آقای عراقچی یک جمله‌‌ داشت تحت عنوان «مدیریت تنش با اروپا و آمریکا» که این موضوع مهمی است. آقای عراقچی این بحث را انجام داد که اولویت ما رابطه با همسایگان و کشورهای دوست مثل چین، روسیه و هند است که در دوره تحریم ما را تنها نگذاشتند؛ اما جمله خوبی گفتند که ما دنبال مدیریت تنش با غرب یعنی آمریکا و اروپا هستیم. این مدیریت تنش در روابط به آمریکا جمله مهمی است از این جهت که می‌خواهد بگوید ما اکنون نمی‌توانیم عادی‌سازی روابط با آمریکا را داشته باشیم، چون برای عادی‌سازی روابط با آمریکا باید مقدمات زیادی طی شود، آن‌هم در این تنشی که الان در منطقه وجود دارد، صحبت‌کردن از عادی‌سازی روابط دشوار است؛ اما می‌شود مدیریت تنش کرد؛ به این منظور که الان اسرائیلی‌ها دست به جنایت‌های مختلفی در منطقه می‌زنند تا ایران را وادار به درگیرشدن با آمریکا کنند. مشخص است که این نقشه نتانیاهو است و او در بحران زندگی می‌کند و ادامه بقای دولتش را در بحران می‌بیند. چون همین امروز اگر آتش‌بس در غزه فراهم شود، قطعا باید دار‌و‌دسته نتانیاهو و وزرایش پای محاکمه در داخل خود اسرائیل بروند. بنابراین این‌ها ترجیح می‌دهند که بحران را به هر شکل ممکن ادامه دهند و نقشه‌شان این است که ایران را وادار به جنگ با آمریکا کنند، چون می‌دانند آمریکا در حمایت از رژیم اسرائیل اقدام خواهد کرد و این درنهایت منجر به جنگ خواهد شد. پس وقتی ما روی مدیریت تنش با اروپا و آمریکا تأکید کنیم، به معنای این است که دست اسرائیلی‌ها را خوانده‌ایم و نمی‌خواهیم در زمینی که اسرائیلی‌ها طراحی کرده‌اند؛ بازی کنیم، بلکه به دنبال این هستیم که خودمان یک زمین بازی طراحی کنیم. بنابراین اگر این سیاست خوب تبیین و مؤلفه‌هایش در کنفرانس مطبوعاتی پزشکیان گفته شود، به‌ویژه در بخش مربوط به مصاحبه‌های اختصاصی که با افکار عمومی آمریکایی‌ها صحبت ‌می‌شود، به امنیت ملی خودمان کمک می‌شود. از جمله اقتدارمان را نشان داده‌ایم، چون ایران همچنان حق پاسخگویی را برای خود محفوظ می‌داند و این بدان معناست که گذشته است زمانی که بتواند اقدامی مؤثر انجام دهد و دشمن از آنجایی ضربه بخورد که فکرش را نمی‌کند. به نظرم پزشکیان تدبیر خوبی می‌تواند داشته باشد که مدیریت تنش با آمریکا و اروپا مشخص شود چه مؤلفه‌هایی را شامل می‌شود و ایران آمادگی چه اقداماتی دارد و چگونه می‌خواهد با آن طرف مقابل تعامل داشته باشد.

ایده‌ برداشتن مرزها باید برای افکارعمومی تبیین شود

رئیس‌جمهور در موضوع مربوط به برداشتن مرزهای کشور اسلامی نکته خیلی خوبی گفتند، منتها چون به صورت خام مطرح شد، با واکنش‌های مختلفی در افکار عمومی روبه‌رو شد. مرزها یک‌دفعه برداشته نمی‌شود و اصلا با تصمیم سیاسی نمی‌شود این کار را کرد؛ بلکه نیاز است تا اقداماتی انجام شود. مثال زنده این موضوع اتحادیه اروپاست. قبل از اینکه بازار مشترک اروپا براساس نشست مهم ماستریخت در جنوب هلند در 1991 تبدیل به یک اتحادیه شود، چیزی به نام بازار مشترک و قبل‌تر یک اتحادیه ذغال و فولاد تشکیل شده بود. یعنی اول کشورهایی مثل بلژیک، هلند و لوکزامبورگ ایده‌ای مطرح کردند که تعرفه‌های گمرکی میان خودشان را بردارند. حذف تعرفه‌های گمرکی یعنی تبادل کالا را بین خودشان آزاد کردند.

بعد این اتحادیه کم‌کم از 6 کشور بزرگ و بزرگ‌تر و تبدیل به 10 کشور شد و اسمش را بازار مشترک اروپا گذاشتند. تا این مرحله فقط مبادله کالا با تخفیف‌ها یا حذف تعرفه واردات گمرکی انجام می‌شد. یعنی مرزهای سیاسی را برنداشتند؛ اما مقدمه‌ای درست کردند برای اینکه کالا بدون پرداخت عوارض گمرک مبادله شود. وقتی منافع مشترک به وجود آمد، تعداد آنها بیشتر و بیشتر شد. بعد به این فکر افتادند که حالا علاوه ‌بر کالا، پول ملی را هم بردارند و یک پول مشترک بگذارند و نامش را یورو گذاشتند. همچنان چند سال فاصله دادند تا این یورو به واحد پول هفده کشور تبدیل شد. یعنی از 27 کشور الان حدود 17 کشور از یورو استفاده می‌کنند و بقیه واحد پول خودشان را دارند. یعنی همه این مراحل را پیش بردند و در نهایت حتی مرز را برای انتقال نیروی کار هم برداشتند. یعنی نیروی کاری که می‌توانست در آلمان کار کند، می‌توانست در فرانسه و انگلیس که آن‌موقع عضو بود کار کند. یعنی بازار کالا، پول و نیروی کار را یکی کردند و اینجا توانستند مرزها را بردارند. به تدریج و طی چهار دهه این کار انجام شد. بنابراین در کشورهای اسلامی، اینکه ما بخواهیم اراده کنیم که مرزها را برداریم نمی‌شود. ما باید این را برای افکار عمومی توضیح دهیم که این کشورها ابتدا توافقاتی انجام دهند که ابتدا کشورهایی که پیوستگی سرزمینی دارند، بتوانند اول تعرفه گمرکی کالاها را میان خودشان بردارند. بعد بتوانند واحد پول مشترکی بین خودشان درست کنند و بعد نیروی کار گردش آزاد داشته باشد. در نهایت وقتی همه‌چیز خوب بود و دیگر جنگی هم میان کشورهای اسلامی نبود و اختلافات هم به حداقل رسیده بود، آن‌موقع می‌توانند روادید را بین خودشان بردارند. یعنی برداشتن مرزها به این معنا نیست که مرزهای تاریخی مخدوش شود، بلکه نیاز به ویزا نباشد و اتباع کشورها بتوانند بدون روادید در کشورهای اسلامی تردد کنند. همین الان هم همه کشورهای اتحادیه اروپا این دسترسی را ندارند و به زمان نیاز دارد. پس ما اگر ایده‌ای را مطرح می‌کنیم به ترویج و تبیین آن در افکار عمومی توجه داشته باشیم و یک‌دفعه پیشنهادی را مطرح نکنیم که برای افکار عمومی توجیه نشده باشد.

پنج وجه سفر پزشکیان به نیویورک

در مجموع می‌توان سفر رئیس‌جمهور به مجمع عمومی سازمان ملل را به پنج وجه اصلی در public democracy تقسیم کرد. یک بخش مربوط به سخنرانی رئیس‌جمهور در مجمع عمومی است كه مهم‌ترینش این است كه می‌توان دیدگاه خود همچنین سیاست جمهوری اسلامی ایران را در مورد تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی مستقیما برای جهانیان تشریح کرد. این برای رئیس‌جمهور ایران بهترین فرصت است تا بتواند احیانا طرحی ارائه داده یا اینکه سیاست‌های ایران را برای افكار عمومی دنیا به درستی تبیین كند.

وجه دوم حضور رسانه‌هاست. معمولا در نیویورک در این دوره سه ‌ماهه مجمع عمومی سازمان ملل، خبرنگارهای بسیاری حضور پیدا خواهند كرد. لذا ایشان كنفرانس مطبوعاتی مهمی هم می‌توانند آنجا برگزار كنند كه معمولا رؤسای‌جمهور این كار را می‌كنند و باز این فرصتی برای آقای پزشکیان است.

به‌هرحال اگرچه چالشی دوطرفه خواهد بود، ولی اگر برنامه‌ریزان رسانه‌ای رئیس‌جمهور خوب كار كنند، فرصت بسیار مغتنمی است تا آقای پزشكیان بتواند سیاست‌های دولتش و جمهوری اسلامی ایران را توضیح دهد. به‌ خصوص با توجه به تحولاتی كه در منطقه خاورمیانه شاهد هستیم و عرصه بین‌المللی مهمی كه وجود دارد؛ اما از جمله اتهاماتی كه درباره بحث اوكراین در مورد ایران می‌زنند، کشورمان باید آمادگی آن را داشته باشد تا بتواند در افكارعمومی دنیا تبیین کند.

وجه دیگر مصاحبه‌های اختصاصی هستند كه با رئیس‌جمهور انجام می‌شود. به دلیل اینكه این نخستین سفر آقای پزشكیان به آمریکاست و به تازگی هم رئیس‌جمهور ایران شده است، حتما برنامه‌ریزی‌هایی برای برگزاری مصاحبه‌های اختصاصی با شبكه‌های معروف آمریكایی خواهد داشت تا بتواند روی مخاطبان آمریكایی تأثیرگذار باشد و با توجه به مخاطبان آمریكایی، سیاست ایران تبیین شود؛ زیرا اکنون بهترین زمان برای این است که ما مقداری بتوانیم از این فرصت استفاده كنیم.

وجه چهارم نیز معمولا ملاقات‌هایی است كه در عالی‌ترین سطح با رؤسای‌جمهور، پادشاه‌ها و نخست‌وزیرهایی كه در مجمع عمومی حضور دارند، برگزار می‌شود كه می‌دانید برای هر كدام از این سفرها باید پروتكل‌ها و تشریفات زیادی داشته باشند؛ اما آنجا می‌تواند در نزدیک‌ترین زمان ممكن با تعداد زیادی از رهبران دنیا نشست داشته و سیاست‌های ایران را تبیین کند. آخرین وجه نیز ملاقات با ایرانی‌هایی است كه در دنیا یا شهرهای دیگر آمریكا فعال هستند. جذب و شناسایی این ایرانی‌ها و تشویق و ترغیب‌شان برای اینكه به ایران بیایند و سرمایه‌گذاری كنند، می‌تواند بسیار مهم باشد. البته اگر ایشان بتواند واقعا در این شرایط، فضایی ایجاد كند كه مثلا ملاقاتی با كامالا هریس داشته باشد یا حتی با خود ترامپ نشستی انجام دهد، شاید بتوان گفت که نسبت به سفرهای قبلی ساختارشكنی شده است. در غیر این صورت همه مراسم مانند گذشته تکراری خواهد بود.