جنگ طولانی‌مدت، جنگ اوکراین است که حدود دو ماه دیگر به دو سال می‌رسد. البته در جنگ غزه قدرت تخریب، کشتار و جنایت اسرائیلی‌ها خیلی بالا بوده و بسیار بیشتر از دو سال جنگ اوکراین است اما الان نمی‌توان از طولانی شدن جنگ صحبت کرد. در واقع میزان تخریب و جنایت اسرائیل در مقایسه با سایر جنگ‌های دنیا بی‌سابقه است زیرا در یک محدوده ۳۶۰ کیلومتر مربعی اتفاق می‌افتد، در این محدوده در کمتر از 65 روز نزدیک 18 هزار نفر کشته شدند .

دلایل ناتوانی اسرائیل برای طولانی کردن جنگ

بهشتی‌پور درباره توضیح اینکه چرا اسرائیل نمی تواند جنگ در غزه را به مدت طولانی ادامه دهد می گوید: اولین دلیل پایین بودن تعداد نیروی نظامی اسرائیل است که حداکثر با مجموع نیروهای ذخیره به حدود ۳۰۰ هزار نفر می‌رسد. دلیل دوم اینکه اسرائیل عمق استراتژیک اسرائیل ندارد زیرا فلسطین اشغالی حداکثر ۱۰ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد. سوم آنکه سابقه جنگ‌های ۱۹۴۸، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳، و جنگ‌های ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و ... نشان می دهد اسرائیل قادر به انجام یک جنگ طولانی نیست و این کاملا درست است. زیرا استراتژی آنها در جنگها این است ضربه را قاطع و موثر در کوتاه مدت وارد کنند . آنها همیشه در جنگها ازتاکتیک غافلگیری استفاده کردند اما اینبار خودشان غافلگیر شدند .

۶5 روز بمباران و کشتار مداوم از سوی رژیم صهیونیستی به معنای عمق و گستردگی جنایات جنگی صهیونیست‌ها است و این نیز به خاطر حمایت همه‌جانبه آمریکا و در اختیار قرار دادن تمام امکانات نظامی است. با این حال آیا اسرائیل می‌تواند با وجود حمایت همه جانبه آمریکا این جنگ را تا یکسال ادامه دهد؟ بنده معتقدم هرگز؛ به عنوان نمونه در جریان کمک نظامی آمریکا به اوکراین، از بایدن پرسیده شد که چرا سلاح های مجهز به اورانیوم ضعیف‌شده در اختیار اوکراین گذاشتید،؟ او با وقاحت تمام گفت انبارهای مهمات ما به آخر رسیده و این بدان معناست که آمریکایی‌ها همه سلاح‌هایی که در جنگ‌ها نیاز به آزمایش داشت به اوکراینی‌ها داده بودند . اما حالا که نوبیت به اسرائیل رسیده است انبارهای سلاح های پیشرفته و جدید در اختیار جنایتکاران اسرائیلی قرار داده می شود.

فرصت دو ماهه آمریکا به اسرائیل برای تعیین تکلیف جنگ

براساس گزارش منابع آمریکایی در جنگ غزه نیز آمریکا چندین کشتی سلاح و مهمات را دراختیار صهیونیست‌ها قرار داد. علاوه بر این در این مدت انواع و اقسام سلاح‌ها، بمب‌ها و جنگنده‌های پیشرفته آمریکا دراختیار اسرائیل قرار گرفته است اما این بدان معنا نیست که اسرائیل تا ابد مستظهر به حمایت آمریکا باشد. درست است که کارخانه‌های اسلحه‌سازی انواع سلاح‌ها و تجهیزات نظامی را تولید می‌کنند اما تولید این حجم از سلاح و مهمات نیز زمان می‌برد و به سرعت تولید نمی‌شود.

از طرف دیگر مطبوعات آمریکایی نوشتند دولت بایدن هشدارهای متعددی به صهیونیست‌ها داده‌اند تا اول ژانویه (بهمن‌ماه) هر کاری می‌خواهد، انجام دهند تا این تاریخ قضیه باید به پایان برسد. زیرا زرادخانه‌های تسلیحاتی آمریکایی‌ها هم بیش از این کشش تولید ندارد، به ویژه اینکه سال آتی میلادی سال انتخابات در آمریکا است و برای دموکرات‌ها و دولت بایدن سال بسیار حساسی است. جنگ غزه و جنایات گسترده صهیونیست‌ها آبروی امریکایی‌ها را هم برده و دموکرات‌ها که همواره خود را مخالف جنگ معرفی می‌کردند، با حمایت همه‌جانبه از صهیونیست‌ها روی جمهوریخواهان را هم سفید کرده‌اند و حتی با یک قطعنامه برقراری آتش‌بس شورای امنیت هم مخالفت کرده و طولانی شدن جنگ را بهانه می‌کنند.

بنابراین هنوز جنگ غزه جزو گروه جنگ‌های طولانی‌مدت به شمار نمی رود و تمام تلاش صهیونیست‌ها این است که تا ماه ژانویه برکل غزه کاملا مسلط شوند. تمام تونل‌های حماس را مسدود کرده و تمام رهبران حماس را در داخل و خارج فلسطین از بین ببرند و بدین شکل پرونده جنگ را ببندند. در واقع اینکه اسرائیلی‌ها توان جنگیدن در طولانی‌مدت را ندارند به این معنا نیست که آنها حتما به اهداف خود نمی‌رسند. بستگی دارد طرف حماس تا کجا بتواند مقاومت کند و به طرف مقابل ضربه وارد سازد. بالاخره صهیونیست‌ها یک قدرت نظامی تمام‌عیار با همه امکانات و مورد حمایت کامل غرب و آمریکا هستند که در برابر آن‌ها یک گروه مقاومت قرار دارد که حتی یک کشور محسوب نمی‌شود و چنین جنگی نتیجه مشخصی دارد.

باید به این نکته توجه کرد که از سال ۱۹۴۸ تاکنون این بزرگترین، مهمترین و گسترده‌ترین ضربه نظامی و امنیتی است که به اسرائیل وارد شده و از همه مهمتر این جنگ بدترین ضربه را به چهره‌ای که صهیونیست‌ها در سطح جهان از خود ساخته بودند، وارد کرد. برای اینکه جنایت صهیونیست‌ها، هولوکاست را تداعی کرد و چهره خبیث صهیونیست ها ا را آشکار کرد. به نظر می‌رسد آنهایی که تصور می‌کردند می‌توان با اسرائیل مماشات و همکاری کرد متوجه نادرست بودن تفکرات خود شده‌اند. زیرا اسرائیل نشان داد برای رسیدن به اهداف توسعه طلبانه خود از انجام هیچ جنایتی روگردان نیست. آنها در عمل ثابت کردند، هیچ محدودیتی در کشتار و تخریب برای خود قائل نیستند.

طرح «همه‌پرسی» و ضرورت روشن شدن ابعاد و جزئیات آن

بهشتی‌پور درباره فراهم شدن زمینه برای معرفی طرح جهانی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر برگزاری «همه‌پرسی» و «هر فلسطینی یک رأی» با شکل‌گیری موج اعتراضی در جهان به ویژه در غرب علیه صهیونیست‌ها گفت: مهمترین اقدام در این راستا تبیین ابعاد و جزئیات این طرح چهارمرحله‌ای برای افکار عمومی در داخل کشور و بعد در خارج کشور است.

رهبر انقلاب به صورت کلی چهار مرحله این طرح را بیان کرده‌اند که شامل «اعمال حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین تاریخی خود»، «برگزاری یک همه‌پرسی ملی در میان مردمان فلسطین شامل پیروان همه‌ ادیان که قبل از بیانیه‌ی بالفور در فلسطین ساکن بوده‌اند برای تعیین سرنوشت و تعیین نوع نظام سیاسی»، «تشکیل نظام سیاسی مورد نظر اکثریت مردم فلسطین» و در نهایت هم «تصمیم‌گیری درخصوص وضعیت ساکنان غیربومی فلسطین توسط نظام سیاسی منتخب اکثریت» است اما لازم است کارشناسان و صاحب‌نظران این را تئوریزه کرده و به طور مشخص و با جزئیات برای جهانیان تشریح کنند تا به سؤالات و ابهامات دیگران درباره ابعاد این طرح پاسخ داده شود.

بهشتی‌پور درباره جزئیات این طرح که نیازمند تبیین است، گفت: اول باید به طور دقیق مشخص شود این همه‌پرسی چگونه برگزار می‌شود؛ یعنی چه کسانی حق رأی دارند، در کجا برگزار می‌شود، چه کسانی آن را برگزار می‌کنند و نتایج این همه‌پرسی باید توسط چه کسانی اجرا شود.

تحلیل پیچیدگی‌های طرح «همه‌پرسی»

رهبر انقلاب در آخرین تبیین خود از این موضوع فرمودند اشغالگران حق شرکت در این همه‌پرسی را ندارند. بیشتر یهودیان ساکن سرزمین‌های اشغالی صهیونیست‌ هستند و تفکیک بین یهودیان و صهیونیست‌ها برای شرکت یا عدم شرکت در همه‌پرسی بسیار سخت است زیرا براساس این طرح یهودیان، مسیحیان و مسلمان بماهو فلسطینی می‌توانند در این همه‌پرسی شرکت ‌کنند و سؤال این است که آیا یهودی‌های صهیونیست می‌توانند شرکت کنند یا خیر؛ اگر به آنها هم اجازه داده شود که شرکت کنند ، خودشان شرکت نمی‌کنند . چون این طرح را قبول ندارند اما اگر نتوانند شرکت کنند سال‌های سال صهیونیست‌ها علیه این طرح خواهند جنگید. در حالی که ضرورت اجرای موفق این طرح این است که با کمترین تنش میان ساکنان سرزمین فلسطین همراه شود.

همه‌پرسی در سایر کشورها بین کسانی برگزار می شود که شهروندی کشور خود را قبول دارند اما در خصوص فلسطین ماجرا تا حد زیادی فرق می‌کند و مسئله پیچیده‌ای است. زیرا افرادی که در این ده هزار کیلومتر مربع زندگی می‌کنند، همگی این سرزمین را فلسطین یا اسرائیل نمی‌دانند بطوریکه عده‌ای آن را فلسطین و عده‌ای آن را اسرائیل می شناسند. حال این سؤال مطرح می‌شود که محل برگزاری همه پرسی در فلسطین است یا می تواند در همه دنیا در مکان هایی که فلسطینی ها زندگی می کند برگزار شود ؟ یا آنکه صرفا قرار است فقط در کرانه باختری، غزه و قدس شرقی به منزله مناطق اشغالی از نظر سازمان ملل برگزارشود.

مسئله بعدی این است که در صورت برگزاری همه‌پرسی چگونه قرار است نتایج آن اجرایی شود؟ برای نمونه با ۷۰۰ هزار شهرک‌نشین در کرانه باختری و قدس شرقی چه کار خواهیم کرد؟ لذا باید ابتدا در داخل کشور چارچوب این طرح کلی تئوریزه شده، جزئیات آن مشخص شود و زمینه‌های اجرایی آن معرفی شود و بعد در خارج از کشور به ویژه در سازمان ملل، سازمان همکاری اسلامی، جنبش عدم تعهد، این طرح را تبیین کرد.

بنابراین اکتفای صرف به بیان کلی طرح همه‌پرسی کفایت نمی‌کند، همانطور که صرف بیان راه حل دو دولت تاکنون به نتیجه‌ای نرسیده زیرا حامیان آن از چگونگی اجرای این طرح حرفی نمی‌زنند به ویژه در موقعیتی که ۳۰ هزار شهرک صهیونیستی تمام ارتباطات درونی فلسطینی‌ها را از بین برده و امکان شکل‌گیری دو کشور اصلا وجود ندارد. در واقع اگر دنبال حل مسئله فلسطین هستیم باید ابتدا عقلا در داخل جمع شوند و ابعاد دقیق این طرح همه‌پرسی را مشخص کنند و اقدامات لازم را برای اجرایی شدن آن را تشریح کنند. به عبارتی باید طرح جمهوری اسلامی ایران برای حل مسئله فلسطین به لحاظ ابعاد، جزئیات و ترتیبات اجرایی برای همگان روشن شود و اگر در داخل کشور این کار را کردیم آن وقت با دست پر می‌توانیم در سازمان‌های بین‌المللی مختلف آن را ارائه دهیم.

تشریح چهار مرحله طرح «همه‌پرسی»

این پژوهشگر مسائل بین‌الملل در ادامه به صورت جزئی در خصوص این چهار مرحله گفت: مرحله اول این طرح «اعمال حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین تاریخی خود» است. آیا این بدان معناست که پیش‌زمینه همه‌پرسی بازگشت همه فلسطینیان به فلسطین است یا اینکه می‌توان همه‌پرسی را برای نمونه در اردوگاه‌های فلسطینی‌ها در لبنان و سوریه برگزار کرد. همین الان خیلی از فلسطینی‌ها در کشورهای اروپایی و آمریکا هستند؛ آیا این الزام وجود دارد که فلسطینی‌ها برای شرکت در همه‌پرسی حتما باید به فلسطین برگردند یا نه. زیرا ممکن است عده‌ای از فلسطینی‌ها نخواهند به فلسطین برگردند. پس ابتدا باید این مسئله را روشن کرد.

اگر این الزام به بازگشت وجود داشته باشد پس فلسطینی‌هایی می‌توانند در همه‌پرسی شرکت کنند که حتما به فلسطین بازگشته باشند. حال سؤال بعدی این است که ساز و کار بازگشت این فلسطینیان به سرزمین مادری چگونه است که باید روشن شود.

بهشتی‌پور درباره بند دوم این طرح؛ «برگزاری یک همه‌پرسی ملی در میان مردمان فلسطین شامل پیروان همه‌ ادیان که قبل از بیانیه‌ بالفور در فلسطین ساکن بوده‌اند» گفت: سؤال این است که افراد از همه ادیان بماهو فلسطینی در همه‌پرسی شرکت می‌کنند یا اسرائیلی؟ به عبارتی الان دو نوع اسرائیلی داریم؛ دسته اول اعرابی که تابعیت اسرائیل را پذیرفتند که حدود یک میلون نفر هستند؛ آیا اینها می‌توانند در همه‌پرسی شرکت کنند؟ دسته دوم یهودی‌هایی هستند که تبعه اسرائیل شده‌اند و پدران آنها قبل از بیانیه بالفور در آنجا بوده‌اند و شامل مهاجران یهودی اروپایی نمی‌شوند. به نظر می‌رسد طبق این بند مهاجران یهودی اروپایی نمی‌توانند در این همه‌پرسی شرکت نمایند و این خود شاید زمینه یک تنش و اختلافات در آینده باشد.

بهشتی‌پور در تشریح بند سوم طرح «تشکیل نظام سیاسی مورد نظر اکثریت مردم فلسطین» گفت: منظور از این بند تعیین نوع مدل و چارچوب حکومت از قبیل نظام پارلمانی، ریاستی و ... است اما سؤال این است که کسانی که حق شرکت در همه‌پرسی را ندارند حق اعتراض به این مدل حکومتی را دارند یا خیر که بند چهارم شاید وضعیت این افراد را مشخص کند.

بهشتی‌پور پیرامون بند چهارم طرح؛ «تصمیم‌گیری درخصوص وضعیت ساکنان غیربومی فلسطین توسط نظام سیاسی منتخب اکثریت» گفت: اکثریت کسانی هستند که شرایط شرکت در همه‌پرسی را داشتند و اینها باید در مورد وضعیت ساکنان غیر بومی فلسطین تصمیم بگیرند اما جمعیت این ساکنان غیر بومی حدود ۸ تا ۹ میلیون نفر است. سؤال این است که این جمعیت کجا بروند و یا اگر قرار بر ماندن آنها باشد، اینها در مقابل ساکنان بومی در اکثریت جمعیتی قرار دارند. لذا اینها مجموعه سؤالاتی است که باید با تبیین دقیق ابعاد این طرح به آن پاسخ داده شود و لازم است مراکز پژوهشی کشور درباره آن کار علمی انجام دهند و با دقت و ظرافت این جزئیات را روشن کنند تا بعد این را در قالب یک طرح پخته و کاملا دارای چارچوب و جزئیات در درجه اول به سازمان همکاری اسلامی و بعد جنبش عدم تعهد بیریم و تأیید و همراهی اعضای این سازمان‌ها را جلب کنیم تا در مرحله سوم در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کنیم.

وی در پایان اظهار کرد: البته نفس این طرح دلالت بر آن دارد که منظور جمهوری اسلامی ایران را از محو اسرائیل به خوبی مشخص می‌کند که این به معنای از بین بردن انسان‌ها یا ریختن صهیونیست‌ها به دریا نیست بلکه در قالب مراجعه به صندوق‌های رأی و به شکلی دموکراتیک است. در واقع رهبر انقلاب با ارائه این طرح بزرگترین پاسخ را به مسئله نابودی اسرائیل داده‌اند که از طریق همه‌پرسی است نه کشتار و بمباران.