تکرار عبارت‌هایی نظیر وزارت برجام و اطلاق آن به سیستم وزارت خارجه گذشته ریشه در چه مواردی دارد؟

ما در ایران صرفا شاهد تخریب وزارت خارجه از سوی جریانات داخلی هستیم. این اتفاق عملا در سه دولت در حال رقم خوردن است. این تخریب‌ها حتی به دولت سیزدهم نیز کشیده شده است و درهمین مدت زمان کوتاه، امیرعبداللهیان نیز از این هجمه‌ها در امان نبوده است. اصولا منطق رفتاری دیپلمات‌ها را در چارچوب اصول بین الملل مورد نقد قرار نمی‌دهیم بلکه با نگاهی خصوص و جناحی به عملکرد دیپلمات‌ها در ایران رسیدگی می‌شود. نتیجه نگاه جناحی و مبتنی بر سلیقه فردی، انتقادهایی می‌شود که مبتنی بر واقعیت‌ها نیستند و روابط بین الملل و قوانین حاکم بر سیاست خارجی به دنبال این انتقادهای غیراصولی تخریب می‌شوند. اینکه عده‌ای می‌گویند، وزارت خارجه دولت روحانی وزارت برجام بود، یک دروغ بزرگ است که با توجه به همین نگاه غیراصولی مطرح می‌شود. این جملات بر اساس واقعیت‌های موجود روابط ایران با سایر کشورها مطرح نمی‌شود بلکه بر اساس سیاسی بازی بر این جملات تاکید می‌شود. تخریب وزارت خارجه سبب می‌شود تا ایران عملا در عرصه بین المللی چهره شاخصی نداشته باشد و این امر باعث تاسف است. امیرعبداللهیان نیز هنوز کار خود را شروع نکرده، تخریب‌ها علیه او آغاز شده است. این تخریب‌ها اقدام علیه منافع ملی است و نمی‌تواند به نفع کشور باشد.

  این تخریب‌ها در ایران علیه دستگاه سیاست خارجی سابقه‌دار است؟

ما در گذشته شاهد بودیم که 8 سال آقای کمال خرازی و 16 سال نیز آقای ولایتی وزیرخارجه ایران بوده‌اند اما در مدت این 24 سال هیچ گونه تخریبی علیه دستگاه سیاست خارجی ایران وجود نداشت. وزیرخارجه، ویترین یک کشور است و هنگامی که وزیر خارجه تخریب می‌شود، به این معناست که کشور را در اذهان جهانی تخریب می‌کنیم. انتقاد کردن از دیپلماسی و سیاست خارجی می‌تواند در چارچوب مشخص و بر اساس آنچه در عرصه بین المللی حاکم است، مطرح شود و نه تنها تضعیف و تخریب نیست بلکه می‌تواند منجر به برطرف شدن نقاط ضعف شود. زمانی که انتقادها احساسی می‌شود و رنگ و بوی جناحی و سیاسی پیدا می‌کند، تبدیل به تخریب می شود و نماینده خود را در چشم جهانیان بدنام می‌کنیم. این اتفاق جدید است و از دوران دولت نهم آغاز شد. نخستین وزیر خارجه‌ای که این گونه تخریب شد، آقای منوچهر متکی بود و پس از ایشان نیز آقای علی اکبر صالحی نیز از این حملات در امان نبود و حتی رفتار خود شخص رئیس جمهور با وزرای خارجه غیراصولی شد. اوج این اتفاق در 8 سال گذشته رقم خورد و بی سابقه ترین تهدیدها و تخریب‌ها علیه شخص ظریف صورت گرفت. هر کاری که خواستند علیه ظریف انجام دادند در حالی که او تمام زندگی خودرا وقف ایران کرده بود. این یک رویه ناخوشایند است و امید است دیگر شاهد این رویه نباشیم هرچند گریبان وزیر امورخارجه دولت سیزدهم را نیز گرفته است.

  مسئولان وزارت خارجه در بدنه و در برهه‌ای از زمان که دولت تغییر کرده است، باید در خصوص تغییر و تحولات به چه شکلی عمل کنند؟

امروز سیاست خارجی ایران بیش از آنکه تحت تاثیر افراد باشد، تحت تاثیر رویکردها و سیاست‌های کلان است. امروز اگر قرار است به گونه‌ای عمل شود که در عرصه بین الملل موفق باشیم، باید در وهله نخست بررسی کرد که به چه علت تا به امروز سیاست‌های ما نتیجه بخش نبوده است. آیا ریشه در اشخاص داشته است و یا علت آن بستگی به سیاست‌های کلان و نوع موضع گیری‌های ایران داشته است. اتهام زنی به افراد و شخصیت‌های سیاست خارجی و مقصر دانستن آنها، به گونه‌ای ساده انگاری قضیه است. با آمدن وزیر جدید و شخصیت جدید مشخصا معجزه رخ نخواهد داد و باید بار دیگر در همین ابتدا، سیاست خارجی را مورد کنکاش قرار داد تا متوجه شویم در کجا به خوبی عمل کرده‌ایم و در چه حوزه‌هایی ضعیف عمل کرده‌ایم. باید تیم‌ها در وزارت خارجه به گونه‌ای چیده شوند که دارای تجربه از گذشته باشند و بتوانند با رویکردهای نوین منطبق شوند. نباید به گونه ای رفتار کرد که دستگاه سیاست خارجی تمامی تجربه خود را به یک باره از دست دهد. منطقی این است که تیم سیاست خارجی ایران ترکیبی از تیم گذشته و جدید باشد که هم زمان منطبق با رویکرد جدید باشد و هم علم کافی را در عرصه بین الملل داشته باشد. امروز به جای اینکه به افراد توجه کنیم باید بار دیگر رویکردهای خود را در سیاست خارجی بررسی کنیم.