تضمین توافق «اقدام برابر اقدام» است
حسن بهشتی پور تحلیلگر سیاسی در مصاحبه با خبرنگار روزنامه فرهیختگان درباره اینکه «توافق خوب» چگونه توافقی خواهد بود؟ گفت:
برای مردم ایران، اولین خواسته از مذاکره و توافق، برداشته شدن تحریمهای ظالمانه آمریکاست. و تکرار نشدن این تحریم ها به بهانه های دیگر.
بهشتی پور در عین حال تضمین یک توافق خوب را «اقدام برابر اقدام» میداند، زیرا از نگاه او هیچ تضمینی و هیچ اعتمادی در روابط بینالملل وجود ندارد. بهشتیپور از رسانهها و فعالان مجازی خواست که از تیم مذاکرهکننده حمایت کنند و به طرف ایرانی در این مذاکرات اعتماد کنیم.
در مسقط مذاکره نبود؛ گفت وگوغیر مستقیم انجام شد
حسن بهشتیپور در مورد الزامات رسیدن به یک توافق خوب گفت:«به نظر من این مذاکرات نیست به معنای negotiation، بلکه یک دیالوگ است. دو طرف دارند با هم گفتوگو میکنند تا به یک دستورکار مشخص برای مذاکره برسند؛ حالا اعم از مستقیم یا غیرمستقیم. فعلاً گفتوگو غیرمستقیم و به صورت مکتوب انجام میشود تا دستورکار مشخصی تعیین شود.
اولین موفقیت این است که به یک دستورکار مشخصی برسند و دو طرف معلوم باشد راجعبه چه چیزی میخواهند مذاکره کنند. نکته دوم، به نظرم میرسد با تجربهای که در مورد برجام داشتیم، بهترین راهکاری که میتواند بهاصطلاح تضمینکننده توافق باشد، اقدام در برابر اقدام است. چون واقعیت این است که ما به مردم نمیگوییم که بهاصطلاح در روابط بینالملل هیچ تضمینی و هیچ اعتمادی وجود ندارد؛ یعنی شما نمیتوانید به هیچ کشوری، به غیر از خودتان اعتماد کنید. نمیتوانید تضمینی هم بگیرید.
یعنی یک قرارداد هم در سطح بینالمللی نداریم که تضمین داشته باشد، اصلاً تضمین معنا نمیدهد. تضمینش توافق دوطرف است؛ تا زمان و مادامی که دو طرف توافق را ادامه میدهند، اجرا میشود. هرکدام به هر دلیلی بزنند زیر توافق، اجرا نمیشود. حالا هر قدر هم تضمین در متن توافق قید شود.
پس راهکاری که میتواند الآن، با توجه به تجربه برجام، مفید باشد این است که اقدام در برابر اقدام باشد. یعنی دو طرف توافق کنند که مثلاً راجع به یک اقداماتی همزمان، عمل کنند. اگر به نتیجه رسیدند و آن اقدامات درست اجرا شد، سراغ اجرای اقدامات بعدی بروند. یعنی به نظر میرسد با توجه به پیچیدگی، چندلایه بودن موضوع و نداشتن تضمین کافی و نداشتن اعتماد کافی، بهترین کار این است که دو طرف اقداماتشان را مرحلهای انجام دهند. اگر انجام شد، مطمئن شدند تحقق پیدا کرد، بروند برای اجرای گام بعدی.
در توافقی هم که به دست میآید، میتوانند پیشبینی کنند که اولاً اجرای تعهدات همزمان باشد، ثانیاً اگر به هر دلیلی، در هر مرحله، آن توافق توسط طرف مقابل انجام نشد، پیشبینی کنند چه اقداماتی انجام شود. اقداماتی روشن و دقیق که هزینهزا برای طرفی باشد که تعهداتش را اجرا نکرده است. یعنی هر طرفی که بخواهد بزند زیر توافق - چون در موضوع برجام بیشتر احتمال میدادند اگر کسی بزند زیر توافق، طرف ایرانی خواهد بود، نه طرف مقابل - ولی این آمریکا بود که از برجام خارج شد.
درست است، در توافق برجام اجرای ماده 26 پیشبینی شده بود که چه اقدامی انجام شود، ولی آن اقدام برای طرف مقابل بازدارنده نبود. بنابراین علاوه بر اجرای همزمان تعهدات ، اقدامات باید همگن هم باشند. همگن بودن یعنی اگر مثلاً آنها تعلیق میکنند تحریم را، ما هم اقدامات خودمان را تعلیق کنیم. اگر آنها لغو میکنند، ما هم لغو کنیم. و بعد معلوم باشد که آن اقدام، همگن و هموزن اقدام ماست.
به نظرم این تمهیدات اگر انجام شود تا حدود خیلی زیادی میتوانیم اطمینان داشته باشیم که دیگر آن تجربه تلخ برجام تکرار نشود. منظور از تلخ هم از این بابت نیست که من برجام را قبول ندارم؛ همچنان معتقدم برجام خدمت بزرگی به ملت ایران بود، اما طرف آمریکایی زد زیرش و این مثل هر قرارداد دیگر، مثل قرارداد الجزایر که صدام زد زیرش، پارهاش کرد توی پارلمان آن کشور و جنگی را به ملت ایران تحمیل کرد. این دلیل نمیشود ما براین اساس بگوییم خودمان قرارداد بدی بستیم، چون صدامزده زیرش. ممکن است قرارداد خوب باشد اما طرف مقابل به هر دلیلی آن را اجرا نکند. و ما باید از قبل تمهیداتی که لازم است را انجام دهیم که لغو توافق هزینهسازبرای طرفی باشد که تعهداتخود را اجرا نکرده است.»
اتکا به قدرت خارجی باعث شکست است
بهشتیپور در مورد آنکه لزوم رسیدن به یک توافق در سیاست داخلی و خارجی چیست، توضیح داد: «اولاً که مهمترین مسئلهمان این است که ما باور کنیم با اتکا به نیروی خارجی نمیتوانیم منافع خودمان را تأمین کنیم. تمام کشورهایی که اتکا به قدرت خارجی داشتند - چه چین باشد، چه روسیه، چه آمریکا، چه اتحادیه اروپا - در طول تاریخ، مطالعه بفرمایید که شکست خوردند و اتکا به نیروی خارجی، نتیجهاش این میشود که قدرتها رمانی که که منافع آنها اقتضا کند میروند با هم سازش میکنند و سر شما بیکلاه میماند.
بنابراین اولین چیزی که باید بین مردم ایران جا بیفتد - ایرانیهای داخل و خارج کشور - همه باید به این باور برسند که فقط با اتکا به مردم خودمان میتوانیم حق خود را بگیریم و نباید اتکایی به روسیه، چین، آمریکا، اروپا یا هر قدرت دیگری داشته باشیم. تنها قدرت لایزال، خداوند است و بعد از آن قدرت مردمِ آن کشور که میتواند پشتیبان قوی برای تحقق اهداف باشد. نکته دوم این است که باید به این باور برسیم که به هر دلیلی، باید به مذاکرهکننده خودمان اعتماد داشته باشیم، نه به طرف مذاکره. اصلاً ما نمیتوانیم به طرف مقابل، هر که میخواهد باشد، اعتماد کنیم؛ باز هم تأکید میکنم چه روسیه، چه چین، چه هند، چه آفریقای جنوبی، چه آلمان، انگلیس، فرانسه یا آمریکا، به هیچکدام نمیتوان اعتماد کرد.
ما باید به مردم خودمان اعتماد کنیم و دوم به مذاکرهکننده خودمان. یعنی باید از این تیمی که رفته برای ما مذاکره کند، پشتیبانی کنیم، نه اینکه بهخاطر رقابتهای جناحی و گروهی او را بیاعتبار کنیم. بنابراین آقای عراقچی، آقای تختروانچی، آقای غریبآبادی یا هر عزیز دیگری، وقتی از طرف ایران برای مذاکره میرود، ملت ایران باید توجیه باشد که ۸۵ میلیون نفر باید از او حمایت کنند تا بتواند با قدرت و قوت پای میز مذاکره بنشیند.
نه اینکه ما در روزنامهها، در فضای مجازی، در محافل، به آنها ناسزا بدهیم و بگوییم اینها سازشکارند، خائن هستند، رفتهاند ایران را بفروشند. اگر در سطح نظام به یک راهحل رسیدیم و قرار شد مذاکره کنیم، چه مستقیم چه غیرمستقیم، همه باید از مذاکرهکننده حمایت کنیم، نه اینکه قبل از اینکه برود سر میز مذاکره، او را بیاعتبار کنیم. وقتی یک مذاکرهکننده را بیاعتبار میکنیم، اولین ضربه را خودمان به او زدهایم در برابر دشمن.»
مذاکره بیحاصل بهتر از جنگیدن است
بهشتیپور در مورد پیش بینی نتیجه مذاکرات هم گفت:«پیشبینی نتیجه مذاکرات واقعاً مشکل است. ولی من میگویم که هزار ساعت مذاکره بیحاصل، بهتر از یک ساعت جنگیدن است. این را باید برای مردم تبیین کنیم که والله، مذاکره کردن یا نکردن اصلاً چیز بد یا خوبی نیست؛ مذاکره کردن یک وسیله است.
بستگی دارد که شما کی، کجا، چگونه مذاکره میکنید، بر اساس چه دستورکاری مذاکره میکنید و نتیجه آن چه خواهد بود. من فقط میتوانم پیشبینی کنم که این گفتوگو در مرحله اول میتواند به یک دستورکار مشخص برسد و مذاکره بر سر آن دستورکار هم طولانی خواهد بود. یعنی نباید انتظار داشته باشیم که موضوع، در عرض یک ماه حل و فصل شود. خیلی کار دارد. چون مجموعهای از مسائل پیچیده بین ایران و آمریکا وجود دارد. تحولات فوقالعاده سریعی هم در حال رخ دادن است؛ هم طرف ایرانی با تحولاتی روبهرو بوده، هم طرف آمریکایی و هم جهان و منطقه با تحولات بزرگی مواجه بودهاند.
وقتی تحولات در ایران ، منطقه و روابط آمریکا با سایر کشورها در نظر میگیریم، اصلاً اوضاع قابل مقایسه با تیرماه ۱۳۹۴، که توافق برجام به دست آمد، نیست. اوضاع خیلی پیچیدهتر و سختتر شده است؛ نه فقط برای ایران، برای طرف مقابل هم همینطور و برای منطقه هم. بنابراین با در نظر گرفتن همه این مؤلفهها در ایران، در طرف آمریکایی و در منطقه، پیشبینی من این است که این گفتوگو طولانی خواهد بود و نباید انتظار نتیجه فوری داشت.
اما همین گفتوگو، حداقل باعث ایجاد آرامش میشود. اولاً احتمال درگیری و جنگ را کاهش میدهد، ثانیاً موجب امید به آینده میشود؛ و این پیام را دارد که به سمت راهحلهای دیپلماتیک میرویم و تلاش میکنیم مشکلات کشور را از طریق دیپلماسی حل کنیم.»