موضوع سوم اینکه اصولا وقتی بانک مرکزی ایران تحریم است و اصلی ترین بانک کشور یعنی بانک ملی تحریم است و بانک‌هایی مثل بانک سپه و تجارت و ملت که در خارج از کشور شعبه داشتند همه مشمول تحریم بودند، عملا دیگر تحریم روی نظام بانکداری ایران از قبل هر اثری که می توانست داشته باشد، انجام شده است. بنابراین تنها دلیلی که می توان در شرایط موجود برای اعلام این موضوع و تبلیغاتی که توسط رسانه‌ها روی ان انجام می شود، عنوان کرد، جنگ روانی علیه اقتصاد بحران زده ایران است.

باید توجه داشت در حالی که تمام ارکان اصلی اقتصاد ایران مثل نفت، پتروشیمی، گاز، صنایع فولاد، اتومبیل سازی، صنایع هایتک، صنایع مربوط به انرژی هسته‌ای،  تولید برق آبی و خورشیدی و..  یعنی همه شاخص‌های عمده اقتصادی ایران تحت تحریم است، هر اقدامی آمریکا انجام دهد از نظر واقعی روی اقتصاد ایران کمتر تاثیر خواهد گذاشت ولی این تاصیر بیشتر روانی است.

همچنین باید گفت نظام بانکداری ایران بعد به دلیل تصویب نکردن معاهده پالرمو و CFT  عملا در لیست سیاه FATF  قرار گرفت و این موضوع موجب شد در عمل نظام بانکداری ایران حتی نتواند با کشورهای دوست مثل روسیه، چین، هند، کره جنوبی و...  رابطه بانکی برقرار کند. پس حتی اگر تحریم های امریکا نبود به دلیل این مساله مهم که ما در لیست سیاه FATF  قرار داریم مشکلات زیادی برای مبادلات ما وجود دارد. با ذکر این دلایل می‌توان گفت اساسا اقدام اخیر آمریکا تاثیر عملی و عینی روی اقتصاد ایران نخواهد داشت.  اما میزان اثرگذاری روانی آن بستگی به آگاهی جامعه دارد؛ هرچقدر جامعه نسبت به ماهیت تحریم‌ها آگاه تر باشد تاتیر روانی این تحریم ها کمتر خواهد بود.

 اما اینکه این تحریم نشانه‌ای باشد مبنی بر اینکه ترامپ قبل از انتخابات بخواهد اقدامی به نام «سورپرایز اکتبر» انجام دهد، فکر می‌کنم فرصت کافی برای تاثیرگذاری آن وجود ندارد چرا که اولا چند روز آینده انتخابات آمریکا برگزار خواهد شد و ثانیا اصولا سیاست خارجی در  انتخابات امریکا تاثیر انچنانی ندارد. آنچه تعیین کننده است سیاست داخلی به ویژه پارامترهای اقتصادی مثل میزان بیکاری و تورم و شاخص‌های اقتصادی مثل مهم تولید ملی، قیمت مسکن، قیمت بنزین و.. است. زمانی سیاست خارجی در آمریکا بر کارنامه رییس جمهور تاثیرگذار است که روی سیاست داخلی اثر تعیین کننده بگذارد  و جز این حالت هیچ دستاوردی در سیاست خارجی نمی‌تواند برای رییس جمهور آمریکا شانس برتری ایجاد کند.

نکته بعدی که بسیار هم مهم است این است که برخی می‌گویند ممکن است ترامپ برای اینکه بتواند قبل از انتخابات بهره برداری تبلیغاتی کند، جنگی عیله ایران راه بیاندازد . در این مورد هم ارزیابی من این است که دست کم در شرایط فعلی که کرونا در 9 ماه بیش از 200 هزار کشته روی دست امریکا گذاشته است، شرایط فراهم نیست که ترامپ چنین ریسک بزرگی کند و وارد جنگی شود که احتمال دارد به یک جنگ منطقه‌ای تبدیل شود. بنابراین از این جهت فکر می‌کنم فرض اینکه آمریکا بخواهد یک اقدام نظامی علیه ایران انجام دهد با واقعیت های موجود جامعه امریکا چندان منطبق نیست؛ به ویژه که مدیریت ترامپ در برخورد با مساله آتش‌سوزی‌های وسیع کالیفرنیا و همچنین در برخورد با بحران ناشی از قتل سیاه پوستان امریکا و تظاهرات وسیعی که در چند ایالت  برگزار شد؛ همه و همه روی تضعیف موقعیت ترامپ در افکار عمومی تاثیر منفی گذاشته است.

در مورد شروع جنگ  چندین مثال تاریخی وجود دارد که می توان با اتکا به آن تاکید کرد که اصولا موفقیت در جنگ نمی‌تواند تضمینی برای رای آوردن رییس جمهور آمریکا باشد. در آخرین مورد آن آمریکا در دوره بوش پدر در سال 1991 به عراق لشکر کشی کرد و توانست صدام را از کویت اخراج کند و کویت به واسطه حمله نظامی امریکا و متحدانش آزاد شد . انتظار این بود که با این دستاورد بزرگ در جنگ 15 روزه بوش پدر ، در انتخابات بربیل  کلینتون پیروز شود ولی چنین نشد؛ به این دلیل که در آن زمان وضعیت اقتصادی داخل امریکا نابسامان بود و به ویژه قیمت بنزین بالا رفته بود. پس اینکه جرج بوش پدر توانست دستاوردی در سیاست خارجی داشته باشد و با موفقیت سیاست امریکا در کویت را پیش ببرد به هیچ وجه تضمین پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری نبود. در موضوع ایران هم همین شرایط حاکم است. اگر هم بر فرض اقدام نظامی علیه ایران انجام بگیرد، تضمینی نیست که این اقدام نظامی تضمین پیروی ترامپ بر بایدن در انتخابات آبان ماه 1399 بشود.

سیاست مطلوب از سوی ایران

اما ایران باید چه سیاستی در پیش بگیرد؟ شاید الان برای گفتن از این مساله بسیار دیر باشد ما باید دست کم از یک سال قبل برنامه ریزی می‌کردیم. چون در آمریکا وضعیت مشخص است؛ یا ترامپ رئیس جمهور می‌شود یا بایدن و مساله از این دو وضعیت خارج نیست. به هر حال در کل می‌توان گفت ایران برای اینکه بتواند موفقیتی به دست آورد باید بتواند سلاح تحریم را از دست رئیس جمهور آمریکا؛ چه ترامپ باشد چه بایدن بیرون بیاورد.

بسیارمهم است که ایران برنامه ریزی دقیق و حساب شده‌ای داشته باشد که اهرم تحریم را از دست دولت آمریکا خارج کند. تاکید دارم حتما شیوه‌ایی که بایدن در برابر ما به کار می‌گیرد با ترامپ فرق دارد. اینکه در داخل می گوییم «سگ زرد برادر شغال است» صحیح نیست؛ تفاوت‌های آشکاری میان ترامپ و اوباما وجود داشت که در عمل دیدیم و تجربه کردیم. اینکه اهداف روسای جمهور امریکا یکی است و همه دنبال تامین منافع ایالات متحده هستند، شکی نیست. دراین جهت هر دو مشترک هستند اما در مورد شیوه‌های رسیدن به این اهداف قطعا تفاوت های اساسی میان بایدن و ترامپ وجود دارد. ما باید متناسب با این تفاوت‌ها برنامه ریزی کنیم. یک سناریو تنظیم کنیم که اگر بایدن انتخاب شد ایران باید چه اقدامی انجام دهد که ابزار تحریم از دست او خارج شود و سناریویی دیگر برای روی کار آمدن مجدد ترامپ. بنابراین کار درست این است که ما منتظر نتایج انتخابات آمریکا نمانیم بلکه متناسب با این وضعیت 50-50 برنامه ریزی کنیم تا بتوانیم تاثیرگذاری تحریم را در اقتصاد ایران به حداقل ممکن برسانیم. این کار امکان پذیر است و اینطور نیست که چون ما در شرایط تحریم هستیم،  پس نمی‌توانیم اقدامی انجام دهیم که تاثیر تحریم را طوری که نتواند به عنوان اهرمی علیه ما استفاده شود، کم کنیم.  من بارها در مقالات و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایم گفته‌ام که اقتصاد ایران  قبل از اینکه بخواهد دچار مشکلات بیرونی باشد-که هست- در درون دچار مشکل است. یکی از مشکلات جدی بیرونی ایران ؛ تحریم ها است اما در داخل می توانیم با انجام اصلاحات نظام بانکداری و کارآمد کردن نظام تولید در کشور و همچنین اصلاح نظام مالیات، همچنین اصلاح نظام گمرکی و برداشتن موانعی که بر سر تولید کنندگان است اقتصاد ایران را از این وضعیت نجات دهیم.

باید اراده و برنامه ریزی دقیق وجود داشته باشد  و با کسانی که از شرایط تحریم به نفع خودشان استفاده می‌‌کنند هم مقابله شود . فکر می‌کنم اگر ایران بتواند اهرم تحریم را از دست رئیس جمهور امریکا بگیرد، آن موقع تفاوتی ندارد این رئیس جمهور، دمکرات است یا جمهوری خواه. مهم این است که ما برای اینکه با دولت آمریکا تعامل یا تقابل کنیم، چه برنامه ای داریم و  اگر قرار است در صورت اتخاذ هرکدام از این رویکردها باید چه اقداماتی انجام دهیم. در هر صورت همه اقدامات باید بر اساس منافع ملی و به دور از جوسازی‌های مرسوم صورت بگیرد. امیدوارم یک بار برای همیشه در این زمینه تصمیمی قاطع بگیریم.