اما دولت ترکیه با توجه به روابط ویژه ای که با اخوان المسلمین سوریه دارد، روی جانشینان بشار اسد سرمایه گذاری کرده است. تحلیل ترک ها این است که احتمالا دولت بشار اسد سقوط خواهد کرد و بنابراین دولت ترکیه در این خصوص سرمایه گذاری کرده است و در مناطق مرزی ترکیه با سوریه اردوگاه هایی درست کرده و انواع کمک ها از مواد غذایی گرفته تا دیگر اقلام مورد نیاز و حتی گفته می شود که سلاح نیز از خاک ترکیه به سمت سوریه می رود. البته دولت سوریه مدعی  ارسال سلاح از سوی ترکیه به ناراضیان سوریه است .

بنابراین در واقع ترکیه از مخالفین آقای بشار اسد حمایت می کند در حالی که ایران از بشار اسد حمایت می کند به این دلیل که ایران دولت آقای بشار اسد را خط مقدم جبهه مقابله با رژیم صهیونیستی می داند و معتقد است سقوط دولت بشار اسد منجر به روی کار آمدن طرفداران غرب خواهد شد که این امر تهدید های امنیتی علیه ایران را افزایش خواهد داد. بنابراین ایران و ترکیه دو نگاه کاملا متفاوت را درباره آینده سوریه دنبال می کنند.

لذا با توجه به نقش ایران و سوریه در منطقه، در باره اینکه دو کشور بتوانند کمکی کنند تا طرح مشترکی ارائه شود که به نوعی به مصالحه میان دولت و مخالفان بشار اسد بینجامد، آرزوی خوبی است اما نمی توان پیش بینی کرد که تا چه حد قابل اجرا است. چون واقعا هنوز اصلاحاتی که مورد نظر مخالفان در سوریه است اجرا نشده و روند اصلاحات بسیار کند پیش می رود و همین امر هم موجب نارضایتی شده است.

به هر حال تعداد زیاد کشتگان در اتفاقاتی که در سه ماه گذشته در سوریه به وقوع پیوسته، بشار اسد را تحت فشار قرار داده است. بنابراین ارائه راه حلی که بتواند مرضی الطرفین باشد و فضا منفی موجود را مدیریت کند تا از طرفی مانع از مداخله کشورهای خارجی در سوریه شود و از طرف دیگر موجب انجام اصلاحات مورد خواست ناراضیان دولت بشار اسد شود، بسیار دشوار است اما مطلوب ایران و سوریه است. اما نمی توان گفت که ایران و ترکیه تا چه حد می توانند به چنین فرمول مشترکی دست پیدا کنند.

البته خواست ایران و ترکیه این است که در سوریه ثبات وجود داشته باشد. چون بی ثباتی و نا امنی در سوریه هم به ضرر ایران است و هم به ضرر ترکیه.

آقای بهشتی پور؛ تضمین برای انجام اصلاحات می تواند راه حل مشترک ایران و ترکیه برای مسئله سوریه باشد؟

ببینید ایران و ترکیه در موقعیتی نیستند که تضمینی برای انجام اصلاحات در سوریه بدهند.

به نحوی فشار بیاورند که بشار اسد تضمین هایی بدهد...

این همان مداخله خارجی می شود که سوریه نسبت به آن حساس است. فرقی نمی کند مداخله از سوی دوست باشد،‌ یا کشور همسایه باشد یا از طرف دشمن صورت بگیرد.

مسئله این است که باید سرنوشت سوریه توسط دولت و مردم سوریه تعیین شود. کشورهایی مانند ایران و ترکیه می توانند طرحی ارائه کنند برای این که چگونه می توان این روند را به صورت بهتری پیش برد یا چگونه می توان از مداخله سایر کشورهای خارجی جلوگیری کرد. وگرنه اگر قرار باشد خود این کشورها در امور داخلی سوریه مداخله کنند که این امر از طرف سوریه پذیرفته نیست.

به نظر می رسد که ایران و ترکیه حداقل در این فضا به دنبال مداخله نیستند. البته ممکن است ترکیه با امریکایی ها و اروپایی ها برای تحول در سوریه هماهنگ باشد، اما قطعا زمانی که با طرف ایرانی پای مذاکره می نشیند، بحث بر سر این است که چگونه می توان به حل و فصل مسالمت آمیز مسئله بدون دخالت مستقیم در امور داخلی سوریه کمک کرد. همان طور که ایران و ترکیه  دوست ندارند که سایر کشورها در امور داخلی شان دخالت کنند، قطعا خود نیز در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت نخواهند کرد و این مردم سوریه و دولت سوریه هستند که باید به توافق برسند و به یک طرح مشترک برسند.

آقای داود اوغلو بعد از ایران قرار است به عربستان سفر کند؛ با توجه به نقشی که عربستان در مسائل سوریه ایفا می کند، آیا ممکن است دستور مذاکرات او در عربستان هم بحث سوریه باشد؟

بله. به هر حال همان طور که تحلیل دولت ترکیه این است که ایران در حمایت از دولت بشار اسد نقش دارد، این ارزیابی را هم دارد که مخالفین آقای بشار اسد از طرف عربستان و ترکیه حمایت می شوند. بنابراین سفر او به عربستان می تواند با این هدف باشد که بتواند با رایزنی حمایت دولت عربستان هم به دست آورد. چون اگر قرار باشد طرحی انجام شود، دولت عربستان هم یک پای قضیه است و به عنوان یک بازیگر اصلی در تحولات فعلی سوریه شناخته می شود.