دو رویكرد به توافق موقت پیشنهادی امریکا
خبرهایی كه در مورد پیشنهاد امریكا در خصوص توافق موقت منتشر میشود، بدون آگاهی كامل از جزییات این پیشنهاد، چندان قابل تحلیل نیست. مادامی كه طرح را مطالعه نكنیم و دقیقا متوجه نشویم كه چه چیزی قرار است بر اثر این طرح رد و بدل شود، نمیتوان به درستی در مورد منافع یا مضرات آن اظهارنظر كرد. برای مثال گفته شده است كه ایران غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم را متوقف كند و در مقابل امریكاییها هم بخشی از داراییهای ایران را آزاد كنند كه به نظر میرسد ۷ میلیارد دلار دارایی مسدود شده ایران در كره جنوبی مدنظر باشد. به صورت كلی میتوان دو رویكرد نسبت به چنین پیشنهادی داشت. رویكرد نخست این است كه اگر واقعا بخشی از تحریمهای اساسی ایران مثل فروش نفت و تحریم بانك مركزی برداشته شود، ولو اینكه به صورت موقت و تعلیق باشد، كمكی به اقتصاد ایران میشود و باید از چنین پیشنهادی استقبال كرد. اما رویكرد دوم این است كه معتقد است اصولا اقتصاد ایران با توافق موقت سامان نمیگیرد، چراكه سرمایهگذاران به توافق موقت بها نمیدهند، بلكه باید توافق همهجانبهای به دست بیاید تا سرمایهگذاری اطمینان داشته باشد كه دستكم در ۴-۵ سال پیشرو با مشكل اساسی مواجه نخواهد شد. سرمایهگذار دیدگاه بلندمدت و آیندهنگرانه دارد و نمیتواند بر اساس شرایط موقت و ناپایدار اقدام كند. در این رویكرد دوم نباید از چنین طرحی استقبال كرد و باید به این فكر بود كه ببینیم چگونه میتوان به یك توافق همهجانبه و پایدار و بلندمدت برای حل و فصل مساله تحریمها رسید كه برای ایران نواقص و كمبودهای برجام را نداشته باشد و در عین حال مزایای برجام را دربر بگیرد.
در مورد توافق احتمالی با غرب در مورد پرونده هستهای ایران، چیزی كه چندان اهمیت ندارد، اسم توافق است. برجام یا توافق رفع تحریمها یا هر اسم جدیدی كه برای آن انتخاب شود، زیاد مهم نیست. مهم محتوای توافق است. در حال حاضر آنگونه كه میتوان از عملكرد دولت سیزدهم برداشت كرد نه دولت سیزدهم چندان تمایلی به احیای برجام دارد و نه طرف امریكایی برجام ۲۰۱۵ را میپسندد و چیزی فراتر از برجام یا به قولی برجام پلاس میخواهند. در طرف ایران هم افرادی كه مسوولیت مذاكرات را بر عهده دارند، مدتها مبلغ این بودند كه برجام توافقی ناقص است و اسم مذاكرات خودشان را مذاكرات برای رفع تحریمها گذاشتهاند. من معتقدم كه اسمها چندان اهمیتی ندارند، بلكه نتیجه مهم است. باید یك تعیین تكلیف اساسی و پایدار در مورد پرونده هستهای ایران و مناسبات بینالمللی اقتصادی و تجاری ایران انجام شود. توافق موقت نمیتواند اقتصاد ایران را سامان دهد. چنین توافقی میتواند به شكل یك داروی مسكن عمل كند، اما نمیتواند مشكل را اساسا حل كند . كسانی كه به رویكرد نخست معتقد هستند، میگویند كه با توافق موقت ممكن است اقتصاد ایران بتواند یك تنفس انجام دهد و پس از آن با ساماندهی جدید تحریمها كم اثرتر شوند. اما رویكرد دوم معتقد است كه باید به یك توافق همهجانبه و پایدار رسید تا بتوانیم سرمایهگذاری خارجی و برنامههای همكاری بلندمدت اقتصادی با كشورهای خارجی انجام دهیم . رسیدن به یك توافق پایدار و بلندمدت، بدون مذاكره مستقیم با امریكا امكانپذیر نیست. من همواره تاكید كردهام كه مذاكره مستقیم با امریكا ضروری است. در چند سال گذشته هم به ما ثابت شده است كه اروپاییها عملا به تنهایی كاری پیش نمیبرند و جز اینكه مسیر توافق طولانیتر بشود، هیچ اثری نداشتهاند. بهترین و منطقیترین راه این است كه ما مستقیما با خود امریكا وارد مذاكره شویم كه هم توان هستهای خودمان را بالا ببریم و هم توان اقتصادی.