آیا اکنون زمان مناسبی برای امضای یک توافق راهبردی است؟
حواسمان باشد توافقات و موضوعاتی که میان ایران و کشورهای مختلف شکل میگیرد باید بر اساس معیار منافع ملی و فرصت و هزینه باشد و به وسیله کارشناسان بررسی شود نه در فضای عمومی و توسط کسانی که تخصص لازم را ندارند تا قضاوت های مردم را تحت تاثیر قرار دهند. ما هم در راه آهن هم ذوب آهن و هم بحث هستهای با مشکلات این چنینی در سطح افکار عمومی رو به رو بودهایم دو سال پیش هم بحث پروژه چابهار بود و سرمایهگذاری هند در بندر چابهار که می توانست روی تجارت منطقه موثر باشد و برای ساکنان بومی و غیربومی اشتغال ایجاد کند و تحول اقتصادی به وجود بیاورد، علاوه بر تحریمهای آمریکا تحت تاثیر فضاسازی علیه هند به مشکلات زیادی خورد. حالا در مورد چین هم توافق اولیه روی کاغذ انجام شده و به صورت پیش نویس است و بیشتر آن را طرف ایرانی نوشته است و آنها در حال بررسی هستند. اما قبل از اینکه به قرارداد تبدیل شود، فضای رسانهای به شدت علیه آن برانگیخته شده و با حرف هایی که صحت ندارد تلاش کردند این همکاری که می تواند به نفع مردم ایران باشد را زیر سوال ببرند. اولا این قرارداد یک توافق بین المللی نیست بلکه یک قراداد دوجانبه است. پیوستن ایران به کنواسنیون پالرمو یا کنوانسیون مبارزه با پولشویی و تروریسم، بین المللی است اما توافقات دو جانبه با اینکه جنبه بین المللی دارد اما در آنها حتما نظرات کارشناسی حقوقدانان، اقتصاددانان، جنبه های امنیتی موضوع و... توسط نهادهای مختلف و در نهایت مجلس بررسی میشود و به هیچ وجه چنین قرادادهایی نمی تواند جنبه محرمانگی داشته باشد و حتما در جاهایی که ذی صلاح هستند با جزئیات بحث میشود و افکار عمومی نتیجه آن را خواهند دید . هنوز توافقی انجام نشده سروصداهایی به وجود آمده و مشخص است اهدافی برای آن وجود دارد. به نظر میرسد آمریکاییها و اروپاییها به دلیل تحریم ها بازار ایران را از دست دادند. اروپاییها که حداق 5 و حداکثر 50 میلیارد در سال از دست دادند نگران توسعه همکاری چین با ایران هستند و میبینند چین به عنوان دومین اقتصاد جهان هر روز نفوذ خود را میدهد و اگر با ایران هم توافق کند یک بازار بزرگ 80 میلیونی با گردش مالی 100 میلیارد دلاری را به دست میآورد. اگر واقع بینانه بررسی کنیم که الان شرایط خوبی برای چنین توافقی هست یا خیر ابتدا باید توجه کنیم این توافق از سال 1394 یعنی به موزات امضای برجام در سفر رئیس جمهور چین به تهران اتفاق افتاد و توافقات کلی حاصل شد. الان برنامهای ریخته شده که رئوس همکاریهای دو جانبه ایران و چین را برای 25 سال آینده تعیین میکند، اما در هر بخش آن باید توافقی جدید انجام شود؛ مثلا اگردر حوزه نفت و گاز، حملونقل ریلی و راه آهن، اموردفاعی، ارتباطات و... قرار است کاری انجام وشد هرکدام قرارداد جداگانه میخواهد و به معنای این نیست که وقتی یک نتوافق کلی انجا شده پس منعی برای چیزی وجود ندارد . حالا که 5 سال از این سابقه ماجرا میگذرد تازه اول کار است در ضمن در همان زمان با روسها هم توافقی انجام شد که البته اجرایی نشد. یکی از دلایل عدم اجرای این قراردادها فضاسازیهای موجود است. به نظرم برای بستن چنین قرادادهایی هیچوقت زود نیست و هز زمان شروع کنیم به نفعمان است. منتها نباید عجله کرد و باید تمام جوانب توافق را سنجید و باید توافق متقبالا سودمند باشد. جذب سرمایه گذاری خارجی و اینکه بتوانید کشور دیگری را متقاعد کنید به جای داخل در کشور شما سرمایه گذاری کند هنر است. هرچند آن کشور هم سود میبرد اما اگر سود عادلانه باشد و سرمایهگذاری در صنایع زیربنایی و انتقال فناوری باشد به نفع مردم است. اگر ایران بتواند با چین که دومین قدرت اقتصادی جهان است همکاری کند موجب ارتقای کشور میشود.همکاری دو طرف مکمل هم است. ایران دارای منابع انرژی است و چین نیازمند انرژی. ایران نیازمند سرمایه گذاری بالادستی نفت است و چین در این زمینه پیشرفت خوبی دارد.
اما اینجا یک پرسش مطرح میشود. «ایا می توان به چین اعتماد کرد؟» پاسخ این است که در روابط بین الملل قرارداد میبندیم چون اعتماد نداریم. درروابط میان کشورها بحث اعتماد نیست. این مهم است که ما منافعی داریم و آیا می توانیم آنها را تامین کنیم و اقداماتی انجام دهیم که طرف مقابل از این توافق سوء استفاده نکند به طوریکه موجب سلطه اقتصادی طرف مقبال نشود؟ این هم با هوشمندی و اخذ تضمینهای لازم و دادن تعهداتی که از عهده آن بر بیاییم، امکانپذیر است. اگر همه موارد را در نظر بگیریم می توان توافق خوبی با چین شکل داد. الان چین با ترکیه و عربستان سعودی و ایتالیا و بسیاری کشورها توافقات مهمی بسته است ولی در هیچ موردی فضاسازی مانند آنچه در مساله ایران شکل گرفته، رخ نداده است چرا که رقبای چین نگران هستند که بازار ایران را از دست دهند. آنچه مهم است این که آگاهانه بدانیم در چه زمینههایی همکاری کنیم و بتوانیم مرحله به مرحله آن را اجرایی کنیم . برای هر توافقی لازم است هر دو طرف بدانند چه کاری در چه زمانی انجام دهند و باید به چه تعهداتی پاسخگو باشند. گفته میشود چین در هر قراردادی با کشورهای آمریکای لاتین بسته است در نهایت آن کشور نتوانسته تعهداتش را اجرا کند و مجبور شده است بخشی از کشور را به چین واگذار کند. این ادعایی است که در فضای تبلیغاتی منتشر شده است . در ایران چنین اتفاقی نمیافتد، ایران 8 سال جنگیده و یک وجب خاک به بیگانه نداده است چطور در یک همکاری اقتصادی از کشورش بگذرد یا امتیازی بدهد که حاکمیتش به خطر بیافتد؟ ایران باید آمادگی داشته باشد بر اساس منافعش با چین و هند و وسیه و آمریکا و اروپا و بدون ترس و بدون گرانی از سلطه همکاری کند. باید زمینه سلطه را قطع کرد. قطع همکاری اقتصادی برای زیر سلطع نرفتن اشتباه است. این فرمول که همکاری اقصتادی موجب زیر سلطه رفتن میشود غلط است. اتفقا بر اساس منافع مشترک ضریب امنیتی بالا میرود چون شراکت اقتصادی موجب افزایش منافع دو کشور میشود و آنها را شریک امنیتی میکند.