*ارزیابی بسیاری این بود که این سخنان در واقع توجیهی برای این است که افکار عمومی متوجه ضعف های موجود در صدا و سیما  نشود و در واقع فرار به جلو محسوب می شود ؟

متاسفانه عده ای در کشور ما نقد را به صورت منصفانه انجام نداده و نکات مثبت و منفی را با هم مورد توجه قرارنمی دهند. درحالیکه  نقد سنگ محکی است که طلا را ازغیر طلا مشخص می کند ، وقتی قرار است عملکرد آقای ضرغامی مورد بررسی قرار بگیرد باید بتوانید خود را جای ایشان بگذارید تا مجموعه عظیم رادیو و تلویزیون را اداره کنید . این مدیریت باید بتواند نگرش ها و سلایق مختلف موجود در جامعه ازروشنفکران ونخبگان گرفته تا مردم کوچه وبازاررا بشناسد ومد نظرقراردهد. حالا اگرقرارباشد که شما 116 کانال رادیویی و تلویزیونی را مدیریت کنید وبا درنظرقراردادن سلیقه های  بیش از هفتاد ملیون نفربرنامه تولید کنید ، قطعا دچار مشکل می شوید. موانع زیادی وجود دارد که آقای ضرغامی یا هرمدیردیگری  نمی تواند آنچه را  که خود تصمیم می گیرد، اعمال کند. طیف وسیعی از انتظارات وجود دارد که ایشان باید به آنها پاسخ دهد. عملکرد ایشان باید بتواند انتظارات مقام معظم رهبری تا حوزه علمیه قم و نخبگان کشورو خانواده ها را پاسخ دهد ؛ این انتظارات را آقای ضرغامی تعیین نکرده و نمی تواند نسبت به آنها بی تفاوت باشد . قصد من این نیست که منتقدان ایشان را به چالش بکشم ،اما بی انصافی است که مقدورات و اقدامات مثبت صورت گرفته را در نظر نگیریم  .هنگام نقد باید به محدودیت ها و مقدورات  افراد توجه کرد و این مساله را که چه کارهایی می توانسته انجام بدهد و انجام نداده است یا اینکه چه کارهایی را نباید انجام می داده که انجام داده باید به دقت  بررسی شود  . به طورمثال تلویزیون نمی تواند الات موسیقی را نشان بدهد اما مسئول این مساله آقای ضرغامی نیست . بنابراین این اظهارات که ایشان در مقام توجیه این سخنان را گفته است، درست نیست . زیرا واقعیت های وجود دارد که برخی نمی خواهند آنها را ببینند . فرض کنید که آقای ضرغامی دیگر مدیر نیست زیرا به هرحال دوره مدیریت ایشان تمام می شود . اما هنگام نقد هر مدیری باید توجه داشته باشید که هنگام نقد مدیریت،نمی توان ازموانع چشم پوشی کرد و صرفا کاستی ها را برجسته نمود . البته نباید  منکر کاستی ها ی موجود در صدا و سیما شد. عمده این کاستی ها به مدیریت فرد مربوط نمی شود بخشی از ان ناشی از ساختار عریض و طویل صدا و سیما و حساسیت های زیاد آن در شکل دهی به افکار عمومی داخل و خارج کشور است. صدا و سیما هم می تواند به منافع ملی کشورخیانت کند هم خدمت . صدا و سیما به دلیل تاثیرگذاری در حوزه فرهنگی حساسیت های زیادی دارد زیرا با تاثیرات خود می تواند در بسیاری ازرفتار های اجتماعی و تصمیم گیری های فرهنگی نقش کلیدی ایفا کند همچنانکه در تحولات اقتصادی جامعه نیز نقش دارد. به عنوان نمونه  در اجرای  طرح هدفمند کردن یارانه ها بیش ازهرچیز مدیون صدا و سیما است که به مردم توضیح داد و ابعاداین طرح را تبیین کرد.  البته این سخن به این معنا نیست که بقیه رسانه ها در این میان نقشی ندارند بلکه نقش صدا و سیما بسیار تعیین کننده بود . فارغ از تمام این نکات ،صدا و سیما بایدمرتب در حال به روز کردن خود از جنبه های هنر تکنیک ،اندیشه و هنر باشد . زیرا هر روز تجهیزات تازه ای به بازار عرضه می شود . بپذیریم که ترکیب این سه عنصر و مدیریت کردن اصحاب هنر ، فناوری و اندیشه بسیار سخت است.

*کسی منکر محدودیت های موجودنیست اما انتظارات از دستگاه عریض و طویلی مثل صدا و سیما بیش از این است . اگر شما بخواهید به این عملکرد نمره بدهید به صدا و سیما در مقام تولید برنامه های سرگرم کننده چه نمره ای می دهید ؟

من درجایگاه نمره دادن نیستم.من به عنوان یک ناظر درونی  درحال نقد صدا وسیما هستم چون من خود  راعضو این خانواده می دانم. زیرا تمام آنچه را از رسانه آموختم در صدا و سیما بوده  ودربخش های مختلف مدیریتی آن به محک تجربه گذاردم . من نمی توانم نمراه ای به صدا و سیما بدهم اما می توان برای بهتر شدن کارکرد آن  راهکار ارائه کنم . راهکارهایی که اولا مبتنی بر واقعیت های موجود و مقدورات و محدودیت ها باشد و ثانیا قابل اجرا باشند . نه آنکه درتخیلات به دنبال وضعیت های آرمانی باشیم که در عمل دست یافتنی نباشد.

 به عنوان نمونه  صدا و سیما را باید کوچک و کارآمد کرد . در گذشته  اکیپ های خبری شامل خبرنگار، تصویربردار، صدا بردار ، دستیار تصویربردار و رانند ه بود.  که باید تجهیزات سنگینی را با خود حمل می کردند اما این دوران با ورود تجهیزات دیجیتالی به پایان رسید . دراین دوران به خبرنگاران  می آموزند که باید حقوق خوب بگیرند اما چند تخصص را هم زمان برعهده بگیرند.  او می آموزد  در صورت نیاز باید کار تصویربرداری را انجام دهد  و خودش بتواند با لب تاب گزارشش را تدوین کند و با تجهیزات رایانه ای مانند آر بیگن آن را در کم ترین زمان ممکن ارسال کند. همچنین به تصویربرداران  یاد می دهند  که چگونه در چند دقیقه می توانند کار خود را مونتاژ کرده و ارسال کنند . به عبارت بهتر خبرنگاری کوله پشتی متولد شد، زیرا همه چیز مدرن و کوچک شد . دوربین های تصویر برداری کوچک شد اما کیفیت آن بسیار زیاد شد درحال حاضر دوربین های دیجیتالی با فرمت HD دربالاترین کیفیت درحال تصویر برداری هستند. فقط تصویر بردار باید بتواند با آن خوب کارکند . حتی خودکاری به بازار عرضه شده که خبرنگار می تواند در حین نوشتن گزارش  کار اسکن را انجام دهد و مستقیما به دفتر نشریه یا رسانه گزارش خود را هم زمان ارسال کند.  به عبارت بهتر شما در جلسه حضور دارید و در دفتر ، شرح مذاکرات به صورت آنلاین دریافت می شود .

*اما با وجود این تجهیزات،چرا صدا و سیما همچنان خانواده بزرگی است ؟

فارغ از این جنبه صدا و سیما می تواند خود کوچک شود . راهکار نیل به این هدف ،شکستن انحصار تولید توسط خود صدا و سیما است؛ همچنانکه در حال حاضر این کار تا حدودی انجام می شود اما باید به سمتی حرکت کرد که تمام تولیدات صدا و سیما  توسط بخش خصوصی انجام شود . برای این مدل می توان استانداردها و مدل هایی را برای پخش برنامه  طراحی کرد تا اگر برنامه ای از استاندارد های لازم برخوردار بود پخش شود وگرنه امکان پخش پیدا نمی کند . صدا و سیما باید برنامه سازی را در بازار رقابت آزاد به دست هنرمندان سپرده تنها انحصار پخش را در دست داشته باشد . هرچند در تولید برنامه های خاص سیاسی  ،مشتری بخش خصوصی کمتر پیدا می شود . ازجمله  یک سری برنامه ها ازجنبه منافع ملی برای ما اولویت دارد اما بخش خصوصی تمایلی ندارد که دراین بخش سرمایه گذاری کند. صدا و سیما دراین حوزه می تواند تولید را دردست بگیرد اما این بخش کمتر از ده درصد برنامه ها را شامل می شود درنود درصد برنامه ها ، تولید مورد استقبال بخش خصوصی قرارمی گیرد در اینگونه موارد باید کار را واگذار کند . در صورت تحقق این هدف می توان صدا و سیما را کارآمد کرد ؛اما نمره دادن به عملکرد صدا و سیما مشکلی را حل نمی کند . شما می توانید به آقای ضرغامی توصیه کنید که کارهای صدا و سیما را به بیرون مجموعه محول کند و برای آن استانداردهایی را تدوین کرده آن را به رقابت گذاشته و شرط بگذارید که اگربرنامه ها از آن استاندارد ها برخوردار نبود قابلیت پخش پیدا نکند . در این صورت بخش خصوصی هم ناچار می شود تا برای پخش برنامه ها و ضررنکردن خود این برنامه ها را به صورت استاندارد بسازد . به نظر من به جای نمره دادن به آقای ضرغامی باید ایشان را تشویق کرد تا برنامه ها را به بیرون بسپارد. در این میان طنز از جمله برنامه هایی است که بخش خصوصی از تولید آن استقبال می کند . به عنوان مثال، قهوه تلخ سود بسیاری را عاید سازندگان آن کرده است اما مساله ای که همواره ذهن من را مشغول کرده است که در این مورد چه مانعی وجود دارد که چنین برنامه هایی به بخش خصوصی سپرده نمی شود .

*شما این مساله را قبول دارید که بخشی ازمردم ما دیگر صدا وسیما منبع اطلاعاتی به شمار نمی رود کما اینکه ترجیح می دهند که این اخبار را ازسایررسانه ها دریافت کنند این مساله را قبول دارید ؟

خبر به عنوان کارویژه مهم صدا و سیما قابلیت سپردن به بخش خصوصی را ندارد، از سوی دیگر بخش خصوصی از این مساله استقبال نمی کند مگر اینکه بخواهد گزارش های اجتماعی را تهیه کند . این کار بسیار ریسک پذیر بوده و اگر این برنامه پخش نشود بخش خصوصی مذکور ورشکست می شود . اما در مورد اینکه آیا خانواده ها اخبار خود را از صدا و سیما دریافت می کنند یا ماهواره باید در این مورد نظرسنجی شود وآمارقابل استناد ارائه شود. شاید این نظر سنجی انجام شده باشد اما من در جریان آن نیستم وبرای من محرمانه محسوب شود. به نظرمن آمارقابل اتکایی وجود ندارد، افراد براساس مشاهدات و شنیده ها و اطرافیان ارزیابی می کنند . البته در این مورد می توان این قضاوت را پذیرفت  که مردم ایران دسترسی اجمالی بیشتری نسبت به چند سال گذشته به شکه های فارسی زبان دارند .  این افزایش رقابت ؛کاررا برای صدا و سیما سخت ترکرده است اما صدا و سیما نیزتلا ش دارد که در این رقابت شرکت داشته باشد ؛برای همین تغییراتی را ایجاد کرده است . به همین منظور بخش های خبری 21و 14 و 19:30درشبکه یک سیما وبخش 20:20 درشبکه دو وبخش 18:30 در شبکه تهران  تفاوت های آشکاری را نسبت به سالهای قبل ارائه می کنند. این تفاوت ها بیشتر ازنظرشکلی است که اصلا قابل مقایسه با چند سال گذشته نیست . این تغییرات صورت گرفته در گزارش های خبری ، تصویری شدن اخبار، به کار گیری نورو رنگ و مدل های ارائه خبر از سوی مجریان به راحتی قابل لمس می باشد  . بنابراین  این تغییرات را نباید ناچیز دانست زیاد وقت و هزینه زیادی صرف آن شده است . همچنانکه به جای خواندن یک خبر، پکیج خبری تهیه می شود تا خبر بهتر تاثیر بگذارد.  این رویکرد دستاوردی برای کشور ما محسوب می شود . اما ما  همچنان در محتوای خبر با مشکل روبرو هستیم و این نحوه خبر رسانی نمی تواند عطش مردم ما را سیراب کند . این مشکل از محدودیت های این سازمان نشات می گیرد به گونه ای که دبیران خبر بارها خود را کنترل می کنند تا مبادا خبری پخش شود تا مشکل ساز شود. زیرا این نکته به صورت بالقوه در صدا و سیما یک دغدغه جدی است که خبری پخش نشود تا  منافع ملی آسیب نبیند .به نظر من باید به صدا و سیما فرصت داد تا خبر را از نظر محتوایی هم متحول کند ، بخش های خبری ما می تواند همچنانکه در شکل متحول شده در محتوا نیز تحول را تجربه کند . به ترتیبی که شما در بخش های خبری جنبه های تفصیلی  و پی گیری ماجرا های حساس و تاثیر گذار را کمتر مشاهده می کنید و در برابر جنبه های تحلیلی آن باید افزایش یابد. با این وجود مردم ما به شدت تنوع طلب هستند  و حق هم دارند ذات انسان ها تنوع طلب و کنجکاو است به همین دلیل به سایرمنابع خبری  مراجعه می کنند تا از خبرهای سیاسی و غیر سیاسی غیر قابل پخش، مطلع شوند .  باید در این عرصه فرصت کافی داد تا مشکلات برطرف شود، اما چون ما در رقابت با کشورهایی قرار داریم که با سرعت 100 کیلومتر در حال حرکت هستند برای عقب نماندن باید با سرعت 120 کیلومترحرکت کنیم نباید این مسابقه تبدیل به مسابقه خرگوش و لاک پشت شود . اگر تغییرات محتوایی اعمال شود مردم به تلویزیون اعتماد بیشتری می کنند .

*به نظر من در صدا و سیما همواره یک حلقه مفقوده وجود دارد که همانا تظاهر به بی طرفی است . شاید صدا و سیمای ما تغییراتی را ایجاد کرده باشداما همواره اخبار خود را جهت دار  می خواند در حالیکه رسانه ای مانند بی بی سی تظاهر به بی طرفی می کند و بیننده آن را باور می کند اما صدا و سیما به قدری جهت گیرانه عمل می کند که مخاطب هوشمند آن را متوجه می شود و دیگر به صدا و سیما اعتماد نمی کند ؟

من تعجب می کنم که بسیاری وقتی می خواهند از صدا و سیما انتقاد کنند، این مساله را عنوان می کنند صدا و سیما را که مخاطب آن مردم و همه همتش تامین منافع ملی ایران است ، نباید با بی بی سی که مخاطبش مردم ایران است اما برایش منافع ملی مردم ایران اصلا مطرح نیست ، مقایسه کنیم .

 بی بی سی را باید با شبکه پرس تی وی مقایسه کرد.  بی بی سی و پرس تی وی هر دو بدلیل آنکه مخاطبشان خارجی است با استفاده از اصول حرفه ای رسانه سعی دارند خود را بی طرف نشان دهند تا بتوانند اعتماد مخاطب خارجی خود را بیشتر و بهتر بدست اورند.  اما صدا و سیما اولویت اولش تامین منافع ملی ایران است. بنابراین در مواردی نمی تواند خود را بی طرف نشان دهد. ضمن آنکه بی بی سی یک شبکه عمدتا خبری است که برای تنوع برنامه های غیر خبری هم پخش می کند اما اکثر شبکه های صدا و سیما  ماهیتی تولیدی و غیر خبری دارند و فقط شبکه پیام در صدا و شبکه خبر در سیما شبکه های خبری محسوب می شوند. بنابراین درمقایسه بین شبکه ها باید به این ویژه گی ها دقت کرد.

مقایسه بخش های خبری شبکه های صدا و سیما با بخش های رادیو  و تلویزیون بی بی سی باید با در نظر گرفتن ویژه گی های خاص هر کدام انجام شود. از لحاظ شکلی که همانگونه که توضیح دادم تغییرات بسیار خوبی در رادیو و تلویزیون در بخش های متعدد خبری ظرف سه سال اخیر به مرور ایجاد شده است . به گونه ای که حتی بسیاری این تغییرات شکلی را تقلیدی از بی بی سی می دانند در حالیکه این تغییرات برگرفته ازدانش وتکنولوژی روزمی باشد. به عنوان مثال در کارگرافیک و طراحی  دکورحتما شباهت هایی با یک اثرهنری دیگروجود  دارد. بعید است که شما بتوانید اثری را ایجاد کنید که هیچ شباهتی با اثری دیگردر هیچ زمینه  نداشته باشد . نکته دوم این است که شباهت این استودیو با بی بی سی مگر اشکالی دارد ؟   نباید صدا و سیما را تخطئه کرد که اگر استودیو آن شبیه بی بی سی است پس صدا و سیما هم  حتما می خواهد مانند بی بی سی رفتار کند. در دنیا همواره استودیو ،ترکیب متعادلی از نور ،صدا ،رنگ  را در نظر می گیرد تا مخاطب با برنامه ارتباط بهتری برقرار سازد. تحولات شکلی در خبر صدا و سیما  مثبت بوده و مخاطب می فهمد که به نظرات وی احترام گذاشته شده است . مخاطبان هوشمند بوده و نسبت به دکور ،رنگ و موسیقی واکنش نشان می دهند زیرا منفعل نیستند . اصل  مهم  این است که  کیفیت کار بالارفته است . بی بی سی و سی ان ان هم با هم شباهت دارند ،اما سی ان ان ، رنگ آبی را به عنوان رنگ اصلی بکار می گیرد در حالیکه بی بی سی قرمز را استفاده می کند و در دویچه وله رنگ غالب زرد و نارنجی است.  به هرحال دکورها و بازی با رنگ ها و نورها همه برای تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب است که بالاخره محدودیت هایی در تنوع و تعداد انها  وجود دارد . نمی توان دکور را به گونه ای دیگر طراحی کرد یا آن را وسط زمین فوتبال گذاشت تا کاری متفاوت انجام شده باشد .

*آیا از نظر محتوا نیز تلاش شده تا تحولی ایجاد شود ؟

محتوا نیز باید تحولاتی را تجربه کند  این مستلزم اعتماد به یکدیگر و فرصت دادن است  . آیا شما تصور می کنید که مسئولان صدا و سیما در جریان این مسائل نیستند؛ اتفاقا آنها خیلی خوب این مشکلات را رصد می کنند اما اگرکاری انجام نمی شود بدلیل وجود همان موانعی است که مورد اشاره قرارگرفت. شما باید توجه داشته باشید که نمی توان معیارهای کشور دیگر را در ایران اجرایی کرد . شما نیز در سوال خود اشاره کردید که هیچ شبکه ای در دنیا بی طرف نیست ،اما نباید مخاطب بفهمد که جهت گیری شما چیست؟ این کاری استادانه است که نیازمند تجربه فراوان است تا شما خود را بی طرف نشان بدهید و به منافع ملی خود آسیب نزنید . به نظر من بسیاری از نیروهای صدا و سیما برای این کار آموزش ندیده اند . برای همین مجریان باید یاد بگیرند که درخبرهای خود جهت گیری نداشته باشند وازابتدای خبر، نباید معلوم باشد که شما چه موضعی دارید. این شیوه کار، انصافا دشواراما شدنی وقابل اجراست. فقط باید مدیران ما کمی ریسک پذیرتر، مسئولین ما کمی تحمل پذیرتر وازهمه مهم ترفرهنگ عامه مردم کمی رشد یافته تر شود. تا کمتر دچار احساسات شویم و باور کنیم که "پیشگامان خبر گاه خطا نیزکنند" اگر کسی خطایی کرد او را متهم به ارتباط به بیگانگان نکنیم اجازه دهیم خطا کنیم اما یاد بگیرم که چگونه می توان خبر خوب تهیه و پخش کرد بدون انکه به منافع ملی ضربه بزنیم . بدون انکه از ابتدا جهت گیری خود را لو بدهیم . برای اینکه شما بتوانید عطش خبری جامعه را به درستی و با حفظ مصالح و منافع نظام پاسخ بدهید نیاز دارید تا اولا آموزش کافی داشته باشید و ثانیا از طرف مسئولین بالاتر حمایت شوید و ثالثا روش ها و تکنولوژی روز را به خدمت بگیرید .

*آیا مدیران صدا و سیما نسبت به شیفت مخاطبان خود به  سمت ماهواره اطلاع دارند و آیا در این مورد پژوهش هایی انجام می دهند و اصولا آیا حساسیت کافی دارند یا اینکه این مساله در اولویت آنها نیست ؟

این که تعداد بیننده ها کم شده است قضاوتی است که باید طی پژوهشی به آن دست یافت کما اینکه مرکز تحقیقات صدا و سیما وجود دارد که پژوهش های گسترده ای در این راستا انجام می دهد . من چون مسئولیتی ندارم نتایج این پژوهش ها دراختیارمن قرارنمی گیرد . زیرا بسیاری از این مسائل محرمانه تلقی می شود در حالیکه از دید من بخش های عمده این مسائل محرمانه نیست و باید در مورد ان اطلاع رسانی کافی انجام شود. اما من درجریان هستم که در این مورد ارزیابی هاو نشست هایی انجام شده است  باید گفت رقابت در این مورد تنگاتنگ تر شده به گونه ای که وضعیت نسبت به پنج تا ده سال گذشته تفاوت های فاحشی را تجربه کرده است .

*در حال حاضر برنامه ای متفاوت در صدا و سیما مانند برنامه نود وجود دارد که همه بر این باورند که ای کاش نظیر این برنامه در سایر بخش ها هم اجرایی می شد ؟

ابتدا شما  واژه همه  را اصلاح کنید که همه را از کجا بدست آوردید یک عده ای که شما با آنها در ارتباط هستید چنین ارزیابی دارند اما این نظر همه نیست .

*اما این برنامه با توجه به اس ام اس های دریافتی نشان می دهد که بسیار پرطرفدار است اگر این برنامه در سایر زمینه ها نیز اجرایی شود ، موفقیتی برای صدا و سیما محسوب می شود این درست نیست ؟

این برنامه در حدود دو میلیون اس ام اس دریافت می کند که اگر ضرب در چهار کنیم برای کسانی که مخاطب هستند اما اس ام اس نمی زنند در نهایت تخمینا 8 ملیون بیننده دارد ، اما نمی توان لفظ همه را به کاربرد. چون همه بارمعنایی دارد می توان گفت که اکثریتی از جامعه طرفداران این برنامه هستند . با این وجود به برنامه نود انتقادات زیادی وارد است که می تواند سرفصل یک گفتگوی تفصیلی دیگرباشد.

*این نوع برنامه برای صدا و سیما تحول است اما چرا این نحوه تولید را به سایر برنامه ها تعمیم نمی دهید ؟

این برنامه talkshow نام دارد که درواقع ژانری در برنامه سازی میزگردی و زنده محسوب می شود . یک فردی به عنوان مجری چهارتا پنج فرد را به جان یکدیگر انداخته و چالشی ایجاد می کند  که موجب جذابیت برنامه می شود. این چالش می تواند ورزشی هم نباشد . بنابراین هرچالشی که به این ترتیب ایجاد می شود، بیینده را جذب می کند. در فیلم و سریال هم برای جذابیت بیشتر  کسانی که اثری را خلق می کنند سعی می کنند تضاد را به تصویر بکشنند همچنانکه در رمان goodman   , bad man   وجود دارد.این چالش ها درهمه جا وجود دارد. من به خوب و بد بودن آن کاری ندارم اما این نوع برنامه ها از این ویژگی بهره می گیرند ومخاطب جذب می کنند. برنامه های گفتگو محور در سطح حرکت می کنند گاهی به صورت سینوسی به عمق می روند و گاهی به سطح می آیند اما در روند کلی اثر ، به عمق نمی روند . برنامه  نود به قدر کافی جذاب است که 8 ملیون نفر را داوطلبانه با میل شخصی پای تلویزیون می کشاند اما این برنامه هیچگاه به عمق نمی رود زیرا  این هدف را دنبال نمی کند که مشکلی را برطرف کند و تا انتهای مطلب برود. بلکه هدفش جذب مخاطب بوده و هست . شما کدام برنامه نود را سراغ دارید که مساله ای را ریشه یابی کرده و به نتیجه رسانده باشد. حالا اگر این الگو بخواهد در تمام  برنامه های  صدا و سیما اجرایی شود که نه مقدور و نه مطلوب است . این نوع برنامه ها در سراسر دنیا هدفش مشکل یابی مساله و نه کمک به حل ان است.

*مزیت ها و معایب این نوع برنامه چیست ؟

مزیت این برنامه ها طرح مساله ، بی پرده و صریح و زنده بودن و از بین بردن مخفی کاری و نشان دادن اختلاف نظرها است . در این گونه برنامه ها چون برنامه زنده است و موضوع از دیدگاه های مختلف و بعضا متضاد بررسی می شود ، امکان مخفی کاری از بین می رود چون به محض هرگونه اظهار نظر طرف مقابل  بلافاصله در مورد آن مساله اطلاع رسانی می کند . مجری در این برنامه به صورت هوشمندانه وارد عمل می شود که موجب جنجال بیشتر می شود چون مباحثی را مطرح می کند که جنجالی است و دعوا راه می اندازد. اما این برنامه درکنار مزیت هایی که دارد می تواند مشکل آفرین باشد .همچنانکه در برنامه نود گاهی مباحث قومیتی پررنگ می شود . من براین باورهستم که تمام کسانی که پای این برنامه می نشینند بصورت کم یا زیاد از آن تاثیر می پذیرند و در مواردی این تاثییر حتی امنیت ملی ایران را با چالش روبرو می کند.  با این و جود در کلیت برنامه، به ارتقاء جایگاه  رسانه ملی  در بین افکار عمومی کمک می کند . این نگاه بخشی به منافع سازمانی صدا و سیما نیست بلکه اعتماد عمومی یا اکثریت مردم به صدا و سیما موجب تامین منافع اکثریت مردم و در نهاید کسب اعتبار بیشتر در نزد مخاطبان می شود. به صورت خلاصه می توان گفت که این برنامه از نظرایجاد جذابیت، بسیار موفق است ولی نتوانسته چالش ها را کنترل کند .برای کنترل چالش ها باید یک تیم به آقای فردوسی پور اعم از کارشناس ،محقق .و ... کمک کرده و وی را تقویت کنند.  زیرا این برنامه با وجود جذابیت ها می تواند منشا خدمات زیادی شود .

*شما با تهیه برنامه نود سیاسی موافقید ؟

 من جزطرفداران پرو پاقرص برنامه نود سیاسی هستم، اما باید این برنامه مدبرانه تهیه شود . در کشور آمریکا شبکه سی بی اس برنامه ای سیاسی تحت عنوان 60دقیقه  پخش می کند که ازچهل سال پیش  تا به حال مرتب پخش می شود.  در این برنامه مهم ترین مسائل مملکتی مطرح می شود. ممکن است به یک موضوع یا دو موضوع بپردازد اما ازسه موضو ع فراتر نمی رود. این برنامه الگوی خوبی برای نود سیاسی است . منتهی باید ماهیت خود را از دست ندهد . ماهیت این برنامه بررسی یک موضوع از چند دیدگاه است تک صدایی را کنار می گذارد و تلاش می کند برایند کلی برنامه به نفع کشوور باشد. در این برنامه باید فردی کارشناس  به عنوان مجری حضور داشته باشد که بتواند این برنامه را مدیریت کند . افراد دعوت شده باید افرادی باشند که حرفی برای گفتن داشته باشند و با هم متفاوت باشند  نه اینکه صرفا نظرات یکدیگررا تایید کنند، در این برنامه باید تضاد و چالش نمود یابد . برای تهیه این برنامه باید سردبیر ، مجری قوی و تیمی از کارشناسان  خبره و کارآزموده حضور داشته باشند تا برنامه ریزی دقیقی صورت گرفته و در نهایت تهیه ان به سود منافع اکثریت جامعه باشد بدون انکه خود منشاء بحران شود ویا کاملا بی خاصیت و بی مخاطب باشد. باید پذیرفت که تهیه اینگونه برنامه ها کار هر کسی نیست  چون حساسیت بر روی این برنامه بسیار زیاد است و امکان دارد که برداشت های متعددی صورت بگیرد هرچند باید جامعه به یک بلوغ سیاسی دست یافته باشد .  

*آیا مناظره امروز دیروز و فردا توانست به این مدل نزدیک شود در حالیکه فقط همدیگر را تایید می کردند ؟

این برنامه که talkshow نبود در واقع یک گپ زدن بود .در قالب ژانر گپ می گنجد . به برنامه گفتگو محور نزدیک شد اما  کم کم بخاطر غیر چالشی بودن از ماهیت تاک شو فاصله گرفت  ما در برنامه نود سیاسی باید فراتر از گپ زدن عمل کنیم  این مستلزم بلوغ سیاسی مردم و تحمل پذیری بیشتر مسئولین است . باید گام به گام به این مهم دست یافت و اگر شائبه ای مطرح شد باید همان زمان آن را برطرف کرد و نباید اجازه داد که آن ابهام همچنان باقی بماند . بازهم تاکید می کنم باید موضوع ها  از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار بگیرند و نباید یک جانبه به آنها پرداخته شود  .

*مناظره های زمان انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید ؟

دراین مورد یک جلسه مستقل بگذارید صحبت می کنیم این موضوع باید ازابعاد مختلف رسانه ای ، جامعه شناختی ، روانشناسی، سیاسی و امنیتی ارزیابی دقیق شود. من فقط در بعد رسانه ای ان خود را کارشناس می دانم و می توانم در مورد ان صحبت کنم . شما اگر می خواهید رسالت خبرنگاری خود را درست انجام دهید لازم است با افراد متخصص در همه ابعاد موضوع در یک میزگرد مساله رابررسی کنید