آثار و پیامدهای اختلاف نظر آمریکا با متحدان اروپایی اش درمورد آینده اوکراین
اروپا توان ارائه کمک به اوکراین به اندازه ایالات متحده را ندارد و در نهایت اینجا مسأله تشکیل و فعال شدن هستههای مقاومت مردمی در اوکراین مطرح میشود.
قبل از هر چیز باید دانست که برخی از تحلیلها در خصوص پرونده اوکراین کلیشهای هستند. اینکه گفته میشود زلنسکی در کاخ سفید تحقیر شده است به نظرم دقیق نیست. او بهرغم توهین های خارج از عرف ترانپ و معاونش او توانست با قدرت در مذاکره با ترامپ از منافع اوکراین دفاع کند و از سوی دیگر باید متوجه باشیم که در این سوی میدان عملاً ما متحد سابق اوکراین یعنی آمریکا با تغییر رئیس جمهوردر ماخ سفید شاهد نزدیک شدن و ایالات متحده به روسیه هستیم.
این یک درس بزرگ تاریخی است که برای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشورها تنها باید متکی به مردم باشیم زیرا قدرتهای سلطه گر بر اساس منافع خودشان ممکن است تغییر موضع 180 درجه ای بدهند. در تحلیل رفتار روسیه باید به این موضوع مهم توجه کنیم که برخلاف دوره شوروی که دنبال نابودی به تعبیر آنها امپریالیسم آمریکا بودند ، روسیه امروز اساساً به دنبال نابودی آمریکا نیستند. براساس ذهنیت دوران جنگ سرد در ایران همچنان عده ای بر این باور هستند که ایران می تواند اتحادی از چین و روسیه در برابر آمریکا به وجود آورد. اما باید توجه شود که چین اساساً ضد آمریکایی نیست و حدود ۲۰۰۰ میلیارد دلار در خاک آمریکا سرمایهگذاری کرده است. بر همین اساس معتقدم اتحاد با قدرتهای بزرگ صرفا تاکتیکی است و نمی تواند به عنوان راهبرد در دستور کار قرار بگیرد زیرا همین قدرتها بر اساس منافع خود ممکن است پشت ما را خالی کنند . امروز تجربه رلسکی پیش روی ما است
زلنسکی پیش از جنگ می توانست با اتخاذ موضع بیطرفی شبیه بیطرفی فنلاند و سوئد در دوران جنگ سرد از تحریک روسیه خودداری کند و طرح عضویت در اوکراین را کنار می گذاشت اما چنین نکرد زیرا تصور می کرد می تواند با اتکا به امریکا و ناتو و اروپا امنیت و تمامیت ارضی خود را در برابر روسیه تامین کند. اما دیدم که این برآورد اشتباه موجب شد تا روسیه به این کشور حمله نظامی کند.
اکنون آقای زلنسکی با طرح دولت ترامپ روبرو شده که برای برقراری آتشبس باید در عمل حاکمیت روسیه بر چهار استان شرقی اوکراین را بپذیرد و این یعنی تجزیه اوکراین، آمریکا اصرار بر انجام انتخابات ریاست جمهوری در اوکراین پس از برقراری آتش بس دارد برگزار شود تا در نهایت فرد منتخب مردم اوکراین با روسیه وارد مذاکره کند. اما مسأله اینجاست که هیچ کسی در اوکراین جرأت ندارد از مناطق تحت تسلط روسیه چشمپوشی کند؛ چراکه اساساً این اقدام میتواند حاکمیت و امنیت ملی و تمامیت ارضی اوکراین را زیر سوال ببرد و بر همین اساس در نهایت نامزد انتخابات باید اعلام کند که هر کس با ضمیمه کردن مناطق شرقی به روسیه موافق است، به وی رأی دهد. در مقابل اتحادیه اروپا با توجه به نشستهای اخیر خود در فرانسه و لندن نظر دیگری دارد. آنها معتقدند که آتشبس در اوکراین میتواند عملیاتی شود اما نه به قیمت ضمیمه شدن خاک اوکراین به روسیه و اساساً آنها این اقدام را تهدید امنیت اروپا قلمداد میکنند. به همین جهت ما شاهد وجود دو طرح از سوی آمریکا و اروپا در قبال اوکراین هستیم و شاهد تقابل میان این دو طیف در مورد اوکراین هستیم. اروپا اعتقاد دارد که ترامپ و معاون وی نمیتوانند چهار سال دیگر در انتخابات پیروز شوند و در همین راستا نخستوزیر انگلیس هم به دنبال آن است تا یک پیام انسجام و مشخص را از سوی لندن و خصوصاً پس از اجلاس اخیر به واشنگتن منتقل کند.
انگلیس در این راستا اگرچه سعی میکند به ترامپ بگوید که در مورد رفتار روسیه نباید با خوش بینی رفتار کرد، انگلیس و فرانسه و آلمان بیش از آنکه نگران امنیت و تمامیت ارضی اوکراین باشند نگران امنیت اروپا در دوره گسترش دامنه حضور روس ها در شرق اروپا هستند. آنها معتقدند که اگر ساکت بنشینند ممکن است روسیه با پیش روی خود امنیت آنها را هم به خطر بیندازند و بر همین اساس باید گفت که توافق نانوشته میان مسکو و واشنگتن برای اروپا بسیار خطرناک است. در چنین فضایی شاهد آن هستیم که ایالات متحده کمکهای نظامی خود به اوکراین را به صورت کامل قطع میکند تا در این راستا بتواند فشار حداکثری را به زلنسکی وارد کند. این در حالیست که اتحادیه اروپا توان ارائه کمک به اوکراین به اندازه ایالات متحده را ندارد و در نهایت اینجا مسأله تشکیل و فعال شدن هستههای مقاومت مردمی در اوکراین مطرح میشود. از ابتدای امر بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان و حتی مقامات به زلنسکی اعلام کرده بودند که باید برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی اوکراین از نیروهای مردمی استفاده کرد و حتی گوشزد کرده بودند که نیروهای خارجی نمیتوانند از خاک اوکراین برای عقب راندن روسیه استفاده کنند؛ چرا که قدرتهای خارجی در بزنگاه بر سر منافع خود با یکدیگر گفتوگو میکنند و عملاً تعهدات خود را فراموش خواهند کرد.
جنگ اوکراین یک درس بزرگ به تمام کشورها داد و آن هم این است که برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی میبایست از نیروهای مردمی استفاده کرد و اگر گروههای مقاومت در اوکراین تشکیل شوند، میتوانند تا حد زیادی علیه روسیه مقاومت کنند تا جایی که آنها توانستند تا شهر کورسک در خاک روسیه هم پیش بروند. به صورت کلی باید توجه شود که توافق بوداپست که در پنجم دسامبر1994 منعقد شد هم یک تضمین امنیتی مشخص به حساب میآمد اما در نهایت روسیه از آن خارج شد. به همین دلیل مشخص نیست که اساساً هر تضمین امنیتی به زلنسکی قرار است چگونه امنیت اوکراین را تامین کند و بر همین اساس واشنگتن با قطع کمکهای خود، عملاً حمایت از اوکراین را کنار گذاشته است.