مفهوم ساز باید خود تببین کننده باشد
نظریه شرق در روابط بینالملل
بهشتیپور تاکید کرد در برابر نظام تک قطبی و برخی تئوریهای دیگر بعد از فروپاشی شوروی روسها و چینیها و برخی کشورهای دیگر موضوع چند جانبه گرایی را تبیین کردند چرا که یک جانبه گرایی آمریکا را ثلمهای به صلح و امنیت جهانی میدانستند. آمریکا با لشکرکشی به عراق در سال 2003 عملا نهاد قدرتمند سازمان ملل را دور زد. از این به بعد مفهوم چند جانبه گرایی در برابر یک جانبه گرایی آمریکا مطرح شد چرا که نظریه پردازان معتقد بودند تک جانبه گرایی جهان را به سمت آنارشی و آشوب حرکت میدهد.
افول قدرت آمریکا و اثرگذاری بر مفهوم قدرت
این کارشناس روابط بینالملل با اشاره با افول قدرت آمریکا به عنوان مبدا نظام تک قطبی توضیح داد: آمریکا چون نتوانست به خواستههای مدنظر خود از جمله در آمریکای لاتین و ونزوئلا برسد و موفق نشد مادورو را در ونزوئلا سرنگون کند. همچنین آمریکا نتوانست آنچه را برای حیاط خلوت خود طراحی کرده را محقق کند. در ارتباط با ایران هم آمریکا تمایل داشت ایران را یا دچار تغییر حکومت و یا تغییر رفتار کند که عملا کاری را در این زمینه پیش نبرد؛ از دیدگاه جهانیان قدرت خود را از دست داده است.
دوران پسا قطبی
بهشتیپور با اشاره به اینکه بعد از فروپاشی شوروی آمریکا به دنبال نظریه تک قطبی بود و این نظریه با شکست روبهرو شد گفت: وقتی سطح قدرت آمریکا را در نظر میگیریم، به این نتیجه میرسیم که نه آمریکا و نه هیچ قدرت دیگری آنقدر توان ندارد که کل دنیا را اداره کند. آمریکا هم از نظر اقتصادی هم از نظر سیاسی هنوز قدرت اول جهان است با این وجود همگان معتقدند که آمریکا نتوانسته است نظام تک قطبی را پیادهسازی کند و برخی نیز معتقدند در 2030 و یا حتی 2040 چین میتواند در برخی زمینهها جایگاه اول قدرت آمریکا را به خود اختصاص دهد.
حمله روسیه به اوکراین
حسن بهشتیپور در ارتباط با حمله روسها با اوکراین و اثرگذاری آن بر نظم جهانی گفت: با این حمله بسیاری از اندیشمندان اعلام کردند که دنیا وارد نظم جدید شده و دیگر خبری از نظمی که آمریکا در 1990 در آستانه فروپاشی شوروی مطرح کرد و به دنبال اجرای نظم نوین جهانی بود، محقق نشد و در برابر نظم جدیدی در حال شکل گیری است که کشورهایی مانند چین، هند، ایران و روسیه در آن نظم جدید نقشآفرین هستند. البته باید دید این تئوری در عمل هم کارایی دارد یا خیر. جنگها دیگر نمیتوانند تثبیت کننده قدرت در جهان باشد چرا که بعد از جنگ جهانی دوم قدرتهای برتر جهانی نظام دو قطبی را شکل دادند. از این رو جنگ اوکراین را در سطحی نمیبینند که نظم جدیدی بخواهد از آن برای اداره جهان خروجی حاصل شود. از همین جهت است که در برابر نظریه پساقطبی آقای ظریف دیگرانی هم در ایران و خارج از کشور وجود دارندکه معتقدند دنیا در حال تولد نظم جدیدی است و اختلاف آنها بر سر مختصات این نظم است و معتقدند که هر نظمی ناظمی میخواهد و این سوال را مطرح میکنند که آیا یک کشور و یک قدرت میتواند ناظم این نظم باشد؟ همه پاسخ منفی به این سوال میدهند. بنابراین یک نظم چند جانبه شکل خواهد گرفت؛ نظمی که شاید یک طرفش چین، ایران و روسیه باشند. طرف دیگر آن اتحادیه اروپا وآمریکا و طرف دیگر کانادا و کشورهای پیرامونی. تمام این نظریه پردازان در حال تئوری پردازی در مورد نظم آینده جهان هستند و نمیتوان تحلیل دقیقی از شکل تقسیمات قدرت در آینده جهان داشت.