حسن بهشتی پور کارشناس مسائل بین‌الملل گفت: درس بزرگ تاریخ این است که دولت‌ها وقتی به‌جای اتکا به ملت‌های خود، به قدرت‌های خارجی تکیه می‌کنند، به نتیجه حکومت اسد در سوریه خواهند رسید. زیرا قدرت‌های خارجی تا زمانی که منافعشان ایجاب کند از آن‌ها حمایت می‌کنند و به محض اینکه منافعشان ایجاب نکند، دیگر حمایت نخواهند کرد و دولت‌ها محکوم به سقوط می‌شوند. بنابراین، احتمالاً برای سقوط دولت اسد توافقی بین قدرتهای بازیگر در این کشور وجود داشته است.

حسن بهشتی‌پور تحلیل‌گر مسائل غرب آسیا در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، درباره تحولات سوریه،‌ آینده پیش روی این کشور و احتمال تکرار وقایع لیبی بعد از بهار عربی در سوریه،‌ گفت: در تحلیل‌های سیاسی، شما می‌توانید پدیده‌ها را با یکدیگر مقایسه کنید و شباهت‌سازی کنید، اما باید برای این شباهت‌سازی‌ها و مثال‌هایتان فکت و یا استدلال منطقی ارائه دهید. حقایق در تحلیل باید یا اطلاعات و آماربر طبق مستندات باشند و یا استدلال های منطقی که ثابت کند این شبیه‌سازی یا این مشابهت که در نظر دارید، واقعیت دارد و خارج از ذهن تحلیل‌گر واقعا وجود دارد. اینکه صرفاً در ذهن تحلیل‎گر مشابهتی وجود داشته باشد، مفایت نمی کند. کشور لیبی مساحتی معادل یک میلیون و پانصدهزار کیلومتر مربع دارد، اما به دلیل کویری بودن، تمام جمعیتش عمدتاً در مناطق ساحلی مدیترانه مستقر هستند و حداکثر شش میلیون جمعیت دارد. در حالی که سوریه با موقعیت جغرافیایی ویژه‌اش در شرق مدیترانه و همجواری با ترکیه، عراق، اسرائیل و فلسطین، دارای جمعیتی حدود بیست و دو میلیون نفر و نظام حکومتی کاملاً متفاوت با نظام حکومتی قذافی داشت. بنابراین وقتی می خواهیم آنها را با هم مقایسه کنیم یا باید ساختار حکومت و سیستم حاکم آنها شبیه هم باشند و یا از لحاظ تاریخی و ژئوپلتیکی شباهت هایی داشته باشند.

برخی می‌گویند تعارضات موجود در لیبی، عیناً در سوریه قابل اجراست

بله هر دو حک.مت سوریه و لیبی اقتدار گرا بوده‌اند و از این تظر شبیه بودند مثلاً آقای قذافی چهل و سه سال حاکم بوده‌اند و خانواده اسد نیز پنجاه و چهار سال در قدرت بوده‌اند. خود بشار اسد نیز از سال ۲۰۰۰ به این سو تقریباً بیست و چهار سال در قدرت بود. اما این شباهت‌ها نباید ما را فریب دهد. اگرچه در اینجا شباهت‌هایی وجود دارد، اما این شباهت‌ها نباید به این نتیجه‌گیری منجر شود که سوریه نیز به سرنوشت لیبی دچار خواهد شد. در لیبی، شرق این کشور تحت کنترل گروه‌های تحت حمایت مصر است و غرب آن نیز به دست گروه‌های اخوانی افتاده است و این دو گروه به‌طور کلی با یکدیگر سازش نمی‌کنند. در واقع، لیبی هنوز به یکپارچگی نرسیده است. این موضوع به ما القا می‌کند که شاید سوریه نیز آماده تجزیه باشد. چون تفکرات اخوانی در سوریه بخشی از حاکمان جدید ایت کشور هستند.

شباهت دیگری نیز وجود دارد: در غرب لیبی، دولت وفاق ملی در طرابلس، در غرب لیبی، مستقر است که گرایش اخوانی دارد و تحت حمایت ترکیه و قطر هستند، در حالی که در شرق لیبی تحت حمایت مصر گروه های دیگری حاکم هستند. برخی می‌خواهند بگویند که تعارضات موجود در لیبی، عیناً در سوریه نیز قابل اجراست.

گروه‌های حاضر در سوریه با سایر گروه های منطقه تفاوتی ماهوی دارند

بهشتی پور افزود: معتقدم که در سوریه، نیروهای عمل‌کننده تفاوت‌های ماهوی با نیروهای حاضر در سایر مناطق دارند. در اینجا، رقابت اصلی در واقع بین نیروهایی است که حدود چهار یا پنج سال در استان ادلب سوریه با حمایت ترکیه سازماندهی شده‌اند. آن‌ها موفق شده‌اند امکاناتی به دست آورند و آموزش‌های کافی ببینند و سپس نقشه‌ای طراحی کرده‌اند تا زمانی که بتوانند با اسد وارد جنگ شوند. ارتش آزاد سوریه نیز که عضو ارتش سوریه است، با آمریکایی‌ها و ترکیه هماهنگ است. البته تعداد اعضای آن‌ها قابل توجه نیست و بیشتر در مناطق شمالی سوریه مستقر هستند. همچنین یک گروه دیگر به نام کردهای سوریه وجود دارد که آن‌ها نیز با طرف آمریکایی همکاری دارند.

تجزیه سوریه به نفع ترکیه نیست

باید ببینیم گروه‌ها فعال در سوریه با یکدیگر کنار می‌آیند یا یک جنگ جدید آغاز می‌شود؟

در آینده سوریه، یک طرف ماجرا ترکیه و طرف دیگر آمریکاست، بیان کرد: همچنین یک طرف دیگر نیز اسرائیل است که از این وضعیت بهره‌برداری می‌کند. وقتی اسد سقوط کرد، بلافاصله وارد خاک سوریه شد و مناطقی را که بیش از پنجاه سال مرز شناخته‌شده سازمان ملل بود، زیر پا گذاشت و به بهانه تهدید امنیتی از سوی تحریرالشام، اقدام کرد. جالب توجه است که برخی در داخل می‌گویند این‌ها طرفدار اسرائیل هستند، در حالی که اسرائیل در تبلیغات خود می‌گوید که به دلیل ترس از تحریر الشام، به سوریه حمله کرده است. همچنین، دو پایگاه مهم روسیه در نزدیکی بندر طرطوس و لاذقیه وجود دارد. بنابراین در آینده سوریه، قدرت‌های خارجی، بازیگران اصلی هستند و باید ببینیم آیا به توافق می‌رسند و می‌توانند با یکدیگر کنار بیایند یا منازعات به حدی افزایش می‌یابد که به یک جنگ جدید منجر شود؟ باید بگویم که تجزیه سوریه به نفع ترکیه نیست، زیرا اگر کردهای سوریه مستقل شوند، این موضوع برای ترکیه که با مناطق کردنشین خود هم‌مرز است، مشکل‌ساز خواهد بود.

احتمال تجزیه سوریه و احتمال تشکیل کردستان بزرگ عملاً بسیار کم است

بهشتی‌پور در پاسخ به این پرسش که آیا به نظر شما احتمال وجود برنامه‌ای از سوی سرویس‌های اطلاعاتی غربی برای تشکیل کردستان بزرگ وجود دارد، اظهار کرد: خیر؛ زیرا کردستان بزرگ در چهار کشور واقع شده است. به این ترتیب، باید عراق، ایران، سوریه و ترکیه به هم بریزند که عملاً این امر احتمال کمی دارد. به یاد داشته باشید که در زمان برگزاری همه‌پرسی برای استقلال اقلیم کردستان در شمال عراق، کشورهای مختلفی با این موضوع مخالفت کردند. آیا به خاطر دارید که چه کشورهایی مخالف بودند؟ ایران، ترکیه و سوریه و همچنین آمریکا. آمریکایی‌ها به‌طور خاص مخالف تجزیه عراق بودند. چرا؟ زیرا آن‌ها می‌دانستند که اگر کردستان عراق تجزیه شود، کل سیستم اداری عراق که با زحمت انسجام یافته بود، از بین خواهد رفت. بنابراین، برای آمریکایی‌ها یک عراق یکپارچه به مراتب کارآمدتر از عراق تجزیه‌شده بود. بنابراین، با این موضوع مخالف بودند و این مخالفت به‌صورت علنی و غیرعلنی ابراز شد.

هیچ تضمین امنیتی برای اسرائیل یا منافع آمریکا در سوریه فعلی وجود ندارد

اکنون، آمریکایی‌ها در قبال تجزیه سوریه چه واکنشی خواهند داشت؟ این وضعیت برای آن‌ها غیرقابل کنترل خواهد شد. آیا واقعاً به نفع آمریکا است که یک گروه تروریستی مانند داعش که جایزه‌ای برای سر رهبر آن‌ها گذاشته‌بودند، زمام امور را به دست گیرد؟ این مسئله به نفع آن‌ها عمل می‌کند؟ این‌ها تنها ابزارهایی هستند که به مرور زمان تغییر کارکرد می‌دهند، مانند القاعده که زمانی علیه شوروی در افغانستان جنگید و سپس علیه خود آمریکا در یازده سپتامبر وارد عمل شد. بنابراین باید توجه داشته باشیم که اگر آمریکایی‌ها موافقت کنند تا سوریه تجزیه شود، در واقع مشکلات خود را افزایش داده‌اند. زیرا یک گروه تروریستی که به شدت غیرقابل کنترل است، ممکن است بخشی از سوریه را تصرف کند و هیچ تضمین امنیتی برای اسرائیل یا منافع آمریکا نخواهد داشت.

وضعیت سوریه درس بزرگ تاریخی در مورد اتکای حکومت‌ها به مردم‌شان است

توافق قدرت‌های خارجی برای سقوط اسد

چرا ارتش سوریه به‌طور کامل مقاومت نکرد، تمام شواهد نشان می‌دهد که توافقی وجود دارد، من در یک مصاحبه گفتم که ارتش روحیه خود را باخته است. از سال ۲۰۱۱ تاکنون، کمک‌های اقتصادی لازم به ارتش نشده و بازسازی به‌درستی انجام نپذیرفته است. همچنین ارتباط ارتش با مردم بهبود نیافته و حزب بعث نیز اصلاحات ضروری را انجام نداده است. من این موارد را قبل از سقوط اسد مطرح کردم، اما امروز اضافه می‌کنم که حتماً توافقی وجود داشته که سوریه بیشتر از این نابود نشود. این توافق به‌هیچ‌وجه کودتا نیست، بلکه توافقی میان بازیگران موثر است. درس بزرگ تاریخ این است که دولت‌ها وقتی به‌جای اتکا به ملت‌های خود، به قدرت‌های خارجی تکیه می‌کنند، به سرنوشت حکومت اسد در سوریه خواهند رسید. قدرت‌های خارجی تا زمانی که منافعشان ایجاب کند از آن‌ها حمایت می‌کنند و به محض اینکه منافعشان ایجاب نکند، دیگر حمایت نخواهند کرد و محکوم به سقوط می‌شوند. بنابراین، احتمالاً در اینجا توافقی وجود داشته است.

اگر دولت مردمی در سوریه شکل گیرد به نفع ایران خواهد بود

بهشتی‌پور درباره نگرانی‌های امنیتی که تغییر حکومت در سوریه می‌تواند برای ایران داشته باشد، عنوان کرد: از نگاه ایران ، سوریه به‌عنوان یک مرکز مهم برای حمایت از مقاومت در برابر اسرائیل محسوب می‌شود. وقتی سوریه از دست می‌رود، این موضوع به‌طور مستقیم بر سیاست‌های ایران در منطقه تأثیر می‌گذارد. آقای عراقچی اخیرا بیان کرد که باید به دنبال راه‌حل‌های جدید باشیم. راه‌حل‌هایی که چگونه می‌توانند به مقاومت کمک کنند، زیرا یکی از مهم‌ترین راه‌ها اکنون بسته شده است و این قطعا ضربه بزرگی به سیاست ایران در منطقه خواهد بود. ایران معتقد است باید قبل از اینکه اسرائیل به خاکش حمله کند، در کنار مرزهای سرزمین‌های اشغالی حضور داشته باشد و از طریق مقاومت، توسعه‌طلبی اسرائیل را مهار کند. اکنون این امکان از بین رفته و طبیعی است که باید به فکر راه‌حل‌های جدید باشد.

یکی از راه‌حل‌های دیپلماتیک این است که با دولت جدید دمشق مذاکره کنیم. برای برقراری روابط دوستانه با سوریه، باید با دولت حاکم، هر کسی که باشد، گفت‌وگو کنیم. محورهایی که آقای عراقچی توضیح دادند، از جمله حمایت از دولت مردمی و برگزاری انتخابات آزاد، می‌تواند مفید باشد. هر دولت مردمی که در دمشق شکل بگیرد، اگر رویکرد ضد ایرانی نداشته باشد، به نفع ایران خواهد بود. البته اگر دولتی ضدمردمی و دست‌نشانده تشکیل شود، قاعدتاً به سمت طراحی‌های جدید ضد ایران خواهد رفت.

عراق و یمن و ایران مانع تشکیل نظم جدید آمریکایی‌ها در منطقه هستند

وی در رابطه با احتمال ایجاد نظمی نوین در منطقه پس از حوادث اخیر سوریه، گفت: طبق نظریه آشوب، هر نوع بی‌نظمی معمولاً به پیدایش یک نظم جدید منجر می‌شود. در سال ۲۰۱۱ من مطلبی نوشتم و در آنجا نظریه آشوب را تشریح کردم که بی‌نظمی به وجود آمده در آن زمان که موجب سقوط بن علی در تونس، مبارک در مصر، عبدالله صالح در یمن و قذافی در لیبی شد، یک آشوب و بی‌نظمی بود که به سمت یک نظم جدید می‌رود و در واقع نظمی بود که آمریکایی‌ها در نظر داشتند، اما این امر محقق نشد. آمریکایی‌ها تلاش کردند تا این پازل را تکمیل کنند، ولی با موانعی مواجه شدند. یکی از این موانع سوریه بود، همچنین عراق و ایران. این سه کشور مانع تغییرات جدیدی بودند که آمریکایی‌ها قصد داشتند در خاورمیانه ایجاد کنند. اکنون، به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها عزم خود را جزم کرده‌اند تا وضعیت را به نفع خود تثبیت کنند. در این راستا، اگر در سوریه موفق شوند، به احتمال زیاد عراق و یمن و ایران را نیز هدف قرار خواهند داد. این سه کشور به نظر من اکنون مانع تشکیل نظم جدیدی هستند که آمریکایی‌ها در حال ساخت آن هستند. اما مشخصات این نظم جدید چیست و چگونه می‌خواهند آن را پیاده‌سازی کنند؟ این موضوع نیازمند تحلیل‌های کارشناسی و بررسی پژوهشی است.