تحلیل بحران اخیر در مناسبات روسیه و گرجستان
از روزپنج شنبه ششم مهرماه كه وانو مرابيشويلي وزيرکشورگرجستان درجمع خبرنگاران گفت : اداره ضداطلاعات اين وزارتخانه شبکه جاسوسي روسيه درخاک گرجستان را که در قالب نيروي نظامي اين کشوردرمنطقه قفقازفعاليت داشت، شناسايي و بازداشت كرده است ؛دور جديد ي از تنش درمناسبات شكننده روسيه وگرجستان آغاز شد.
دلايل ايجاد بحرانوزيركشورگرجستان مدعي شدرهبري شبکه جاسوسان روسيه درگرجستان را سرهنک آناتولي سينيتسين که متهم است عامل اصلي اقدامات تروريستي فوريه سال 2005در شهرگوري گرجستان بوده، به عهده داشته است. وي گفت : "الکساندرساوا " و سرهنگ" دو دميتري کازانتسف" به همراه دو افسر بازداشت شده ديگردر تفليس پايتخت گرجستان عمليات جاسوسي را سازمان دهي مي كردند و"آلکسي زاوگورودني" با كمك" آلکساندر بارانوف "دو افسرديگري بودندکه در باتومي بازداشت شدند. به گفته او يک افسر روسي به نام کونستانتين پيچوگين نيز در مقر نيروي نظامي روسيه در قفقازکه درتفليس مستقر است تحت كنترل است.
دادگاه شهر تفليس به سرعت تشكيل شد وبا صدوركيفرخواست دادستاني براساس پرونده نظاميان روسي بازداشت شده درگرجستان ،چهار افسرروسيه به بازداشت موقت دوماهه براي رسيدگي به اتهاماتشان ،راي داد.بر اساس ادعانامه دادستان اين افسران روسي به کسب اطلاعات از شهروندان گرجي درمورد تاسيسات نظامي اين كشور،دخالت درحمله به شهرجوري و کشته شدن سه پليس و تعدادي از شهروندان گرجي در جريان ان حادثه و همچنين نقش داشتن در انتقال تجهيزات دفاع ضدموشکي به منطقه موردمناقشه اوستياي جنوبي،متهم شدند.
در نقطه مقابل سرگي ايوانف وزير دفاع روسيه اتهام گرجستان عليه نظاميان بازداشت شده روسي را ساختگي و غير معقول ناميد ومدعي شدگرجستان افسران روسي را به جاسوسي و دست داشتن در عمليات تروريستي که قبلا درگرجستان اتفاق افتاده بود، متهم مي کند.او گفت سه نفر از افسران ماه گذشته به گرجستان رفته بودند و نمي توانند با عملات تروريستي که قبلا اتفاق افتاده است در ارتباط باشند.روسيه ضمن فراخواني سفير خود از تفليس ،عمليات خروج نيروهاي خود را از گرجستان به حالت تعليق درآورد وبا تظيم قطعنامه پيشنهادي براي شوراي امنيت خواهان محكوم كردن اين اقدام از سوي شوراي امنيت شد .
- پيشينه اختلافات
در15 شهريورماه 85 نيز پليس تفليس بازداشت تعدادی از سران سازمانهای مخالف دولت گرجستان را به اتهام دست داشتن دراجرای نقشه کودتای بر اندازی دولت در اين كشورآغاز و با وضع مقررات شديد امنيتی مبادی ورودی خروجی شهر تفليس را تحت کنترل قراردادتا ايگور گيوركادزه وزير پيشين امنيت واطلاعات گرجستان ونيز شماری از سران مخالفان هوادار روسيه دراين کشور را بازداشت کند.
بر اساس گزارش مطبوعات گرجستان در همان زمان ، ماموران امنيتی گرجستان هواداران اصلی سازمان «جنبش ضد سوروس» ، حزب عدالت، بنيادگيورکادزه ونيز فعالان جنبش محافظه کار مشروطه طلب گرجستان را بازداشت ودفاتركار انها را مورد بازرسی قرار داده اند که در جريان اين عمليات" رزو بوليا "دبير سياسی حزب عدالت ، خانم مايا نيکلاشويلی رهبرنهضت ضد سوروس و تيمور جورجيولانی رهبرحزب محافظه کار و مشروطه طلب را بازداشت کردند. علاوه بر اين
ماموران پليس تفليس حدود سی نفراز هواداران گيورکادزه (هوادار روسيه ) را بجرم سازماندهی کودتا برای براندازی دولت، بازداشت کردند.
ايگور گيورکادزه وزير پيشين امنيت و اطلاعات گرجستان که در مسکو پناهنده است در توجيه اين رويدادگفت: هدف ازبازداشت فراگير سران مخالفان دولت گرجستان ، ايجاد جو رعب و وحشت ميان مردم در آستانه برگزاری انتخابات نهادهای شهرداری است که قرار است پنجم اکتبر در سراسر گرجستان برگزار شود.
گذشته از اينكه بطور قطع نمي توان ادعاهاي مطرح شده از دو سو را پذيرفت اما روشن است كه اين تنش در زماني رخ داده است كه با اجراي كامل مراحل خروج نيروهاي روسيه ازيكي از دو پايگاه اين كشور در گرجستان ،انتظار مي رفت بحران موجود در مناسبات دو كشوركه حداقل يك دهه است ادامه دارد ،بهبود يابد.
بهانه اصلي براي شروع دور جديد بحران
مطرح شدن عضويت گرجستان در ناتو بار ديگر تنش ميان دو كشور را افزايش داد. بطوريكه چند روز قبل وزارت خارجه روسيه با اشاره به تلاشهاي گرجستان براي پيوستن به ناتو اعلام کرد عضويت گرجستان در اين پيمان ، به صورت جدي منافع سياسي، نظامي و اقتصادي روسيه را تحت تأثير قرار خواهد داد. در بيانيه وزارت خارجه روسيه آمده بود : ورود گرجستان به ناتو، تأثير منفي بر اوضاع سياسي و امنيتي منطقه قفقاز خواهد داشت . اين موضع درحالي اعلام شدکه دور جديد مذاکرات ميان مقامات ناتو وگرجستان براي الحاق گرجستان به اين سازمان از هفته اول مهرماه آغاز شده بود . در واقع ساكاشويلي رئيس جمهوري گرجستان همان اشتباهي را كه شه واردنادزه مرتكب شده بود ،مجددا تكرارمي كند.اعتماد به آمريكا براي انكه گرجستان بتواند از طريق عضويت در ناتو،مناطق جدائي طلب آبخازي و اوستياي جنوبي را به حاكميت دولت مركزي در تفليس بازگرداند ،اشتباهي جبران ناپذيربراي مردم گرجستان است.چراكه هم آمريكا اهل معامله با روس ها بر سر مسائل كلان تر است وهم روسها مي دانند چگونه مي توانند در گرجستان ،تغييرات مطلوب خود را ازطريق مداخلات پنهان بوجود اورند.بر اين اساس كاملا قابل درك است كه چرا گرجستان تمايل دارد به ناتو بپيوندد اما اين در واقع ازچاله به چاه افتادن است.
اگرچه بحران با وساطت سازمان امنيت و همكاري اروپا با آزادي چهار افسر روس كنترل شد اما تنش در مناسبات مسكو –تفليس ادامه يافت. براي درك بهتر ريشه هاي اختلافات بين دو كشور لازم است به سياستهاي روسيه و آمريكا در قبال تحولات گرجستان توجه نمائيم
سياست روسيه در گرجستان
نيروهاي نظامي روسي درگرجستان از زمان شوروي درچهارپايگاه نظامي وازيان ، گوداوتا، باتومي و آخالکالاکي مستقربودندكه در اين پايگاه ها حدود 7 هزار نظامي،153 دستگاه تانک در حدود 240 نفربر و140 سيستم توپخانه اي مستقر بود.
پس از فروپاشي شوروي به دنبال اختلاف نظربين گامساخورديا رئيس جمهوري ملي گراي گرجي با مقام هاي مسكو اختلاف نظر در مورد آينده اين پايگاه ها بعنوان يكي از موضوعات اساسي مورداختلاف بين دوكشورمطرح شد.شايد به دليل همين اختلاف نظر بود كه روسيه با تحريك هواداران خود توانست شرايط را براي سرنگوني اولين رئيس جمهوري منتخب گرجستان پس از استقلال درسال 1991 فراهم كند.در شرايط بحراني ان زمان شه وارد نادزه وزير خارجه سابق شوروي توانست در مارس1992 با حمايت مسكو، زمام امور گرجستان را در بدترين موقعيت سياسي و اقتصادي كشورش برعهده گيرد .درهمين دوران جمهوري خودمختار آبخازي بدليل اكثريت جمعيت مسلمان كه بااكثريت مسيحي هاي گرجستان تفاوت ديني داشت و هم بخاطرمخالفت با روند" گرجي سازي "در آبخازيا كه از سالهاي دور به مورد اجرا گذاره مي شد دست به شورش عليه دولت مركزي زد. دراثر اقدام ارتش گرجستان براي مقابله با جدائي طلبان ، جنگ همه جانبه اي درگرجستان آغاز شد.كه اين جنگ با مداخله ارتش روسيه پايان يافت. اما درعمل استقرار ارتش روسيه در آبخازي بعنوان نيروي پاسدار صلح ،حق حاكميت گرجستان بر اين جمهوري خودمختار در عمل از بين رفت .
چندي بعد اين مساله در مورد استان خودمختار اوستياي جنوبي نيز كه بخش شمالي آن درقلمرو روسيه قرار دارد، عينا تكرارشد.شه وارد نادزه كه به كمك روس ها توانسته بود به قدرت برسد اينبار براي انكه بتواند مانع از جدائي آبخازي و اوستياي جنوبي از گرجستان شوددراولين گام سعي كرد با دادن امتيازبه جمهوري خودمختار ديگراين كشور به نام آجاريا از جدا شدن اين منطقه ممانعت به عمل آورد. در مرحله بعد نوعي تمايلات غرب گرايانه را از خود نشان داد تا شايد
روس ها در سياستهاي خود درمورد حمايت از جدائي طلبان درآبخازي و اوستيا تجديد نظر كنند.
اتخاذ اين سياست روسيه را به حمايت بيشتر از جدائي طلبان ترغيب كرد بطوريكه گرجستان در نهايت با نزديك شدن به آمريكا در عمل وارد حمايتهاي غير علني از جدائي طلبان چچني شد؛ كه با گرجستان هم مرز است. اين اقدام گرجستان ، روسيه را براي وارد اوردن فشار بيشتر براي سرنگوني دولت شه واردنادزه آماده كرد.
در اين دوران 2002-1996 مسكو تفليس را به پناه دادن به جنگجويان چچن دردره پنكيسي گرجستان (منطقه اي در گرجستان كه اقوام چچني و پناهندگان چچن در آنجا سكونت دارند) متهم مي كردكه تفليس اين اتهام راپيوسته انكار مي كرد. با اين همه، مدارك زيادي نه تنها حضور جنگجويان چچن را در خاك گرجستان نشان مي داد بلكه ازسطح بالاي همكاري وزارت كشورگرجستان با چچني ها حكايت مي كرد.ازجمله در اكتبر 2001، نيروهاي چچن به رهبري فرمانده روسلان جلايف با هماهنگي آشكارِوزارت كشورگرجستان به مواضع ابخاز در شرق سوخومي حمله كردند. در اين اقدام حمايت گرجستان محرز بود زيرا در اين غير اينصورت، نيروهاي جلايف نه انگيزه داشتند و نه داراي امكانات لجيستيك لازم بودندكه ازپانكيسي در شمال شرقي گرجستان به اسوانتيا در شمال غربي كشور سفر كرده و دست به حمله نظامي عليه جدائي طلبان آبخازي بزنند. بطور كلي در دوران جنگهاي چچني ها با روسيه ،مقامات گرجي نه تنها مانع شدند تا ارتش روسيه درقلمروآنها باگروههاي چچني بجنگند؛ بلكه از چچني ها براي اعمال فشار به روسها درباره مسائل معوق في مابين دو كشور، از جمله موضع روسيه درمورد مناقشات ابخاز واوستياي جنوبي، استفاده كردند.اما موضع گرجستان درموردحضورگروههاي مبارز خارجي در پانكيسي هنگامي تغيير كرد كه آمريكا پس از ماجراي يازده سپتامبر 2001 دويست نفر از متخصصان نظامي خود را تحت پوشش مبارزه با بقاياي القاعده در آن منطقه، اعزام كرد.
روسيه برخلاف آسياي مركزي، آشكارا از تحولاتي كه در جنوب مرزهاي كشورش رخ داده به خشم آمده بود. به همين دليل در همان زمان به دستورمقامات رده بالاي رهبري ارتش روسيه، جنگنده هاي روسي در موقعيتهاي گوناگون، مواضعي را درخاك گرجستان بمباران كردند.
لفاظي هاي مسكو چنان پر آب و تاب بود كه در سپتامبر 2002 احساس مي شد مسكو آماده تجاوز به گرجستان است. اگرچه به دليل تغيير موضع شه وارد نادزه در ان زمان خطر حمله نظامي کاهش يافت اما روسيه هنوز از سياستهاي شه وارد نادزه به شدت ناراضي بودبنابراين حتي اعطاي امتياز پروژه برق گرجستان هم نتوانست مقام هاي مسكو را كاملا راضي كند .
اما مسکودردوره جديد تنش ميان دو كشور ؛ مانند ان زمان تهديد مي کند که از راه قطع ارسال گاز از روسيه ودرنتيجه قطع برق درتفليس درماههاي سرد پيش روي فشار مضاعفي را بردولت تفليس وارد مي سازد.
گرجي ها اميدوارند كه حمايت نظامي آمريكا و كمك اقتصادي براي توسعه به آنان ياري دهد تا در مقابل فشارهاي روسيه تاب آورند. با اين همه، اقتصاد در حال توسعه گرجستان با مشكلات سخت و دشواري دست و پنجه نرم ميکندازجمله عدم كارآيي، فساد و رشوه خواري دولتي به اضافه مشكلات كشوري كه مقامات مركزي كنترل اندكي بر اكثر قلمرو آن دارند. اميدها را براي آينده بهتر كاهش مي دهد.
با وجود همه تنش هاي موجود قرار داد برچيدن دو پايگاه وازيان و گوداوتا در سپتامبر سال 1995 ميان روسيه و گرجستان منعقد شد.ولي اختلاف نظر همچنان بر سر دو پايگاه ديگر كه جنبه استراتژيك داشتند ادامه يافت تا اينكه در حاشيه اجلاس سران كشورهاي عضو سازمان امنيت و همكاري اروپا دراستانبول در17نوامبر 1999توافقنامه اي به امضا رسيد كه براساس ان نيروهاي معمولي روسيه در پايگاه هاي مذكور مستقر مي شدند .روسيه در سال 2001 اعلام كرد بطور كامل از دو پايگاه وازيان و گوداوتا خارج شده است .
درهمين دوران با تغير سياست خارجي آمريكا تحت تاثيرواقعه 11سپتامبر،شه وارد نادزه مشمول اجراي اولين مرحله از طرح انقلاب هاي رنگين قرارگرفت. روسيه كه ازشه وارد نادزه دل خوشي نداشت تنها نظاره گرتغييرآرام قدرت در گرجستان بود. با روي كارامدن ساكاشويلي ريس جمهوري جديداين كشوردرسال 2003 ، دولت تفليس بصورت جدي تري پي گير خروج كامل سربازان و تجهيزات نظامي روسيه از اين كشور شد .پس از ماهها مذاكره توافق مقدماتي درتاريخ31 مارس سال 2006 در بندرسوچي ميان نمايندگان وزارت دفاع روسيه و گرجستان صورت گرفت .بر اساس اين توافقنامه روسيه تا پايان سال 2008 بطور كامل از گرجستان خارج خواهد شد.اماتوافق نهائي بين وزراي خارجه دو كشور درخرداد ماه 85 درمسكو ا به امضاء رسيد كه تا سال 2008 حدود سه هزار نيروي روسي از گرجستان به تدريج خارج شوند.
كم كم شرايط براي بهبود مناسبات دوكشورفراهم مي شد بويژه انكه يك سال پيش از اين روسيه نقشى مهمي دراستعفاى آرام «اصلان آباشيدزه» يكى از رهبران نيرومند شورشيان «آجاريا» ايفا كرد كه از جمله اهداف كليدى «ميخائيل ساكاشويلى» رئيس جمهورى گرجستان به شمار مى رفت. علائم ديگرى از سياستهاىمسالمت جويانه بيشتراز طرف روسيه هنگامى رخ داد كه مسكو قول داد سرمايه گذارى خود را در گرجستان افزايش دهد. اين تاكتيك روسيه در گام اول با موفقيتهايى همراه بوده، به طورى كه دولت گرجستان از مسكو خواست كه سياستهاى مالى گرجستان را تنظيم و «كاكابندوكيدزه» از سرمايه داران بزرگ گرجى تبار روسيه را به عنوان وزير اقتصاد گرجستان معرفى كرد. اين تدابير جديد منجر به افزايش پيوندهاى بازرگانى دوطرف شد. اما چه اتفاقي رخ داد كه چند ماه بعد مناسبات دو كشور بار ديگر بحراني شد؟
همانطور كه گفته شد مطرح شدن مجدد عضويت گرجستان در پيمان ناتو و برگزاري دور چهارم مذاكرات مربوط به ان روسيه را بيش از پيش به انجام اقدام هاي بازدارنده ترغيب كرد .براي انكه بتوان عمق چالش موجود ميان آمريكا و روسيه را درقفقازبهتردرك كرد؛ لازم است مروري بر سياستهاي آمريكا در گرجستان ومنطقه داشته باشيم
نقش آمريكا در ايجادبحران درروابط روسيه و گرجستان
ورود نيروهاي ويژه آمريكا به گرجستان گمانه ايي را درباره نقش عامل نفت يا به اصطلاح بازي بزرگ در ميان ديدگاه هاي تحليل گران سياسي منطقه برانگيخته است. اگرچه تصميم گيري اوليه در مورد اعزام 200 متخصص نظامي به دليل استراتژي جهاني آمريكا براي مبارزه با شبكه القاعده عنوان شد، با اين همه مي تواند به عنوان عامل مهم در مبارزه جاري براي كنترل و نظارت برمنابع انرژي منطقه نقش داشته باشد.در اين رابطه سرمايه گذاريهاي آمريكائي در بخش نفتي درياي خزر اهميت آن را آشكار مي سازد
شركت هاي نفتي آمريكائي از 1993 تقريباً 13 ميليارد دلار در قزاقستان ، حدود 8 ميليارد دلار در آذربايجان از 1994 و در روسيه از 1993 تنها 5 ميليارد دلار سرمايه گذاري كرده اند. برخلاف قزاقستان و آذربايجان، روسيه از انتقال مالكيت يا مديريت خود بر منابع انرژي اش به طرفهاي خارجي امتناع كرده است. در اواسط دهه 1990 در اهميت نفت درياي خزر بيش از حد مبالغه شده بود. پافشاري منابع رسمي آمريكا كه ذخايرنفت منطقه خزررا درحدود 200 ميليارد بشكه نفت ارزيابي كرده بودند ،غيرواقع بينانه از آب در آمد در ان زمان اين آمار نشانگر علائق استراتژيك آمريكابه منطقه خزر و قفقاز تفسيرشد. سقوط قيمتهاي نفت در اواخر دهه 1990 و عدم كشف ذخاير نفتي در آبهاي ساحلي آذربايجان در درياي خزر موجب عزيمت شماري از غولهاي نفتي از باكو شد. اما كشف ميدان نفتي عظيم در كاشاگان در قزاقستان در سال 1999 و از سرگيري گفتگوها درباره ساخت خط لوله عظيم باكوـ جيهانو همچنين افزايش قابل توجه قيمت نفت دوباره اين بحث و جدل را زنده كرده است. تنش هاي فزاينده در روابط آمريكا ــ عربستان سعودي، نتايج منفي جنگ در عراق، و بلاتكليفي درآينده نفت ونزوئلا، كشورهاي غربي از جمله آمريكا را به سمت منابع نفتي قابل اعتمادتري ازجمله كشورهاي حوزه خزر ، سوق داد.
از اين چشم انداز، منطقه خزر بار ديگر به موضوع مورد علاقه شركتهاي سرمايه گذار نفتي تبديل شد در نتيجه حضور نظامي آمريكا در قفقاز و آسياي ميانه براي كنترل منابع نفتي و مسيرهاي حمل و نقل توجيه منطقي از نگاه سرمايه داران آمريكائي پيدا كرد.
متقابلا اين موضوع از نظر مسكو نيز بسيار استراتژيك است. كرملين به نوبه خود مي كوشد تا با چانه زني با اروپا و آمريكا به جانشينِ منابع نفتي و گازي (خليج فارس) تبديل شود و بار ديگر با تسلط بر بخش انرژيِ اقمار سابقش، خود را به آنها تحميل كند. تلاشهاي روسيه براي بخشودن 90 ميليون دلار بدهي گاز گرجستان به ازاي تصاحب شركت توزيع گاز گرجستان با مخالفت آمريكا روبرو شد. نگرانيهاي امنيتي واشنگتن و اكثر دولتهاي قفقاز و آسياي ميانه تاكنون بر هم منطبق بوده است. در شرايط كنوني، واشنگتن به گروههاي تندرو اسلامي به عنوان دشمن در اين منطقه و سراسر دنيا مي نگرد و اين در حالي است كه با تمام نيرو براي نابودي آنها اقدام كرده و در همان حال كنترل خويش را بر منابع ئيدروكربني حفظ ميكند.
واشنگتن با چنين نگرش كوتاه مدتي نخواهد توانست دلايل درازمدت مخالفت هاي داخلي را در اين کشورها را تشخيص و مورد توجه قرار دهد. در بسياري از كشورهاي آساي مركزي و قفقاز ، حاكمانِ در قدرت قادر به برآورده كردن نيازهاي شهروندان خود نبوده و براي تداوم حكومت خود بيش از پيش به سركوب تكيه كرده اند. با كمكهاي نظامي آمريكا به اين رژيمها نيروهاي آزاديخواه و اصلاح طلب بيش از پيش در ابراز نظرات خود با دشواري روبرو شدند و صحنه سياسي ميان رژيمهاي نامشروع و سركوبگر از يك سو و نيروهاي تندرو و خشنِ زيرزميني از سوي ديگر تقسيم شد. به همين دليل بود كه آمريكا به سياست ايجاد تغييرات از طريق قدرت نرم روي آورد . در اين ميان گرجستان يك نمونه موفق براي ايجاد تغييرات همسو با خواست كاخ سفيد بود .
با اين وجود آمريكا مي داند براي انكه بتواند موقعيت خود را در قفقاز مستحكم كند تنها نمي تواند به تغييرات از طريق قدرت نرم دل خوش سازد همچنانكه تجربه اوكراين اين مساله را ثابت كرد به همين دليل توجه آمريكا به سمت حضور نظامي بيشتر در گرجستان و كل قفقاز در چهار چوب ناتو تمركز پيدا كرده است.
• سياست نظامي آمريكا در قفقاز
تقويت نيروهاي مسلح گرجستان كه بهانه نيروهاي آمريكايي مستقر در آن كشور است، نيز با دشواري روبرو است. قدرت رسمي ارتش گرجستان 20000 نفر است اما منابع مطلع گمان مي كنند كه حتي در اين آمار نيز مبالغه شده است. بودجه ي نظامي سالانه ي گرجستان 23 ميليون دلار يعني 59صدم درصد توليد ناخالص داخلي اعلام شده است. اما دشوارترين وظيفه ي مشاوران نظامي آمريكا اصلاح ساختار فرماندهي نظامي اين كشور است. گرجستان هفت ساختار فرماندهي دارد و ارتشِ منظم قويترين آنها نيست. چنين تقسيماتي در كشورهايي به چشم ميخورد كه رهبري سياسي به وفاداري نيروهاي مسلح اعتماد ندارد و در نتيجه دست به تكثير ساختار آنها مي زند تا بهتر كنترل شان كند.
حمايت نظامي آمريكا قطعاً رقابتهاي محلي را از نو زنده ميكند.اگرچه ارمنستان روابط عالي با واشنگتن دارد(امنستان به نسبت جمعيتش بيشترين كمك سرانه را پس از اسراييل از آمريكا ميگيرد) با اين حال ايروان نگران است كه حضور نظامي آمريكا در گرجستان موقعيت نظامي روسيه را در آنجا تضعيف كرده و به تقويت قدرت تركيه بيانجامد. پيش از اين متخصصان تركيه پايگاه هوايي سابق روسيه را در نزديكي مارنولي، يكي از شهرهاي جنوبي گرجستان، نوسازي كرده بودند. علاوه بر اين، ايروان بيم دارد كه فشارهاي آمريكا به برچيدن پايگاههاي روسي در گرجستان منجر شود، به ويژه آنهايي كه درباتومي وآخالكالاكي قراردارند.برچيدن آن پايگاه ها ارمنستانِ محصور در خشكي را به محاصره در خواهد آورد. از نظر ايروان، اين پايگاه ها ضامن امنيتي مهمي هستند كه در مقابل قدرت تركيه توازن ايجاد مي كنند، تركيه اي كه نه تنها با ارمنستان مشكل تاريخي ديرينه اي دارد بلكه همچنان يازده سال پس از فروپاشي شوروي از گشودن مرزهايش باارمنستان و برقراري پيوندهاي ديپلماتيك خودداري مي كند.
آمريكا كه روياي بسط نفوذ خود را به منطقه استراتژيك قفقاز درسر مي پروراند ؛ تلاش مي كند از طريق دامن زدن به اختلاف در روابط مسكو – تفليس موقعيت مساعد تري را براي امتياز گرفتن از هر دو طرف فراهم كند .به همين دليل چند روز قبل پس از اجراي يك مرحله ديگر از خروج نيروهاي روسيه ازگرجستان،يك نشريه چاپ تفليس اعلام كرد آمريكا براي احداث آزمايشگاهي نظامي در گرجستان ، ۹۵ميليون دلار اختصاص داده است. اين آزمايشگاه در قالب اصلاح مفاد "موافقتنامه همكاري وزارت دفاع گرجستان و وزارت دفاع آمريكا در زمينه فناوري هاي مربوط به توسعه سلاحهاي بيولوژيك و عدم گسترش اطلاعات حساس " احداث ميشود. شايد با توجه به اين خبر "گنادي زوگانف" رهبر حزب كمونيست روسيه روز جمعه آمريكا را به دست داشتن در اقدامات ضدروسي گرجستان متهم كرد. زوگانف دستگيري شش افسر روس بدست سازمانهاي امنيتي گرجستان را كه به ۴تن از آنها اتهام جاسوسي وارد شده يك اقدام تحريكآميز خواند كه به دستور سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا انجام گرفته است. اگرچه در ظاهر اين نظر اقاي زوگانف در راستاي تئوري توطئه عنوان مي شود كه كمونيستهاي روسيه هميشه مشكلات را به گردن امريكا مي اندازند اما در اين مورد خاص تمام قرائن و شواهد نشان مي دهد افزايش تنش در ميان روسيه وآمريكا تنها به نفع كاخ سفيد است كه از مدتها قبل براي حضور گسترده تر در قفقاز از طريق گرجستان برنامه ريزي كرده است .
علاوه بر اين پوتين ضمن تروريسم دولتي خواندن اين اقدام كه از ان بعنوان گروگان گيري يادكرد در اشاره اي غير مستقيم به نقش امريكا گفت:
"آنها خيال می کنند که در زير سقف حاميان خارجی خود می توانند احساس آرامش و امنيت کنند اما آيا واقعا چنين است؟"
پاسخ اين سئوال هرچه باشد اين واقعيت را نمي توان ناديده گرفت كه اعتماد به دولت آمريكا براي در گيرشدن با روسيه در شرايط مشكلات سياسي اقتصادي امروز گرجستان ،به نفع مردم اين كشور نيست .
تاثيرات افزايش تنشبايد گفت بحران كنوني در روابط دوكشور ومنطقه تاثير عميق خواهد داشت و اگر دوطرف تمايلي براي رفع تنش نشان ندهند به دليل انكه منطقه قفقاز حداقل با چهار بحران مهم (قره باغ – آبخازي –اوستياي جنوبي و چچن ) روبرو است كه در سالهاي اخير همچون آتش زير خاكستر هر لحظه امكان شعله ور شدن دارند.نمي توان نسبت به ايجادتنش ها هرچند موقتي هم باشند بي تفاوت بود. بنابراين اگر اين اختلاف ها كنترل نشود بدون شك بحران ها ي آبخازي، اوستياي جنوبي و چچن كه با گرجستان هم مرز است بار ديگر ابعاد گسترده تري را پيدا خواهندكرد.
همچنانكه پوتين دوروز بعد اين جريان روز شنبه در بندر سوچی، با سرگی باگاپش و ادوارد کوکويتی رهبران آبخازيا و اوستيای جنوبی، ملاقات کرد. اين ملاقات پيام روشني را براي تفليس ارسال كرد كه در واكنش به ان گلا بژوآشويلی ،وزير امور خارجه گرجستان، گفت: اين ديدار، حمايت آشکار از جدايی طلبان توسط رهبری روسيه است.
از انجا كه روسيه مي داند به در پشت اين صحنه امريكا فعال است ،متقابلا اين كشور سعي خواهد كرد از ابزارهاي خود براي تحت فشار قرار دادن منافع امريكا در منطقه استفاده كند .در اين صورت امكان دارد ساير كشورهاي منطقه نيز درگير بحران ناخواسته شوند
از نگاه گرجستان نيز اين مساله دربلند مدت براي اين كشور ومنطقه دردسرساز خواهد بود بنابراين مديريت بحران در اين مرحله مي تواند از اينكه منافع ملي تفليس قرباني چالش هاي امريكا و روسيه در قفقاز شود ،ممانعت به عمل اورد .
امروز تشنج در منطقه استراتژيك قفقاز به نفع كشورهاي منطقه نيست چون نا امني تاثيرمنفي مستقيم برمنافع همه اين كشورها خواهد داشت . از بالا گرفتن اختلاف ها در بين كشورهاي منطقه قفقاز، فقط آمريكا و متحدانش سود مي برند .بايد ديد رهبران دو كشور با مديريت بحران مي توانند از شعله ور شدن مجدد جنگي ناخواسته در اين منطقه جلوگيري كنند؟