم هشدارها غافلگیر شد و نتوانست ارزیابی اطلاعاتی دقیقی داشته یا پاسخ سریعی ارائه دهد. این در حالی است که پاسخ قاطع ایران از روز چهارم آغاز شد. حملات موشکی ایران به مراکز حساس اسرائیل، از جمله مرکز تحقیقات نظامی و اطلاعاتی وایزمن، نشاندهندهی بازیابی سریع توان عملیاتی در شرایطی بود که کشور تحت حملات فیزیکی، سایبری، اطلاعاتی و روانی سنگینی قرار داشت.
اسرائیل مجبور شد بخش عمدهای از ذخایر موشکی خود را بهسرعت مصرف کند تا از گسترش پاسخ ایران جلوگیری نماید، بهگونهای که تداوم جنگ برایش پرهزینه شد. برخلاف ادعای مقاله، این اسرائیل بود که از طریق تماس با آمریکا و با استفاده از واسطهها، پیشنهاد توقف درگیری را مطرح کرد؛ ایران نیز از موضعی مستحکم و نه از موضع ضعف، این پیشنهاد را پذیرفت.
۳. پاسخ بیاثر یا پرهزینه؟
نویسنده ادعا میکند که حملات ایران به اسرائیل و پایگاههای آمریکا نمایشی، محدود و بیتأثیر بودند و نیروهای نیابتی نیز خنثی باقی ماندند. در مقابل سعی دارد عملیات اسرائیل و آمریکا را موفقیتی کمهزینه و قاطع نشان دهد، در حالی که واقعیتهای میدانی و نظامی چیز دیگری را بیان میکنند.
بر اساس گزارشهای رسمی و رسانههای آمریکایی، هزینههای این عملیات برای اسرائیل و آمریکا بسیار بیشتر از آن چیزی بود که مقاله اشاره کرده است. برای مثال:
شبکه CNN گزارش داد که آمریکا حدود ۱۵۰ موشک رهگیر تاد شلیک کرد که معادل یکچهارم کل ذخایر جهانی این موشکهاست.(2)
وال استریت ژورنال اعلام کرد که سیستمهای دفاع موشکی اسرائیل مانند آرو ۳، دیویدز اسلینگ و گنبد آهنین در آستانهی اتمام ذخایر قرار گرفتند. (3)
جایگزینی موشکهای تاد مصرفشده بین ۱.۵ تا ۲ میلیارد دلار هزینه دارد و بیش از یک سال زمان میبرد. با توجه به نرخ تولید سالانهی ۱۰۰ موشک توسط شرکت لاکهید مارتین، بازسازی کامل ذخایر ممکن است ۳ تا ۸ سال طول بکشد.
این دادهها نشان میدهد که ادامهی جنگ میتوانست اسرائیل را در موقعیت خطرناکی قرار دهد، و این یکی از دلایل اصلی درخواست آتشبس از سوی آنها بود.
۴. نقش تعیینکنندهی آمریکا در پایان دادن به جنگ
مقاله ادعا میکند که آمریکا با مداخلهی دیپلماتیک و نظامی، آتشبس را برقرار کرد و از گسترش بحران جلوگیری نمود. اما واقعیت این است که این نتانیاهو بود که باتوجه به ضربات دریافتی در روزهای آخر جنگ و محقق نشدن پیش بینی ها برای ایجاد شورش های مردمی در ایران ، در روز دوازدهم از ترامپ خواست که ادامهی جنگ، اسرائیل را در موضع ضعف قرار میدهد و بهتر است برای تجدید قوا و یافتن راههای جدید برای مقابله با ایران، جنگ را با کمک گرفتن از کشورهای واسط متوقف شود. بنابراین برحلاف تلاش نویسنده که می خواهد ترامپ را بانی آتش بس نشان دهد او و نتانیاهو در عمل آتش افروز جنگ تحمیلی بودند و در آخر هم به دلایل نرسیدن به اهداف خود مجبور شدند عملیات را متوقف کنند.
۵. سکوت شرکای راهبردی ایران؛ بیعملی روسیه و چین
نویسنده معتقد است که مسکو و پکن تنها به محکومیتهای لفظی اکتفا کردند و ایران در صحنهی جهانی منزوی شد. هرچند روسیه و چین در بحرانهای تاکتیکی به نفر سایر کشورها مستقیم مداخله نمیکنند، اما در جلسات شورای امنیت — که به پیشنهاد آنها برگزار شد — با تمام ابزارهای دیپلماتیک از موضع ایران حمایت کردند. ایران نیز هرگز انتظار حمایت نظامی از سوی دیگران را نداشت، چرا که سیاست مستقل این کشور پس از انقلاب، دوری از هرگونه وابستگی نظامی و امنیتی به قدرتهای خارجی بوده است.
۶. حمله به سایتهای تحت نظارت آژانس؛ نقض اعتماد بینالمللی
مقاله به موفقیت آمریکا در حمله به سایتهای هستهای ایران اشاره دارد، اما از این واقعیت چشمپوشی میکند که این تأسیسات بخشی از برنامهی هستهای اعلامشدهی ایران بودند و تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داشتند.
حمله به چنین مراکزی:
نقض آشکار اصول بینالمللی نظارت و شفافیت است؛
اعتماد به سازوکارهای نظارتی آژانس را تضعیف میکند؛
ایران و دیگر کشورها را به سمت مخفیکاری سوق میدهد، چرا که پایبندی به شفافیت، مانع از حمله نظامی نخواهد شد.
اگر هدف جلوگیری از ساخت سلاح بود، چرا به جای اعتماد به نهادهای تخصصی بینالمللی، اقدام نظامی صورت گرفت؟ این پرسش حیاتی در مقاله نادیده گرفته شده است.
۷. سانسور تاریخ: حذف عامدانهی تجربهی موفق برجام
نویسنده در مرور سابقهی فعالیتهای هستهای ایران، عامدانه از اشاره به توافق برجام خودداری کرده است. در حالیکه ایران با پذیرش این توافق در سال ۲۰۱۵، متعهد شد که هرگز به دنبال سلاح هستهای نرود.(4)
از ژانویه ۲۰۱۶ تا مه ۲۰۱۸، آژانس بینالمللی انرژی اتمی ۱۵ گزارش رسمی منتشر کرد که همگی تأکید داشتند ایران به تعهدات خود پایبند بوده است. (5) با این حال، آنکه به این توافق پشت پا زد، آمریکا بود که در سال ۲۰۱۸ یکجانبه از آن خارج شد.
حذف این حقایق، تحلیل مقاله را از دقت علمی و بیطرفی خارج کرده و آن را به روایتی سیاسی و جهتدار تبدیل میکند.
۸. حذف غیرنظامیان از روایت جنگ: بیاعتنایی به قربانیان انسانی
مقاله با تأکید بر گستردگی حملات اسرائیل و آمریکا — که به گفتهی نویسنده ۲۷ استان از ۳۱ استان ایران را دربرگرفت — سعی دارد موفقیت نظامی این عملیات را بزرگنمایی کند. اما از هزینههای انسانی این حملات هیچ سخنی به میان نمیآورد.
بر اساس گزارشها، در جریان این حملات، دانشمندان هستهای ایران در منازل شخصی خود و در حضور خانوادههایشان به شهادت رسیدند. برای مثال، در آستانه اشرفیه، حمله به منزل پدر خانم دکتر محمدرضا صدیقی صابر دانشمند هسته ای ایران، منجر به شهادت ۱۶ غیرنظامی و زخمی شدن ۳۰ نفر شد که بیشتر آنها زنان و کودکان بودند.
بر اساس حقوق بینالملل بشردوستانه (IHL)، حمله به اهداف غیرنظامی یا اقداماتی که منجر به تلفات گستردهی غیرنظامیان شود، جنایت جنگی محسوب میشود. نادیده گرفتن این فجایع، نهتنها مشروعیت روایت نویسنده را زیر سؤال میبرد، بلکه به عادیسازی ترور غیرنظامیان دامن میزند.
جمعبندی
مقالهی خانم سوزان مالون معاون رئیس موسسه بروکینز در نشریه Foreign Affairs با تمرکز بر ضعفهای ایران و بزرگنمایی موفقیتهای نظامی اسرائیل و آمریکا، روایتی یکجانبه و جهتدار ارائه داده است. حذف عمدی مواردی مانند:
تخریب سایتهای تحت نظارت آژانس،
تضعیف نقش نهادهای بینالمللی،
دلایل واقعی زمینگیر شدن موقت پدافند ایران،
توان بازیابی و پاسخ متقابل ایران،
و هزینههای انسانی جنگ،
همگی نشان میدهند که این مقاله نه یک تحلیل بیطرفانه، بلکه ساخت روایتی سیاسی با اهداف خاص است. نقد چنین روایتهایی نهتنها ضروری، بلکه مسئولیتی اخلاقی در قبال حقیقت و امنیت بینالمللی است
پانویس ها:
(2). آمریکا همچنین حدود ۸۰ موشک استاندارد-۳ (SM-3) شلیک کرد که هرکدام ۸ تا ۲۵ میلیون دلار قیمت دارند. این سطح از مصرف، فشار بزرگی بر زنجیره تأمین تسلیحاتی پنتاگون وارد کرده است. چرا که آمریکاهم زمان تامین کننده سلاح برای اوکراین در جنگ است سیستمهای دفاع موشکی اسرائیل (آرو ۳، دیویدز اسلینگ، گنبد آهنین) نیز در آستانه اتمام ذخایر قرار گرفتند.
US used about 25% of its THAAD missile interceptors during Israel-Iran war | CNN
(4).https://www.eeas.europa.eu/eeas/nuclear-agreement-%E2%80%93-jcpoa_en#8384
(5).https://www.iaea.org/newscenter/focus/iran/iaea-and-iran-iaea-board-reports