1- جنگ جاری بین آذربایجان و ارمنستان جنگ اعتقادی ، قومی و نژادی نیست بنابراین در تحلیل واقعیت های این جنگ نباید با تحریک احساسات قوم گرایان یا نژادپرستان ویا پیروان دین و مذهب مسیر درک واقعیت های این جنگ را منحرف کنیم . این جنگ بر سر حاکمیت سرزمینی است و بس .

اینکه قدرتهای بازیگر منطقه و فرا منطقه  سعی دارند از ان بهره بردای قومی یا نژادی و مذهبی کنند ماهیت جنگ را تغییر نمی دهد.

2- قدرتهای بازیگر خارجی در منطقه و فرا منطقه هم هر کدام متناسب با امکاناتشان دنبال بهره برداری از این جنگ طی 26 سال اخیر بوده اند .

3- بحران فعلی در روابط جمهوری آذربایجان و ارمنستان راه حل نظامی ندارد هیچکدام قدرت حذف رقیب بطور کامل را ندارد بنابراین باید بر سر راه حل صلح پایدار از طریق سیاسی و دیپلوماتیک به توافق برسند . امروز بیش از هر زمان دیگر پایان درگیری ها و شروع مذاکرات جامع صلح ضرورت پیدا کرده است

4- هر طرح صلحی برای رسیدن به یک پیمان صلح و امنیت پایدار درمورد قره باغ باید شامل دو موضوع کلیدی  باشد.

اول حق حفظ تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان به رسمیت شناخته شود زیرا اگر قرار باشد قره باغ از جمهوری آذربایجان جدا شود همین مدل می تواند برای سایرمناطق جدایی طلب در قفقاز جنوبی و شمالی تکرار شود که نتیجه آن ناامنی بیشتر خواهد بود.

دوم حق اکثریت مردم قره باغ که ارمنی هستند در مورد تعیین سرنوشت خود به رسمیت شناخته شود.

برای این منظور یکی از راه های مطرح شده  تشکیل یک کنفدرال است.  به شرطی که بازیگران خارجی که منافع آنها در ادامه وضعیت نه جنگ  نه صلح است ، اجازه بدهند چنین طرحی اجرایی شود زیرا آنها فعلا مشغول فروش سلاح به هر دو طرف درگیری هستند. البته نباید این واقعیت را نادیده گرفت که هم جمهوری اذربایجان و هم جمهوری ارمنستان مخالف تشکیل یک کنفدرال در داخل جمهوری اذربایجان هستند. با این حال در صورت اتخاذ مواضع واقع گرایانه می توان به چنین توافقی دست یافت.

در مجموع باید گفت امروز بیش از هر زمان دیگر پایان درگیری ها و شروع مذاکرات جامع صلح ضرورت دارد.