اختلافات این گروه از زمانی شروع شد که رهبر این گروه شروع به انتقاداتی از نحوه کمک‌رسانی به این گروه مطرح و ارتش روسیه را به کم‌کاری متهم کرد. توجه داشته باشید که وزارت دفاع روسیه بر خلاف وزارت دفاع ایران که نقش پشتیبانی و لجستیکی دارد دارای نقشی متفاوت است. در روسیه وزیر دفاع مشرف بر بخش‌های مختلف است و مقام عالی‌ترین نسبت به فرماندهان ارتش است البته همه زیر نظر رئیس‌جمهور فعالیت می‌کنند. در این سازمان نظامی، گروه واگنر که البته ذاتاً قانون‌گریز است، انتظار دارد بروکراسی سنگین و زمان‌بر روسیه کنار گذاشته شود و کمک‌ها قابل توجه مالی و فوری صورت بگیرد و این انتظارات برطرف نمی‌شد. چند روز پیش وزارت دفاع اعلام کرد، اعضای گروه واگنر موظف هستند قراردادهای تک‌به‌تک امضا کنند تا زیر نظر وزارت دفاع سازمان دهی شوند و حقوق دریافت کنند. با سابقه گروه واگنر مشخص بود که آنها چنین چیزی را برنمی‌تابند. در این درگیری پوتین از وزارت دفاع حمایت کرد و حجت بر فرمانده گروه واگنر تمام شد و حتی بعد از آن مدعی شد که مقر آنها با موشک زده شده است. در چنین شرایطی گروه واگنر برای ادب کردن وزارت دفاع و تحقق تغییرات مورد انتظار خود به سمت روستوف که شهری مهم در نزدیکی اوکراین و محل هماهنگی نیروهای مسلح روسیه است، حرکت کردند و موفق به اشغال روسیه شدند. با این وجود باید توجه داشت، ظرفیت گروه واگنر در حدی نیست که پوتین را سرنگون کند حتی در ارتباط با این حرکت نمی‌توان از توصیف کودتا استفاده کرد. اینها ارتش قانون‌گذار روسیه و پوتین هستند و حدود ۵۰ هزار پرسنل - در بالاترین حد ممکن - دارند. در این اختلاف بر سر بروکراسی فشل سیستم وزارت دفاع، انتظارات گسترده گروه واگنر برای دریافت کمک فوری و بی‌حساب‌وکتاب بی‌جواب مانده است. این گروه بدون شک نمی‌تواند تغییری در دولت و تهدیدی برای پوتین باشد. امید واگنر به مردم روسیه است که مردم نیز از آنها روگردان هستند. یک احتمال ضعیف در ارتباط با پیوستن بخشی از نظامیان روسیه وجود دارد که آن هم بسیار بعید و غیرمحتمل است. وفاداران به پوتین بسیار بیشتر از این گروه و کسانی هستند که ممکن است در حد اقلیت به آنها بپیوندند.