تحلیل نشست لیسبون

دستور کار ناتو در لیسبون اول در باره تعیین اهداف و سیاستهای ناتو در دهسال آینده است که با توجه به ماموریتهای جدید تاتو در خارج از حوزه اروپا باید توجیه جدیدی برای ان پیدا می شد چرا که روشن نبود ناتو پس از پایان جنگ سرد برای تامین امنیت اروپا در برابر کدام تهدید خود را تجهیز می کند و حوزه نفوذ خود را به 28کشور توسعه داده است .

علاوه براین آینده نیروهای ناتو در افغانستان و چگونگی خارج شدن از باتلاقی که نیروهای ناتو را در افغانستان گیر افتاده اند و در افکار عمومی داخل کشورهای عضو ناتو نیز با مخالفت های جدی روبرو شده اند اعضای ناتو را برآن داشته است که برای بستن زبان مخالفان اعلام کنند تا 2014 از افغانستان خارج می شوند .

اما سئوال مهم و اساسی در باره طرح چتر امنیتی اروپا است که در واقع همان سیستم تهاجمی است که قرار بود در خاک لهستان و چک مستقر شود اکنون به چند کشور و از جمله ترکیه تعمیم داده  شده است . این است که چرا روسیه به مشارکت در چنین طرحی تن داده است . در پاسخ به این سئوال مهم می توان سه دلیل مشخص و واضح را برای این مسئله بر شمرد.

اول اینکه مکان ترکیه در جنوب روسیه است و استقرار سیستم دفاع موشکی در این کشور تهدیدی برای مکان های استراتژیک غرب روسیه محسوب نمی شود.

دوم اینکه روسیه در سناریو جدید به نوعی شریک قافله و رسما وارد متن بازی شد. در سناریوی پیشین روسیه عملا درون بازی حضور نداشت و نمی توانست نقش آفرینی کند. بلکه خود عاملی برای تهدید اروپا برشمرده می شد.

سوم  اینکه طرح قبلی قرار بود تنها در شرق اروپا باشد و امنیت آن قسمت از اروپا را برقرار کند، اما در سناریوی جدید یک چتر امنیتی برای کل قاره اروپا تعریف شده است و اعلام شده که در برابر حملات احتمالی از خاور میانه، امنیت کامل اروپا تضمین خواهد شد. بر این اساس سیستم امنیتی در چند کشور اروپایی مستقر خواهد شد.

بر اساس تغییرات سه گانه فوق مشخص است  مدودف رئیس جمهوری روسیه امیداوار است با دادن امتیاز به آمریکا زمینه را برای سرمایه گذاری بیشترشرکت های  آمریکایی  در روسیه فراهم سازد. تا شاید اقتصاد بحران زده روسیه را نجات دهد. بی شک آمارهایی که مدودف در سخنرانی اخیر خود در اجلاس مشترک مجلس دوما و سنا از وضعیت اقتصادی روسیه ارائه کرد، نمایانگر وضعیت فوق العاده وخیم  روسیه در حوزه اقتصاد بود.

مدودف طبق برنامه اقتصادی که برای سال 2020 طراحی کرده ، معتقد است که با جذب سرمایه گذاری آمریکائیها خواهد توانست وضعیت اقتصادی کشورش را بهبود بخشد. همین مسئله انگیزه ای برای وی شده تا امتیازات مختلفی از جمله امضای همین توافقنامه اخیر را به آمریکا بدهد.

اما سوال اصلی این است که آیا واقعا آمریکا به وعده های خود در قبال توافق با روسیه عمل خواهد کرد و مشکلات اقتصادی این کشور برطرف خواهد شد؟ آیا واقعا روسیه به عنوان یک دوست از جانب آمریکا تلقی خواهد شد؟ پاسخ این سوال قطعا و بدون شک منفی است. آمریکائیها هنوز به روسیه به عنوان یک کشور دوست نگاه نمی کنند، چرا که آنها هرگز به تغییر و تحولات کاخ کرملین اعتماد ندارند. آنها نمی دانند که بعد از مدودف چه کسی در روسیه سر کار می آید و مثلا اگر کسی همچون پوتین سر کار بیاید که استراتژی های متفاوتی در زمینه رابطه با آمریکا دارد، طبعا وضعیت رابطه دو کشور به سمت و سوی وخیم تری خواهد رفت یا خیر. لذا طبق آنچه که از سابقه تاریخی بر می آید، دولت ایالات متحده آمریکا هیچ گاه به کرملین به عنوان یک دوست اعتماد نکرده و نخواهد کرد. لذا روسیه نمی تواند چندان روی وعده های آمریکائیها حساب باز کند. همچنان که لیبی با این خیال خام که در صورت توافق با آمریکا سیل سرمایه گذاری غربی ها به این کشور روانه خواهد شد، از برنامه های هسته ای خود دست کشید اما در عمل هیچ گاه به رویای خود نرسید.

بنابراین این نکته خیلی مهم است که اولا به هیچ وجه نمی توان اطمینان داشت که وعده های آمریکا به حقیقت خواهد پیوست. نکته دوم هم به مخالفت های داخلی بر می گردد که مدودوف با آن مواجه است. در حال حاضر حزب کمونیست روسیه که دومین حزب قوی پارلمان روسیه است و همچنین بعضی از شخصیت های ملی گرای متنفذ  روسیه به شدت با این روند امتیاز دهی به آمریکا مخالفند و نگران این هستند که روند فعلی سبب شود که آمریکا علاوه بر تفوق اقتصادی، نسبت به روسیه تفوق نظامی نیز پیدا نماید و در بلند مدت بتوانند خواسته های خودش را به طرف روسی دیکته کند.

اهمیت توافق لیسبون برای ایران

اکنون باید به این سئوال اساسی هم پاسخ داد که آیا توافق اخیر انجام شده در بین آمریکا و روسیه، تاثیر تعیین کننده ای در روند مذاکرات فراگیر ایران با غرب خواهد داشت یا خیر. در شرایط حاضر به دلیل اینکه روسیه حدودا دو سال است که کاملا سیاست دنباله روی از آمریکا را پیش گرفته است، به نظر نمی رسد امضای این توافقنامه تاثیر تعیین کننده ای در روند مذاکرات آتی  ایران با پنج به علاوه یک داشته باشد. تنها مسئله ای که وجود دارد این است که روسیه در واقع کارت برنده ایران  را که همواره در مواجهه با غرب در اختیار خود داشت ، در عمل از دست داده است.  

نکته بعدی در رابطه با ارتباط این قضیه با ایران این است که بحث تهدید ناتو علیه ایران موضوعی بسیار جدی است که حتما باید مورد توجه کشورمان قرار گیرد. اینکه برنامه ریزی جدید مطرح شده در لیسبون وطراحی جدید 10 ساله ناتو، تا چه حد امنیت ملی ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد، حتما باید مورد تجزیه و تحلیل ارگان های ذیربط در کشور قرار گیرد و در یک کمیته تخصصی ابعاد گوناگون آن واکاوی شود. نکته مهم تر این است که باید بررسی کرد که ترکیه چرا تن به چنین توافقی داده است. باید از مسئولان این کشور سوال کرد که صرف حذف نام ایران از بیانیه ناتو می تواند دلیلی بر نادیده گرفتن تهدید علیه ایران باشد؟ این موضوع حتما باید با طرف ترکیه ای مطرح و از آنها توضیح خواسته شود.

جمع بندی بحث

برای ایران تهدید ناتو ، آمریکا و اسرائیل در یک راستا قرار دارد و نمی توان نگران تحولات لیسبون بود . اما این نافی این واقعیت نیست که توجه و دقت کافی به آنچه که در برنامه ریزی های آمریکا علیه ایران انجام می شود ، بیش از هر زمان دذیگر ضرورت دارد . ایران باید برای متحد نشدن دشمنان خود همان قدر برنامه ریزی داشته باشد که برای مواجهه با هر گونه تهدیدی آمادگی دارد.