تحریم ها بدون مذاكره برداشته نمیشود
چند ماه پس از سفر پیشین رافائل گروسی به تهران، ایران و آژانس بار دیگر در شرایط مشابه قرار دارند. چرا ایران و آژانس در این مدت كوتاه دوباره به چنین اختلافاتی برخوردهاند ؟
مشكلاتی میان ایران و آژانس وجود دارد؛ در موضوعهای نظارتی آژانس خواهان اجرای تعهدات برجامی ایران نظیر اجرای پروتكل الحاقی است و در مقابل تهران بر این باوراست كه با كاهش تعهدات هستهای در پی عدم تعهد طرف مقابل، این تعهدات از روی دوش ایران برداشته شده. از طرفی آژانس سوالاتی را از ایران دارد و پاسخهایی كه از سوی تهران به این سوالات ارایه شده را قانعكننده نمیداند. این اختلافات، بهانهای به دست ایالات متحده و برخی دیگر از كشورها داده تا مدیر كل آژانس را تحریك كنند از وظایف اصلی خود در حوزه نظارتی و كنترلی خارج شده و در موضوعات سیاسی دخالت كند. گروسی در چندین مورد، وارد بحثهایی شده كه بهطور مشخص خارج از وظایف نظارتی آژانس است و به اظهارنظر سیاسی در خصوص برنامه هستهای ایران پرداخته. در اساسنامه آژانس بهطور مشخص به وظایف مدیر كل اشاره شده و بر این اساس گروسی میتواند ضمن نظارت بر فعالیتهای ایران و بررسی اینكه این فعالیتها تا چه اندازه با توافقهای میان ایران و آژانس منطبق است، صلحآمیز بودن فعالیتها را زیر نظر داشته باشد. در این موضوعات هیچ مشكلی وجود ندارد و آژانس وظایف خود را بدون مشكل انجام میدهد.اما اختلاف زمانی ایجاد میشود كه آژانس وارد حوزه سیاسی میشود. از سوی دیگر، واضح است كه باید بهرغم برخی تفاوت دیدگاهها و اختلاف در تفسیر حقوقی، به سوالات آژانس پاسخهای كاملی داده شود. آژانس میگوید اطلاعات جدیدی در سالهای اخیر به دست آورده كه نشاندهنده فعالیت هستهای ایران در مكانهای از پیش اعلامنشده در سالهای قبل است. این موضوعات با اینكه در سالهای اخیر از سوی آژانس مطرح شده اما به پیش از سال 2003 بازمیگردد. ایران میتواند با تدبیر و درایت این مساله را حل كند و به نفع ماست كه وضعیت پرونده هستهای كشورمان پیچیدهتر نشود. اساسا همكاری با آژانس باعث میشود بهانه از دشمنان ایران گرفته شود و خوب است كه همكاریها و تعاملات ادامه یابد.
از نگاه شما همكاری با آژانس در حوزههای فنی و نظارتی چه سودی دارد، عدم همكاری چه عواقبی در پی خواهد داشت؟
اولا كه باید توجه داشت بخشی از این اخبار و فضاسازیها از سوی كشورهایی صورت میگیرد كه مایل هستند به منظور فراهم شدن شرایط برای اعمال فشار بیشتر علیه ایران، به تبلیغات بپردازند. تصور میكنم دولت رییسی نیز متوجه این موضوع شده چراكه كارشناسان وزارت خارجه، سازمان انرژی اتمی و شورای عالی امنیت ملی به اهمیت نقش آژانس واقفند و تجربههای گذشته را به دولت انتقال میدهند. بنابراین ایران اهمیت این فضاسازیها و همكاری با آژانس را میداند. آژانس یك سازمان بینالمللی شناختهشده است و چه ما بخواهیم و چه نخواهیم بر فعالیتهای همه كشورها نظارت میكند. همه كشورهایی هم كه میخواهند فعالیت صلحآمیز داشته باشند، نظارت آژانس را پذیرفتهاند. رژیم اسراییل با اینكه عضو آژانس است، نظارت این نهاد را نمیپذیرد، روشن است كه این رژیم به دنبال فعالیت غیرصلحآمیز است. یا پاكستان كه نظارت آژانس را نمیپذیرد، بمب هستهای دارد و فعالیتش صلحآمیز نیست. ایران استثنا نیست و تمام كشورهایی كه فعالیتهای صلحآمیز دارند، نظارت و كنترل آژانس را پذیرفتهاند. منتها این نظارت برای همه یكسان نیست. بر اساس توافقهای دوجانبه كه میان آژانس و هر كشوری وجود دارد، سطح نظارتها متفاوت است. آژانس نیز باید تفاوت ایران با دیگر كشورها را مدنظر داشته باشد؛ هیچ كشوری در طول تاریخ تا این اندازه از نظر تعداد و كیفیت و نوع بازرسیها تحت نظارت آژانس نبوده و نباید تحتتاثیر تبلیغات اینگونه پنداشت كه ایران نظارت را نمیپذیرد. بر خلاف تبلیغات طرف مقابل، همكاریهای ایران با آژانس به هیچوجه قطع نشده و در سطح پادمان همچنان ادامه دارد. قطع شدن این همكاری قطعا به زیان ایران خواهد بود. مادامی كه ایران با آژانس همكاری خوبی دارد، بازیگرانی مثل امریكا و اسراییل و متحدان آنها موفق به بردن پرونده هستهای به شورای امنیت نخواهند شد. شما اگر به اتفاقاتی كه در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ رخ داد نگاه كنید، این موضوع جلبتوجه خواهد كرد كه امریكا بهرغم استفاده از تمام ابزارها زمانی كه پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داد، تنها دومینیكن با ایالات متحده همراه شد و حتی كشورهای دوست امریكا رای ممتنع دادند. در آن زمان ایران نهایت همكاری را با آژانس داشت و دنیا ادعای امریكا را پیرامون تخلف ایران در حوزه هستهای نپذیرفت. این موضوع باعث شد ایالات متحده در انزوای مطلق قرار بگیرد. مهم است كه همكاری با آژانس ادامه یابد و بهانهای در اختیار طرف مقابل قرار نگیرد كه اتفاقات سالهای 1385 تا 1389 بار دیگر تكرار شود.
آیا دستاوردهای این سفر برای جلوگیری از صدور قطعنامه در شورای حكام كافی است؟
بله، چراكه اگر چنین توافقی به دست نمیآمد، طراحیهای لازم صورت گرفته بود كه تا روز سهشنبه 23 شهریور شورای حكام آماده صدور قطعنامه علیه ایران شود. اما به عقیده من توافق با آژانس تاثیر بسیار مثبتی خواهد گذاشت و به احتمال زیاد نقش تعیینكنندهای در راستای جلوگیری از صدور قطعنامه شورای حكام علیه ایران ایفا میكند. به هر حال این مساله یك نوع پروندهسازی جدید علیه ایران بود و ما باید مانع از صدور قطعنامه میشدیم. از همین رو با این توافق، بسیار بعید میدانم قطعنامهای علیه ایران صادر شود؛ چراكه شورای حكام میداند اگر قطعنامهای صادر كند، همین توافق كنونی را نیز نابود خواهد كرد. ایران نیز وادار به واكنش خواهد شد و این نه به نفع ایران است و نه به نفع آژانس كه همكاریهای تهران با آژانس قطع شود.
آژانس خواستار تداوم دیدارها با مسوولان ایرانی شده و در این راستا برای دو دیدار دیگر برنامهریزی شده است.آیا آژانس خواستههای فراتری دارد؟
در گذشته این روال بود كه رییس سازمان انرژی اتمی ایران در حاشیه اجلاسهای سالانه با دبیر كل دیدار كند. در دوره صالحی مرتبا این اتفاق میافتاد. طبیعتا اسلامی نیز میخواهد از فرصتهای موجود استفاده كند و بخواهد از نشست آژانس برای دیدار با دبیر كل و مسوولان دیگر كشورها استفاده كند. این موضوع كمك میكند هم گفتوگوهایی سازنده شكل بگیرد و هم دیگران اسلامی را بشناسند. چون صالحی شخصیتی شناختهشده بود و به واسطه حضور به عنوان نماینده ایران در این نهاد و بعدتر ریاست بر سازمان انرژی اتمی ایران از نفوذ خوبی بهره میبرد. اما در خصوص سفر دبیر كل كه گفته شده مدتی بعد دوباره به تهران خواهد آمد، این موضوع اتفاق مهمی است. حتما در توافق مواردی وجود داشته كه نیاز بوده گروسی برود و با اعضای موثر شورای حكام گفتوگو كند و بعد دوباره به تهران بازگردد. ما اطلاعات دقیقی در این خصوص نداریم و با توجه به این موضوع كه مدیر كل آژانس به آسانی در خصوص یك سفر تصمیمگیری نمیكند، میتوان گفت حتما موضوع مهمی در میان بوده و گروسی احساس نیاز كرده پس از مذاكره با بازیگران تاثیرگذار دیگر، بار دیگر به تهران بازگردد.
در بیانیه اخیر كه پس از دیدار گروسی و اسلامی صادر شده، اشارهای به آنچه پیشتر از سوی آژانس به عنوان سوالات بیپاسخ درباره فعالیتهای تهران در برخی مراكز اعلام نشده، وجود ندارد. آیا دو طرف تصمیم گرفتهاند این موضوع مسكوت بماند یا به نظر شما توافقی در این زمینه نیز صورت گرفته است؟
فعالیت اعلامنشده مطرح نیست و مكانهای اعلامنشده مطرح است. برای نمونه آژانس در تور قوزآباد اورانیوم زیر 5 درصد پیدا كرده و از ایران توضیح میخواهد كه این مواد چرا در اینجا وجود دارد. اسناد مربوط به این مكانها از سوی اسراییل در اختیار آژانس قرار گرفته و منابع غربی بارها به این موضوع اشاره كردهاند اما خود آژانس هیچگاه رسما به آن اشاره نمیكند. معتقدم عدم اشاره آژانس به این دلیل است كه آنها میدانند فعالیتهایشان باید محرمانه باشد. یعنی نه در مورد ایران نه در مورد سایر كشورها نباید اطلاعات محرمانه هستهای را منتشر كنند. در مورد ایران ما مرتبا شاهد انتشار این اطلاعات هستیم و ماجرا هم این است كه اطلاعات از سوی اعضای شورای حكام كه اطلاعات در اختیارشان قرار میگیرد به رسانهها درز داده میشود. طبیعی است كه خود آژانس درباره این چالشها موضوعی مطرح نكند و این ملاحظه نزد آنها وجود دارد كه مسائل رسانهای نشود و تحتتاثیر قرار نگیرد.
مذاكرات وین همچنان در وضعیتی مبهم قرار دارد. این وضعیت چه سود و زیانهایی برای تهران دارد؟
واقعیت این است كه شرایط به نفع ایران پیش نمیرود. دلیلش هم این است كه ما تحت تحریم هستیم و فشار اقتصادی زیادی روی مردم ایران وجود دارد و این فشار هر روز بیشتر میشود. ما باید توجه داشته باشیم كه اولا تحریمها بدون مذاكره لغو نخواهد شد و در ثانی، امكان ندارد طرف مقابل لغو كل تحریمها را بپذیرد. ما همین كه بتوانیم تحریمها در حوزه هستهای را لغو كنیم و موضوعات مهمی مثل نفت و پتروشیمی و بانك و بیمه و این مسائل را از ذیل تحریم خارج كنیم، كار بزرگی كردهایم. اینكه فكر كنیم تحریمها را از راهی جز مذاكره لغو كنیم، اشتباه است و در عرصه عمل نمیتوانیم به این هدف دست پیدا كنیم. تمركز روی این موضوع، از دست دادن وقت را در پی دارد و باعث میشود كشور از تحریمها بیشتر آسیب ببیند. من نمیگویم بد است كه تحریمها به كل از راهی جز مذاكره لغو شوند، اتفاقا خیلی خوب است، اما شدنی نیست.
ایران از سال گذشته روند كاهش تعهدات را سرعت بخشید و به سوی توسعه فعالیتهای هستهای از جمله غنیسازی تا 60 درصد و افزایش ذخایر پیش رفت. فكر میكنید آیا این ابزار در مذاكرات میتواند شرایط را به نفع ایران تغییر دهد؟
در اینكه افزایش قدرت هستهای، قدرت چانهزنی ایران را در مذاكرات بیشتر خواهد شكی وجود ندارد اما اینكه تصور كنیم افزایش قدرت هستهای به تنهایی منجر به لغو تحریمها خواهد شد یا طرف مقابل را واخواهد داشت كه تسلیم شود، اشتباه است. اگر این طور بود كه تحریمها علیه كره شمالی تا امروز باید به كل لغو میشدند چرا كه این كشور به بمب هستهای هم دست پیدا كرده است. افزایش توان هستهای راهبردی برای افزایش قدرت چانهزنی است. این قدرت تا این اندازه برای شما كارایی خواهد داشت و اینطور نیست كه انتظار داشته باشید تمامی تحریمها در نتیجه آن لغو شود. اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد در میز مذاكره میافتد. اگر فكر میكنید افزایش توان هستهای میتواند منجر به این شود كه تحریم لغو گردد و بتوانید كشور را اداره كنید، باید در دیدگاه خود تجدیدنظر كنید. البته، ما باید توان اقتصادی خود را تقویت كنیم تا تحریم كماثر یا بیاثر شود. افزایش تولید و افزایش توان اقتصادی میتواند تحریمها را كماثر و بیاثر كند. باز هم تاكید میكنم باید در میز مذاكره لغو تحریمها حاصل شود.
زمزمههایی مبنی بر احتمال تغییر در تیم مذاكرهكننده به گوش میرسد. از نگاه شما این مساله در صورت وقوع چه تاثیری در مذاكرات خواهد داشت؟
تیم مذاكرهكننده حداكثر 50 درصد در روند مذاكرات تاثیرگذار است. چرا؟ به این دلیل كه آنچه باعث موفقیت شما در مذاكرات میشود، رویكردهایی است كه اتخاذ میكنید و مواضعی است كه میگیرید. اما مذاكرهكننده از این نظر اثرگذار است كه توان قانع كردن طرف مقابل را داشته باشد، به روند طیشده و جزییات مسلط باشد و بتواند پیشبینیهای دقیقی از آینده داشته باشد. اگر قرار است تغییری اتفاق بیفتد، من به عنوان یك فرد ایرانی آرزویم این بود كه تیم جدید حتما متشكل از افرادی باشد كه سابقه خوب و موفقی در مذاكرات داشته باشند و در دورههای گذشته مذاكره نیز حاضر بوده باشند. برای نمونه آقای عراقچی كه هم در دوره آقای احمدینژاد در مذاكرات بوده و هم در دوره آقای روحانی. این افراد باید سوابق و جزییات را به خوبی بشناسند و در مواقع لزوم از آن تجارب استفاده كنند. افراد جدید هم اگر اضافه میشوند باید كسانی باشند كه قدرت تیم را بیشتر كنند. مهم است كه اشخاصی كاربلد و كارآزموده مذاكره كنند كه این احساس را داشته باشند كه 80 میلیون ایرانی از آنها حمایت میكنند.