این کارشناس تصریح کرد:

اروپایی ها در این شانزده ماه به خوبی نشان دادند که کار زیادی از دستشان ساخته نیست، سد بزرگ هژمونی قدرت مالی دولت آمریکا است و تا زمانی که آمریکایی ها این تحلیل غلط را باور داشته باشند که تحریم و فشار اقتصادی موجب در هم شکستن ایران می شود آن ها راضی به یک توافق برد برد نخواهند شد.  در این زمان ایران باید به فکر افزایش توان اقتصادی از داخل به وسیله ی انجام اصلاحات اقتصادی از جمله در امور بانکی، بیمه ، نظام مالیاتی و بهینه سازی روند تولید در کشور باشد.

طرح هایی هم که اروپایی ها می دهند ابتدا باید آمریکا را راضی کنند چرا که آن ها هستند که باید طرح را اجرا کنند. مثلا همین وعده ی پانزده میلیاردی فرانسوی ها آمریکا را راضی نکرد و چه بپذیریم چه نپذیریم سختی باز شدن این گره مقابله با قدرت مالی آمریکاست و همین هژمونی قدرت مالی شرکت ها اروپایی را وادار کرده است که علی رغم میل شان با ایران قطع ارتباط کنند. شرکتهای اروپایی منافع رابطه با آمریکا را فدای منافع کم روابط با ایران نمی کنند هر چقدر هم که دولت و دیپلماسی کشورهای اروپایی آنها را تشویق به ایجاد خط ارتباطی با ایران کنند فایده ای ندارد .  لذا تا زمانی که آمریکایی ها درباره سیاست وارد آوردن فشار حداکثری به ایران ، تجدید نظر نکنند؛ گفتگو ایران با طرف اروپایی نتیجه ی مطلوب ما را در بر نخواهد داشت . اما نکته ی مثبت این مذاکرات این است که  نمی گذارد آن ها با آمریکا در ضدیت با ایران هم سو شوند اما نمی توانند آمریکا را برای بازگشت به برجام متقاعد کنند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا ایران گام های بعدی را خواهد برداشت گفت:

بله اگر اروپایی ها نتوانند ترامپ را قانع کنند که فشار حداکثری به ایران به نتیجه نمی رسد و اقدام قابل توجهی برای نفع بردن ایران از برجام انجام ندهند ، ایران حتما گام های بعدی را  هم برخواهد داشت.

اما باید توجه داشته باشیم اگر ایران در راستای افزایش توان هسته ای خود غنی سازی اورانیوم را  تا نود درصد هم به پیش ببرد ، بدون اینکه توان اقتصادی اش را از داخل افزایش ندهد،  راه به جایی نخواهد برد . ما باید تمرکز مان را علاوه بر  قدرت هسته ای،  بر افزایش توان اقتصادی کشور قرار دهیم . ایران می تواند با انجام اصلاحات اقتصادی از یکسو فشار را بر روی مردم کم کند و از سوی دیگر طرف مقابل را به این جمع بندی برساند که اهرم تحریم کارایی لازم را برای به زانو درآوردن ایران ندارد. همچنین با تقویت توان دیپلماسی خود اجازه ندهیم که آمریکا با سایر کشور ها اتحادی علیه ما شکل دهد .این راهبرد گام به گام هم بخاطر همین است که کشور های دیگر به سمت آمریکا نروند و اینکه سیاست ما تعهد در برابر تعهد است یک گام در برابر یک گام .

رییس جمهور زمانی عملی شدن گام سوم را اعلام کرد که آقای عراقچی معاون وزیر خارجه در فرانسه بر سر مذاکرات پاریس بودند. آیا این اقدام رییس جمهور نشان می دهد  که مذاکرات پاریس شکست خورده است؟

نمی توان گفت مذاکرات شکست خورده است چرا که شکست یعنی مذاکرات بی هیچ نتیجه ای تمام شد. اما مذاکرات با طرف اروپایی همچنان ادامه دارد اما در این مرحله نتیجه خاصی نداشته است. منطق مذاکره یعنی اینکه راه دیپلماسی باز است و برجام هم از همین راه در ابتدا به نتیجه رسید.

اما چرا مذاکرات پاریس به نتیجه نرسید؟ زیرا از یک طرف آمریکایی ها مخالف سر سخت دادن هرگونه امتیازی به ایران بودند و هم ایران قبول نمی کرد که به غیر از برجام و توافق هسته ای بر سر موضوع دیگری مذاکره کند. ایران می گوید اول مساله برجام را حل کنید بعد ممکن است راه برای مذاکره سر مسایل دیگر باز شود.

باید توجه داشت مذاکرات پاریس در مراحل بعدی می تواند همچنان راهکار ها و ابتکار های جدیدی را به وجود بیاورد. اما اگر سیاست ما تنها تکیه بر مذاکرات پاریس باشد هیچ نتیجه نخواهیم گرفت. شما ببینید الان آقای ظریف با توری که به شرق آسیا راه انداخته است به دنبال همین اهداف است و به دنیا نشان می دهد که ایران به دنبال تعامل است نه تقابل و با مصاحبه کردن با رسانه های بسیاری از کشور ها افکار عمومی مردم دنیا را نسبت به سیاست های ایران توجیه می کند و این بسیار مهم است. همچنین اجازه نمی دهد که دشمنان ایران با یک دیگر متحد شوند.  ولی متاسفانه این نکته تلخی است که در بحث مالی، آمریکا پیروز میدان است. و توانسته شرکت ها و کمپانی های بزرگ دنیا را از ارتباط با ایران منصرف کند هر چند دولت های آن ها بخواهند که روابط دیپلماتیک داشته باشد.

 یک تحلیلگر آمریکایی در آتلانتیک نوشته بود که ایران باید به جای آقای مکرون آقای جانسون را به عنوان میانجی قرار بدهد چرا که ترامپ به جانسون اعتماد بیشتری دارد آیا به نظر شما این تحلیل درست است؟

ایران که در خواست نکرد فرانسه میانجی گری کند. این آقای مکرون بود که برای به دست آوردن پرستیژ بین المللی داوطلبانه با ابتکاراتش خواست که این اختلافات را حل کند. بوریس جانسون عملا متحد آقای ترامپ است و مذاکره با بوریس جانسون یعنی مذاکره با ترامپ و آقای جانسون نفوذی بر آقای ترامپ ندارد و آقای ترامپ است که بر آقای جانسون نفوذ دارد و او در راستای منافع آمریکایی ها کار خواهد کرد نه در راستای منافع برد برد بین ایران و آمریکا . آقای جاسون در انگلیس  نسخه ی کپی آقای ترامپ است در حالی که میاجی گر باید یک فرد بی طرف باشد.

 در سازمان ملل چه اتفاقی خواهد افتاد؟آیا گره ای باز خواهد شد؟

بالاخره سیاست امر ممکن هاست در سیاست هر چیزی امکان پذیر هست بستگی به دو طرف دارد و آن ها باید بخواهند که امری ممکن شود. به نظر من سازمان ملل فضای خیلی خوبی هست که آدم بتواند اهداف کشورش را دنبال کند.