برخلاف نظر برخی که معتقدند کار انتخابات آمریکا به دیوان عالی می‌کشد و ورود قاضی برت را در رای نهایی موثر می‌دانند، معتقدم که چنین نخواهد شد و به نظر می‌رسد موضوعی نیست که دیوان عالی بررسی کند و اگر اختلاف نظر باشد مثل موردی که با رای دادگاه عالی بوش از ال گور پیشی گرفت و پیروز انتخابات شد به این دادگاه ارجاع داده می‌شود. اما اکنون چنین شرایطی حاکم نیست و تنها از آنجایی که ترامپ اعلام کرده، اگر شکست بخورد، حتما تقلب شده، احتمالا به انتقال مسالمت‌آمیز قدرت احترام نمی‌گذارد. درحقیقت اکنون که نظرسنجی‌ها حاکی از اختلاف زیاد بین ترامپ و بایدن در کارت الکترال است، احتمال اینکه کار به دیوان عالی بکشد، بعید به نظر می‌رسد ضمن اینکه از قبل هم جمهوریخواهان اکثریت را داشتند و اکنون با حضور قاضی ایمی برت، تنها اکثریت‌شان قوی‌تر می‌شود. اینکه به صورت کلی تفاوتی بین آن دو قائل نشویم، ما را به سمت برنامه‌ریزی دقیق به پیش نمی‌برد بلکه باید برعکس وارد جزئیات شویم و بدانیم ترامپ در صورت پیروزی چه سیاست‌هایی در قبال جهان، منطقه و ایران اتخاذ خواهد کرد و ما چه کارهایی باید در مقابل سیاست‌هایش انجام دهیم و برعکس سناریوی پیروز بایدن را هم در نظر بگیریم که در آن‌صورت چه سیاست‌هایی اتخاذ کنیم. ترامپ در عمل با این واقعیت که فشار حداکثری نتیجه مطلوبی که آمریکا خواهان آن بوده را حاصل نکرده، روبه‌رو شده و مشاور امنیت ملی آمریکا هم به‌صراحت به این نکته که بیشتر از این تحریمی نمانده که بخواهند انجام دهند، اشاره کرد و تحریم‌های اخیر هم که متوجه افراد و شرکت‌ها شد، تاثیر آنچنانی در روند ماجرا ندارد. بنابراین به نظر می‌رسد که ترامپ در صورت پیروزی حتما سیاست‌هایش را تغییر خواهد داد نه به‌واسطه اینکه بخواهد انعطاف نشان دهد بلکه به واسطه اینکه به سمت سیاست‌های تاثیرگذار پیش رود، چون عملا سیاست‌هایی که به‌کار برده به شکست منتهی شده است. ترامپ در حالی با عوام‌فریبی دم از معامله می‌زند که درعمل به سیاست‌های گذشته پایبند است و اگر از سیاست‌های گذشته دست بردارد و به برجام برگردد، نشان از انعطاف دارد ولی تداوم سیاست‌های گذشته چنانچه از سال 97 تابه‌حال به نتیجه نرسیده، باز هم نتیجه‌ای دربر نخواهد داشت. ترامپ در صورت پیروزی باید راهکار جدیدی اتخاذ و به خواسته‌های ایران توجه کند. نکته مهمی که تحلیل‌های نظیر اینکه «حتی اگر بایدن هم پیروز شود، تاثیر روانی اندکی خواهد داشت»، مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد این است که طرف ایران را در نظر نمی‌گیرند و فکر می‌کنند آمریکا فعال مایشاست و هرطور که بخواهد تصمیم می‌گیرد. این طرف قضیه هم ایران است و اینکه چه سیاستی اتخاذ می‌کند و چه اقداماتی انجام می‌دهد. درواقع اینطور نیست که ایران دست بسته باشد. ایران مسئولان و امکاناتی دارد که براساس تحولاتی که رخ می‌دهد، سیاست‌هایی اتخاذ می‌کند و اینکه خرداد 1400 چه کسی رئیس‌جمهور ایران خواهد بود، روی روندی که در پیش داریم، تاثیرگذار است. سیاست خارجی کلان کشور توسط رئیس‌جمهور تعیین نمی‌شود و رئیس‌جمهور منتخب تاثیرگذار است ولی تعیین‌کننده نیست و آمریکایی‌ها به‌خوبی بدان واقف هستند.