ایران-روسیه علیه یکجانبهگرایی آمریکا
روابط تاریخی ایران و روسیه نشان میدهد که هرکدام با اهداف بینالمللی و منطقهای و در سالهایی که از فروپاشی شوروی میگذرد با فاصله کمابیش مشخص و به شکلی محتاطانه به تعامل با یکدیگر پرداختهاند. کمی در خصوص این روابط طی این سالها توضیح دهید؟
روابط تهران مـــسکو از ســــال 1370 تاکـــنون و طی 29 سال فرازونشیبهای بسیار داشته است؛ در 10 سال اول رویکرد روسیه به سمت غربگرایی بود. نگاه بوریس یلتسین اولین رئیسجمهور روسیه و همکاران او بیشتر بر پایه توسعه مناسبات با غرب بود. درنتیجه روابط با ایران در آن زمان کمتر موردتوجه قرار گرفت و ابعاد گستردهای به دلیل تمایلاتی که در حکومت روسیه وجود داشت، پیدا نکرد. پسازاینکه ولادیمیر پوتین در سال 1999 نخستوزیر و پسازآن در سال 2000 رئیسجمهور روسیه شد، رویکرد روسیه بهتدریج نسبت به غرب تغییر پیدا کرد. پوتین در بهمن 1385 و در کنفرانس مونیخ با یک سخنرانی انتقادات گستـــردهای به یـــکجانـــبهگــرایی آمریکا کرد و پسازآن بود که فاصله خود را با آمریکا و به دلیل عدم پایبندی به توافقاتش بیشتر کرد. از طرفی روسیه نسبت به طرح سپر دفاع موشکی آمریکا احساس خطر کرده و آن را تهدید مستقیم علیه خود میدانست. در دور دوم ریاستجمهوری پوتین ما شاهد گسترش روابط ایران و روسیه بودیم. روابــطی که عــمدتا دیپــلماتیک و امنیتی و کمتر اقتصادی بود؛ شرکتهای روسی نگران تحریمهای آمریکا علیه خود بودند و تا اینکه برجام تصویب شد، با استفاده از این فرصت روابط خود را با ایران و در دوران پس از برجام تاحدی گسترش دادند. از طرفی همکاریهای ایران و روسیه در سوریه از سال 2011 به بعد و در جهت مبارزه با تروریست گسترش پیدا کرد و دستیابی به نتایج مثبت در این خصوص به توسعه روابط این دو کشور کمک کرد. اما بعد از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت97 روابط اقتصادی میان ایران و روسیه کمرنگ شد؛ شرکتهای بزرگ روسی همچون گازپروم، لوک اویل عملا همکاری خود را با کشورمان متوقف کردند و روابط رو به کاهش رفت. حالا اما حرف از تمدید یک قرارداد 20 ساله به میان است. قراردادی که اگر منعقد شود و با توجه به تجربههایی که در این زمینه وجود دارد، ممکن است در کنار دیگر مذاکراتی که امضا شد اما اجرا نشد، قرار گیرد.
روسیه کشوری با سابقه استعماری است و به همین دلیل مخالفان بسیاری در ایران دارد. ضرورت ازسرگیری روابط ایران با اینگونه کشورها و بدون در نظر گرفتن تجربههای گذشته آنها چیست؟
اگر بخواهیم سوابق استعماری کشورها را در روابط بینالملل مدنظر قرار دهیم، باید قید کل روابط با خیلی از کشورها را بزنیم؛ کشورهایی همچون انگلیس، هلند، پرتغال، اسپانیا و فرانسه همگی دارای سوابق استعماری هستند و ایران با آنها رابطه داشته و خواهد داشت. این ویژگیها در برقراری رابطه ملاک نیست، ایران باید بر اساس شرایط و منافع و ضعفهایی که دارد، وارد گفتوگو و مذاکره با کشورهای دیگر شود و تنها اهداف خود را دنبال کند. داشتن این نوع نگاه درواقع تابیدن تاریخ است که هیچ نتیجهای نخواهد داشت. کشورهای اروپایی نزدیک به 100 سال با یکدیگر در حال جنگ بودند، اما هماکنون اتحادیه اروپا را تشکیل دادهاند. آیا ایران در شرایطی است که منافع خود را بهتنهایی تأمین کند؟ ما باید در سایه همکاری و گفتوگو با کشورهای مختلف به تأمین منافع ملی خود بپردازیم. نکته مهم دیگر اینکه ایران و روسیه همسایه یکدیگر هستند و باید ملاحظات همسایگی را در راستای تأمین امنیت و منافع مشترک بهکار ببرند. از طرفی این روابط باید متقابلا سودمند باشد؛ به این معنی که ایران، روسیه نباید نفعی یکطرفه داشته باشند. چراکه در صورت یکطرفه بودن این توافقات، همکاریها دوام پیدا نخواهد کرد. همکاریها زمانی پایدار است که منافع متقابل باشد.
پس دلیل مخالفت با روابط ایران و کشورهایی همچون چین و روسیه چیست؟
مخالفان میگویند که اقتصاد روسیه مکمل اقتصاد ایران نیست؛ ایران و روسیه هر دو نفت و گاز تولید میکنند. ایران باید با کشورهایی که مصرفکننده انرژی هستند، ارتباط برقرار کند نه با کشوری که خود تولیدکننده است. از طرفی مخالفان این امر کیفیت فناوری روسیه را زیر سؤال بردهاند. آنها معتقدند فناوری روسیه در مقایسه با کشورهایی همچون آلمان و فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی از کیفیت پایین تری برخوردار است که آن را در اختیار ایران میگذارد.
آیا روابط ایران و روسیه طی این سالها تنها به تجارت نفت و گاز ختم شده است؟
عمده همکاری ایران با روسیه طی این 39 سال پس از فروپاشی شوروی همکاری دفاعی و هسته ای بوده است. فناوری هسته ای که پس از پیروزی انقلاب هیچ کشوری جز روسیه در اختیار ما قرار نداد. فناوری که جوانان ایران توانستند آن را بومی کنند و از این طریق به تولید هزار مگاوات برق اتمی در سال دست پیدا کنیم. از سوی دیگر ارتباط ایران و روسیه در رابطه با مسائل دفاعی، خرید تسلیحات نظامی مانند موشکهای پدافندی اس 300 یا جنگنده های میگ و سوخو نیز بوده است. مواردی که ایران به دلیل تحریمها با محدودیتهای زیادی در خصوص آنها مواجه بود. نگاه منتقدان به روابط ایران با کشورهایی همچون روسیه و چین به صورتی است که انگار ایران دارای حق انتخابهای متعددی بوده و به میل خود، روسیه و چین را انتخاب کرده است.
اگر تحریمها علیه ایران صورت نمیگرفت، آیا ایران بازهم به فکر توسعه روابطش با روسیه یا چین میافتاد؟
همانطور که پیشتر اشاره کردم، روسیه همسایه ایران است و رابطه با همسایه چه به آن کشور احتیاج داشته باشیم، چه نداشته باشیم، باید همیشه برقرار باشد. در جهان امروز کشوری موفق است که یک سبد متنوع از همکاریهای اقتصادی با بیشتر کشورهای جهان در دست داشته باشد. ترکیه بهترین مثال برای این موضوع است که با کشورهای مختلف جهان در ارتباط است. بنابراین بر اساس منافع ملی ایران حتی در صورت لغو همه تحریمها، به نفع ایران است که با همه کشورها در ارتباط باشد؛ نه اینکه خود را تنها به تعداد معدودی از کشورها محدود کند. در حال حاضر نیز که تحریم هستیم مجبوریم که با چین، روسیه، هند و ونزوئلا و ترکیه و عراق و هر کشور دیگری که مایل به روابط با ایران باشد در ارتباط باشیم. خردمندی در این است که ایران به نحوی برنامهریزی کند که با همه کشورهای دنیا ارتباط خوبی داشته باشد.
توضیح شما در خصوص تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران که در اکتبر آینده نیز به سر خواهد رسید و آمریکا در تلاش برای تمدید آن است، چیست؟ آیا نزدیکی ایران و روسیه در حمایت این کشور از ایران و در وتو کردن این پیشنهاد از سوی آمریکا به شورای امنیت است؟
همگی اینها یک نوع فضاسازی مطبوعاتی بیش نیست. روابط ایران و روسیه که تنها به این قطعنامه برنمیگردد. ایران از سالها پیش با روسیه در ارتباط بوده است. زمانی که روسیه به همراه چین به قطعنامههای تحریمی علیه ایران رأی میداد، یکی از دلایلش این بود انها تصور می کردند ایران بدنبال تولید سلاح هستهای است بر این اساس ایران دارای سلاح هسته ای را یک خطر و تهدید به حساب می آوردند. چین و روسیه تنها به دلیل منافع و امنیت خود به آن قطعنامهها رأی میدادند نه به خاطر تبعیت از آمریکا. همچنانکه وقتی ایران برجام را پذیرفت در چارچوب این قطعنامه برنامهریزی کرد و فعالیت هستهای خود را شفاف سازی کرد و نشان داد که به دنبال سلاح هستهای نیست و استانداردهایی که در برجام آورده شده است را رعایت میکند. از آن زمان چین و روسیه خط خود را از آمریکا جدا کردند و نهتنها به قطعنامههای پیشنهادی آمریکا رأی ندادند، بلکه جلوی آنها همچنان ایستادهاند و با قدرت از ایران حمایت و البته منافع خود را نیز دنبال میکنند. از طرفی این دو کشور به دنبال دشمنی با آمریکا نیستند بلکه به دنبال رقابت با آن هستند و اینکه بتوانند در مقابل یکجانبهگرایی آمریکا بایستند. بنابراین اینگونه نیست که ما تصور کنیم هر سیاستی که اتخاذ کنیم آنها بدلیل دشمنی با آمریکا از ایران حمایت خواهند کرد. ایران می داند که روابط خود را با چین و روسیه باید مستقل از روابط با غرب طراحی کند.
درنهایت چه سازوکارهایی برای بسط و بهبود روابط ایران و روسیه در آینده با توجه به شرایط و موقعیت ایران در منطقه و خارج از آن وجود دارد؟
اولین راهکار این است که یک نظر کارشناسی در مجلس یا شورای عالی امنیت ملی یا هر نهاد تصمیمگیرنده دیگری مطرح شود؛ اینکه باید در روابط با چین یا روسیه سیاست واحدی اتخاذ کرد. این درست نیست که بلافاصله پس از ارتباط با این کشورها مخالفان و موافقان این موضوع با یکدیگر بجنگند. سیاست خارجی کشور نباید اسیر بازیهای جناحی شود. سیاست خارجی یک مسئله فراجناحی و فراگروهی است و باید بر اساس منافع ملی و منافع اکثریت ملت ایران انجام شود. باید با یکسانسازی سیاستها و تصمیم دقیق بر اساس منافع کشور پیش رفت و 80 میلیون نفر نیز با قدرت از آن سیاست حمایت کنند. از آنسو وزارت امور خارجه نیز بتواند با قدرت و قوت به اجرای این سیاستها بپردازد؛ نه اینکه متهم به خیانت شود. این دعواهای جناحی باعث میشود که طرف مقابل نیز به فکر امتیازگیری بیشتر از ایران باشد و با دیدن این شرایط به نفع خود عمل کند.