. پیشینه روابط جمهوری آذربایجان و اسرائیل

گزارش‌ها درباره همکاری نظامی و استراتژیک بین باکو و تل آویو جدید نیستند. اسرائیل برای دهه‌ها یکی از تأمین‌کنندگان اصلی سلاح به جمهوری آذربایجان بوده، به ویژه در جنگ دوم قره‌باغ (۲۰۲۰). بود بنابراین احتمال دارد در مقطع جنگ اسرائیل با ایران ؛ آذربایجان به چنین همکاری تن داده باشد چنانچه در گذشته موارد مکرر در ترور دانشمندان هسته ای ایران و حمله به نطنز در نوبتهای قبلی این همکاری اسنادی داشت اگرچه باکو این ادعاها را رد می‌کند، اما ایران ظاهرا مدارک مورد ادعا خود را به انها در گذشته تحویل داده است

۲. هدف آذربایجان از فشار بر ارمنستان

پس از جنگ ۲۰۲۰ و تسلط باکو بر قره‌باغ، موضوع "کریدور زنگزور" (اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان از طریق خاک ارمنستان) به یکی از اهداف کلیدی باکو تبدیل شده است.

ترکیه از این طرح حمایت می‌کند، زیرا به آنکارا نیز اجازه می‌دهد ارتباط زمینی مستقیم‌تری با جمهوری آذربایجان داشته باشد؛ و اهداف خود را در جهت گسترش پان ترکیسم تا استان ترک نشین سینگ کیانگ درچین گسترش دهد. مقاومت ارمنستان تاکنون مانع از تحقق این طرح شده، اما فشارهای سیاسی و نظامی، ممکن است پاشینیان را به پذیرش آن وادار کند.

۳. واکنش ارمنستان و مخاطرات داخلی

پاشینیان پس از شکست در جنگ ۲۰۲۰، تحت فشار داخلی شدیدی قرار دارد. هرگونه امتیاز جدید به باکو (مانند کریدور زنگزور) ممکن است به اعتراضات گسترده و حتی سقوط دولت او منجر شود.

مخالفان او چنین توافقی را "خیانت ملی" می‌دانند، زیرا حاکمیت ارمنستان بر منطقه سیونیک (که تنها مرز مستقیم با ایران است) را تضعیف و یاحتی از بین می برد.

اگر ارمنستان این کریدور را بپذیرد، نه تنها حاکمیت خود را محدود می‌کند، بلکه ممکن است ارتباط زمینی با ایران را که برای هر دو کشور حیاتی است، ازبین ببرد حتی ممکن است دولت پاشینیان تحت فشارپذیرش کریدور زنگزور با شورش سیاسی در ارمنستان روبه‌رو شود. به ویژه اگر اقدام نظامی آذربایجان با ان همراه شود.

۴. نقش ترکیه و رزمایش اخیر آذربایجان

ترکیه به دنبال افزایش نفوذ خود در قفقاز است و از متحد خود، جمهوری آذربایجان، حمایت می‌کند.

رزمایش اخیر آذربایجان در 23 خرداد (همزمان با حمله اسرائیل به ایران) ممکن است نشانه‌ای از آمادگی نظامی برای اقدام در مرزهای ارمنستان یا حتی فشار بیشتر بر ایروان باشد.

احتمال دارد باکو و آنکارا از فرصت تضعیف ایران (به دلیل درگیری با اسرائیل و آمریکا ) برای پیشبرد اهداف خود در قفقاز استفاده می‌کنند. اما این احتمال از نظر من زیر ده درصد است ولی به موازات کاهش قدرت دفاعی ایران در اثر جنگ با آمریکا و اسرائیل این احتمال افزایش پیدا می کند.زیرا ترکیه و آذربایجان احتمالاً تلاش خواهند کرد با استفاده از فرصت‌های منطقه‌ای (مانند جنگ ایران و اسرائیل)، تغییرات ژئوپلیتیکی را به نفع خود پیش ببرند. براین اساس به نظر می‌رسد جمهوری آذربایجان و ترکیه در حال افزایش فشار بر ارمنستان برای امتیازگیری بیشترهستند، یعنی اگر موفق شوند بدون جنگ با پاشینیان به توافق برسند برای آنها شروع جنگ معنی ندارد چراکه هرگونه اقدام نظامی در سیونیک می‌تواند به بحرانی گسترده تر در قفقازجنوبی منجر شود. ایران نیز به دلیل منافع امنیتی خود (به ویژه حفظ مرز با ارمنستان) نمی تواند وارد بازی نشود. در این شرایط، تحولات آینده به میزان مقاومت پاشینیان، واکنش روسیه (به عنوان متحد سنتی ارمنستان) و توازن قوا در جنگ تحمیلی اسرائیل و آمریکا منطقه بستگی دارد.

مثلث باکو–آنکارا–تل‌آویو؛ اجماع تاکتیکی در سایه بحران بزرگ‌تر

در آستانه تنش‌های فزاینده بین ایران و اسرائیل، برخی بازیگران منطقه‌ای در تلاش‌اند از شکاف‌های ژئوپلیتیکی بهره‌برداری کنند. جمهوری آذربایجان با پشتوانه همکاری اطلاعاتی–نظامی دیرینه با اسرائیل و حمایت سیاسی و نظامی ترکیه، ممکن است فرصت را برای پیشبرد اهداف خود در جنوب ارمنستان (به‌ویژه استان سیونیک) مناسب ببیند. اگرچه باکو ادعاهای ایران درباره سابقه این همکاری‌ها را رد کرده، اما گزارش‌هایی درباره ارائه اطلاعات پهپادی، انتقال جنگ‌افزار، و حتی استفاده محدود از خاک آذربایجان در عملیات‌های گذشته اسرائیل منتشر شده است.

همانطور که بارهه گفته شده است ترکیه نیز در چارچوب رویکرد پان‌ترکیسم، آرزوی اتصال زمینی از باکو تا آسیای مرکزی را دنبال می‌کند، و ایجاد «کریدور زنگزور» نقشی کلیدی در اجرای این استراتژی دارد. رزمایش‌های مشترک اخیر و تقارن آنها با حملات اسرائیل به زیرساخت‌های ایران، ممکن است نشانه‌ای از نوعی هم‌راستایی تاکتیکی میان سه بازیگر فوق باشد؛ هرچند شواهد مستقیمی از طرح عملیات مشترک نظامی در دست نیست. ازهم توجه می دهیم که صرفا براساس تحلیل نباید تصمیم گرفت و باید تلاش کرد هشدارهای لازم دیپلماتیک به صورت محرمانه به باکو و آنکارا ارسال شود

محاصره دیپلماتیک ایروان و بازتاب‌های داخلی مقاومت

جمهوری ارمنستان، در بحبوحه فشارهای فزاینده و شکست‌های اخیر، با یک دوگانگی عمیق سیاسی–اجتماعی مواجه است. نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، از یک سو برای امضای توافق صلح و گشایش «کریدور زنگزور» تحت فشار باکو و آنکارا قرار دارد و از سوی دیگر با تهدید شورش اجتماعی و سقوط سیاسی مواجه است. مخالفان دادن دالان ارتباطی بدون حاکمیت ارمنستان را «فروپاشی حاکمیت» و «قطع شریان حیاتی اتصال با ایران» می‌دانند.

سیونیک تنها مرز زمینی ارمنستان با ایران است و پذیرش کریدور دالانی تحت کنترل باکو، عملاً ارمنستان را به محصور سیاسی و اقتصادی بدل می‌کند. چنین توافقی نه‌تنها اعتبار پاشینیان را در میان ملت به شدت می‌کاهد، بلکه ممکن است به اعتراضات خیابانی، مداخله نظامیان، یا حتی بی‌ثباتی داخلی شدید منجر شود.

موازنه قدرت‌های فرامنطقه‌ای؛ از پاریس تا پکن

در صورت وقوع درگیری نظامی آذربایجان با ارمنستان، پاسخ قدرت‌های خارجی بسیار مهم خواهد بود. فرانسه موضعی فعال در حمایت از ایروان اتخاذ کرده است؛ با فروش تجهیزات نظامی، آموزش نیروها، و اعلام «شراکت راهبردی». اگرچه دخالت نظامی مستقیم از سوی پاریس بعید است، اما کمک‌های اطلاعاتی، لجستیکی و فشار سیاسی محتمل خواهند بود.

آمریکا رویکردی موازنه‌گر دارد. از یک سو در حرف و سخنرانی خواستار صلح و ثبات در قفقاز است، از سوی دیگر داشتن روابط راهبردی با ترکیه و اسرائیل و روابط خصمانه با ایران ، مانع از موضع‌گیری قاطع در برابر تجزیه عملی ارمنستان برای کاخ سفید می شود. با این حال، تداوم یا گسترش درگیری ممکن است واشنگتن را ناگزیر به دخالت مستقیم‌تری کند—حداقل در سطح تحریم یا حمایت اطلاعاتی از ارمنستان .

چین در نقطه مقابل، با احتیاط پیش می‌رود. پکن اگرچه با باکو «شراکت راهبردی» امضا کرده، اما بعید است از درگیری نظامی حمایت کند. تمرکز چین بر ثبات برای پروژه‌های اقتصادی چون «کریدور میانی» است و احتمالاً در صورت تشدید بحران، موضعی بی‌طرفانه اتخاذ خواهد کرد. در مقابل، پاکستان احتمالاً به‌عنوان یکی از متحدان قدیمی باکو، از موضع‌گیری سیاسی و شاید حتی نمادین دفاعی حمایت خواهد کرد.

راهبرد برای ایران

نگاه اسرائیل به پایگاه‌های خود در آذربایجان مثل نگاه آنها به حضور ایران در جنوب لبنان در گذشته است در هر صورت احتمال همکاری آذربایجان با اسرائیل رابرای حمله بیشتر به ایران باید با ضریب بالا در نظر گرفت اما تا زمانی که اسناد دقیق و قابل ارائه به مجامع بین المللی در این مورد ارائه نشده باشد، ایران نباید دست به اقدام نظامی علیه آذربایجان بزند. چون علاوه بر آنکه نباید دشمنان ایران را زیاد کرد و جبهه جدید برای مقابله با دشمنان ایجاد کنیم ، ممکن است اقدام نظامی ایران در آذربایجان تجاوز نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران را نزد افکار عمومی داخل و خارج تحت شعاع خود قرار دهد به ویژه این مساله در مناطق آذری نشین ایران بازتاب منفی دارد متقاعد کردن آنها به اینکه ایران برای حفاظت از مرزهای خود و نیز برای توقف همکاری باکو در حملات اسرائیل به ایران وارد اقدام نظامی علیه آذربایجان شده است بسیار دشوار به نظر می رسد .

اما در صورت حمله آذربایجان به ارمنستان و اشغال سیونیک تردید نباید کرد که ایران نمی تواند بی تفاوت بماند براین اساس میتواند انجام اقدام های ترکیبی مانند صف آرایی نظامی در مرز و هم صف آرایی دیپلماتیک در مجامع بین المللی برای وادار کردن آذربایجان به دست برداشتن از این سیاست ، موثر واقع شود. شاید هم بتوان در این مورد با روسیه و چین و پاکستان وارد تعاملات جدید شد.