دونالد ترامپ در پی اجرای سیاست نخست آمریکا درعرصه سیاست خارجی است. از نگاه ترامپ آمریکا تا کنون هزینه های گزافی را برای جنگ اوکراین صپرف کرده است. او حال می خواهد به این هزینه ها پایان ببخشد که راهش نیز پایان جنگ اوکراین است. دولت جدید آمریکا قصد دارد روسیه را برای پذیرش صلح راضی کند اما واقعیت این است که مسکو تنها در صورتی که مناطق اشغال شده در شرق اوکراین و شبه جزیره استراتژیک کریمه را در اختیار داشته باشد، حاضر به پذیرش صلح خواهد بود. اروپا و آمریکا بر سر صلح در اوکراین اختلاف نظر دارند. اروپایی ها بر این باور هستند که پیروزی روسیه در اوکراین، پایان جنگ طلبی و زیاده خواهی روس ها نخواهد بود، بلکه اساسا اوکراین می تواند مقدمه ای برای توسعه طلبی ارضی مسکو به سمت شرق و حتی غرب اروپا باشد. آن ها می گویند باید محکم برابر پوتین ایستادگی کرد. در سوی مقابل مهم ترین خواسته روسها عدم عضویت اوکراین در ناتو و باقی ماندن در مناطق تحت اشغال است.

در ارتباط با موضوع نخست به نظر می رسد ترامپ وعده قاطعی به مسکو داده که مانع عضویت اوکراین در ناتو خواهد شد. در بحث دوم نیز به نظر می رسد ترامپ با گشاده دستی می خواهد اشغال چهار استان شرقی اوکراین نادیده بگیرد.

ایران آماده بهره برداری از شکاف میان آمریکا و اروپا نیست

پیرامون استفاده ایران از شکاف به وجود آمده در روابط اروپا و آمریکا باید گفت ترامپ نسبت به حضور نیروهای آمریکایی در اروپا و حمایت از متحدان سنتی خود که پیشینه ای بسیار طولانی دارد، نگاهی تاجرمسلکانه دارد. طرح موضوع احتمال خارج کردن بخشی از نظامیان آمریکایی از اروپا، ایده تشکیل ارتش متحد اروپایی به عنوان یکی از آرمان های ژنرال دو گل در بین فرانسوی ها را تقویت کرده است. در همین راستا مکرون پیشنهاد اجلاس فوق العاده سران کشورهای اروپایی را در پارس مطرح کرد که قرار است دور هم جمع شوند تا ببیند با طرح ترامپ در مورد اوکراین چگونه رفتار کنند. تهدید قطع کمک های نظامی و مالی آمریکا به اروپا به طور حتم فشار را بر بروکسل افزایش خواهد داد. در سطحی کلان تر تصمیمات ترامپ می تواند موازنه قوای چند دهه ای را در حوزه امنیت اروپا را دگرگون کند. کلیت این مسائل در کوتاه مدت اجرایی نیستند و به نظر نمی رسد در ۴ سال آینده اروپا و آمریکا به صورت چشم گیری از یکدیگر دور شوند؛ مگر این که جی دی ونس، معاون ترامپ بعد از او بتواند به قدرت برسد و معادلات امنیتی کنونی را به تدریج تغییر دهد.

اکنون مساله مهم برای ایران این است که برخی ها می گویند ایران باید از شکاف ایجاد شده میان اروپا و آمریکای تحت رهبری ترامپ نهایت استفاده و بهره برداری را داشته باشد و از آن برای کاهش فشارها بر خود استفاده کند. این ایده در گذشته نیز بارها مطرح بوده است. واقعیت این است که استفاده از شکاف میان اتحادیه اروپا و آمریکا در شرایط فعلی نیازمند برخی زمینه ها و الزامات است. متاسفانه جمهوری اسلامی ایران آمادگی لازم را برای استفاده از این فرصت ندارد. بارها ما فرصت ها را به تهدید علیه خود تبدیل کرده ایم اما کم تر توانستیم تهدیدات را به فرصت برای خود تبدیل کنیم. در وضعیت جاری نیز همین قاعده برقرار است. بر روی کاغذ احتمال استفاده از این شکاف وجود دارد اما در عرصه عینی تهران با اروپایی ها فارغ از آمریکا اختلاف بسیار جدی ای دارد.

بر خلاف شکاف های عمیق موجود، اروپا و آمریکا در مورد ایستادن در برابر ایران اشتراک نظر دارند، فقط نحوه برخوردشان متفاوت است . حال باید امیدوار بود که ایران اقداماتی را انجام دهد که این اشتراک نظر از میان برود. در این میان این که برخی ها بر طرح مساله رفتن ایران به سمت بمب اتم تاکید دارد، نه تنها نتیجه ای مثبت ندارد، بلکه اتحاد ضد ایرانی آمریکا و اروپا را تشدید خواهد کرد. بر این بارو هستم که ساخت بمب اتم برای ایران نه تنها بازدارندگی به همراه ندارد، بلکه تهدیدات و فشارها را علیه ایران دوچندان خواهد کرد.

اگر منافع روسیه ایجاب کند با آمریکا علیه ایران هم سو خواهد شد

بهشتی پور در بخشی دیگر از گفته های خود پیرامون موضوع احتمال نزدیکی روسیه به مواضع ضدایرانی آمریکا پس از صلح اوکراین و توافقات احتمالی پوتین با ترامپ اظهار داشت:

اگر واقع بینانه به رویکرد روسیه در قبال ایران نگاه کنیم، نباید انگ هر خیانت و بد عهدی را به روسیه بزنیم. اول باید در نظر داشته باشیم که کشورها بر اساس منافع خودشان عمل می کنند یعنی روسیه اگر منافعش اقتضاء کند راحت با آمریکا بر سر ایران معامله می کند. همچنانکه ایران نیز در مناسباتش با سایر کشورها ملاحظات منافع خودش را دارد . دوم ما نباید از روسیه انتظار داشته باشیم که به خاطر ایران با امریکا درگیر شود یا از منافع خود چشم پوشی کند به جای آن ایرانی م یتواند سیاستش را به گونه ای تنظیم کند که در تعارض با منافع قدرتهای بزرگ قرار نگیرد.

باید توجه داشت که روسیه نیز همانند تمامی کشورهای جهان نه بر اساس احساسات و تعلقات خاطر، به سایر کشورها، بلکه بر مبنای منافع ملی خود در شرایط زمانی و مکانی مختلف به روز تصمیم گیری می‌کند. این که ما سوابق گذشته روسیه را مدام به رخ آنها می کشیم مشکلی را برای ما حل نمی کند فقط ممکن است سرپوشی بر سیاستهای غلط خودمان در امروز باشد. سیاست تعامل نداشتن با قدرتها با واقعیات جهان سیاست انطباق نداشته و ندارد.

ایران می تواند از طریق برقراری موازنه در روابط خود با قدرتهای جهانی منافع خود را به حداکثر برساند به جای جستجو در تعارض بین کشورها برای تامین منافع خود دنبال تعامل با آنها بدون توجه به نوع رابطه شان با دیگران باشم.

ایران نباید تمام تخم مرغ های خود را در سبد روسیه یا چین بگذارد. ایران میتواند همزمان با اروپا، روسیه، آمریکا، بزریل، هند، ژاپن آفریقای جنوبی و... روابط برقرار کند. در این صورت است که می توان به حداکثر منافع ممکن در روابط خارجی دست پیدا کنیم .

این که دائما روسیه یا سایر کشورها را مقصر بدانیم و یا آنها را به خیانت متهم کنیم، مشکلی را حل نمی کند فقط شاید توجیه کننده خطاهای خودمان باش. این به معنای آن نیست که من معتقد باشم انها به ما ضربه نزدند نه این که روسیه و چین در گذشته بارها به قطعنامه های ضد ایرانی شورای امنیت رای مثبت داده اند، بیشتر از آن که به همراهی شان با غرب ارتباط داشته باشد، ناشی از نگرانی های خود این دو عضو دائمی شورای امنیت از توان هسته ای ایران بود. اما بعد از برجام و اجرای تعهدات دیدم که در وضعیت جدید در سه نوبت روسیه و چنین صدور قطعنامه علیه ایران شدند. پکن و مسکو هم می خواهند مطمئن شوند که ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست.

آیا روسیه در وضعیت جدید با آمریکای تحت ریاست ترامپ توافق خواهد کرد و علیه ایران نیز موضوعی هم سو با واشنگتن می گیرد؟ می توان با قاطعیت گفت: پاسخ مثبت است.

قطعا اگر منافع روسیه ایجاب کند، مسکو با واشنگتن همراه خواهد شد. ما نباید به گونه ای سیاست ورزی کنیم که منافع مان در تعارض با قدرت های بزرگ قرار بگیرد. ما باید موازنه قوایی را ایجاد کنیم که آن ها نتواند با هم علیه ما مصالحه کنند. ما باید فضایی را در داخل ایجاد کنیم که همه جامعه با سیاست خارجی کشور همراه و هم دل باشند. این که همواره یک دست خارجی را نشان بدهیم به شدت اشتباه است.