برادرعزیز این اشکال کارمن است که نتوانستم به مخاطب نشان دهم که مولفه های انقلاب رنگی درایران وجود ندارد. اما درباره اینکه این فرض درذهن یک تحلیل گراست که دلیل اصرار بر سازمان دهی انقلاب رنگی درایران ، توجیه برخورد خشن با افرادی است که تظاهرات مسالمت آمیزمی کردند،چگونه می شود این فرض منطقی را رد کرد .

برخورد خشن را نمیتوان صرفا نسبت به "اصرار بر سازمان دهی انقلاب رنگی" داد. مگر در سال 78 بحث انقلاب رنگی مطرح بود که به کوی دانشگاه حمله شد؟ مگر برخورد خشن با بازداشت شدگان مربوط به همین یکی دوماه گذشته است؟ مگرخود همین آقایان مسالمت آمیز برخورد خشن نداشتند؟ آیا دلیل برخورد خشن معترضین که ازهمان بعد ازظهر روز 23 خرداد در خیابانها مشاهده شد به این دلیل بود که نظام انقلاب رنگی کرده بود؟ نفس مساله برخورد خشن را متاسفانه باید درفرهنگ غلط وعمیق امنیتی انتظامی ما جستجو کرد که از زمان شاه هم بوده وهنوزمتاسفانه ادامه دارد. اولین برخورد با یک متهم که به کلانتری می رود یک کشیده آبداراست ربطی به مسائل سیاسی هم ندارد. بنابر این اینکه یکسره توجیه گر برخورد خشن را ادعای سازمان دهی انقلاب رنگی بدانیم به نظرحقیر قابل قبول نیست.

در فراز دیگری با اشاره به اینکه اینجانب تشکیک شما را در همراهی دو رئیس جمهور سابق، یک رئیس مجلس سابق و یک نخست وزیر سابق با امریکا و غرب را فاقد مبنای استدلالی و تبیینی قوی دیده ام که کسی مدعی آن نشده است فرموده اید:

جسارتا شما نمی گوئید اما کافی است به روزنامه ها ی مورد اشاره و تحلیل های صدا و سیما نظری بیفکنید حتما می پذیرید که بخش وسیعی از تبلیغات رسمی چنین می گویند

مگر بر اساس همان مرور تاریخی شما رهبران انقلابهای مخملی یا رنگی عناصر تراز اول قدیمی درهمان نظامها نبوده اند؟ نمیخواهم بگویم افرادی مثل آقای هاشمی یا خاتمی یا کروبی یا موسوی را آمریکا مستقیما هدایت کرده است اما اتفاقی که افتاده دقیقا در راستای خواست و اراده ومیل آمریکا بوده است. چراباید درهمه جا الگوها دقیقا باهم یکی باشد؟ بقول شما انقلاب مخملی با انقلاب رنگی فرق دارد. انقلاب رنگی در اوکراین با گرجستان و گرجستان با قرقیزستان همه با هم متفاوت بوده اند. لذا چه بعدی دارد که الگوی ایران با همه آنها متفاوت باشد؟ نتیجه مهم است نه روش. اگر نظام عوض شد چه بهتر برای آنها و اگر دولت عوض شد باز هم خدا بدهد برکت!! چرا تفاوتها با سایر انقلابهای مخملی را میبینیم اما شباهت های فراوانش را نمی بینیم؟

دکترجون جوهر تحیل من دقیقا همین است که شباهت های ظاهری بین دو پدیده سیاسی نباید ما را به گمراهی در تحلیل بکشاند در این بخش به چند مساله اساسی باید توجه کرد: ... بازی گردان ها و رهبران اصلی حرکتها باید در راستای منویات آمریکا وغرب حرکت کنند نه جمهوری اسلامی دربرابرحکومت اسلامی ..

واقعا شما اعتقاد دارید رهبران اصلی حرکت اخیر در راستای منویات جمهوری اسلامی حرکت کردند یا آمریکا و غرب؟ اگر همین یک سوال مرا پاسخ بدهید من دیگر هیچ سوالی ندارم!!

آیا با کسانی که راهپیمایی مسا لمت آمیز  می کردند وبا سکوت ودرکمال آرامش تا میدان آزادی رفتند باید اینگونه برخورد شود آنها بخاطر همسویی با منافع آمریکا اغتشاشگر معرفی می شوند یا چون به تحلیل قالب که معتقد است این انتخابات در کمال صحت با اشکالات جزئی برگزار شده است ، باوری ندارند .

آقای بهشتی پور جان واقعا اگر شما معتقدید که سیاست نظام کشتار و خشونت و برخورد با راهپیمایی های مسالمت آمیز و سرکوب آن بوده فکر میکنم اشتباه میفرمائید. اولا بنظر شما با ده راهپیمایی صد هزار نفری متوالی نه درایران بلکه درهرکشوردیگرچه اتفاقی میفتد؟ ثانیا کدامیک ازاین راهپیمائیها بعد از22 خرداد مسالمت آمیز بوده؟ مگر راهپیمایی 25 خرداد که مردم در کمال سکوت وآرامش تا میدان آزادی رفتند 8-7 تا کشته نداشت؟ بقیه اش هم همینطور بنابراین اگرقرار باشد هرروز یک راهپیمایی صدهزارنفری مسالمت آمیزدرپایتخت برگزار شود ودرپی آن هم هر روز 8-7 نفر کشته بشوند که واویلا میشود. بنابر این جلوگیری کردن از برگزاری زنجیره ای راهپیمایی های مسالمت آمیز فارغ از اعتقاد داشتن مسوولان نظام به مخملی بودن یا نبودن آن ربطی ندارد و اگربا هرتحلیلی ودر هرکشوری این اتفاقات با این مقدمات و موخرات بیفتد از ادامه آن جلوگیری میشود. نباید چشم بر روی واقعیت بست.

من مصداق غرق شدن در تحلیل ها و اطلاعات گوناگون را شما نمی دانم بلکه در درجه اول خودم را مصداق آن افته ام چرا که به هرحال وقتی آدم صبح تا  شب درمعرض اطلاعات و اخبار یکسویه یا چند سویه قرار گرفت باید حسابی آدم خود ساخته و معنوی چون شما باشد تا کمترتحت تاثیرقرار گیرد.

نه سوء تفاهمی شده است و نه بنده آدم خود ساخته و معنوی هستم اما فکر کنم جزو عاقلانی باشم که اشارت کافیشان باشد!!

پاسخ بهشتی پور

برادرعزیز بنده هم ازادامه این همفکری  ایمیلی استقبال می کنم  برای ثبت در تاریخ هم خوب است دراین بخش به چند نکته اساسی توجه شما را جلب می کنم:

1-به چند سئوال اساسی من که درسه بند اشاره کرده بودم پاسخی ندادید خوب است در باره پرسش های اساسی مطرح شده ازجمله اینکه چه مستندات واقعی برای مداخله آمریکا درجریان های اخیروجود دارد تعمق بفرمائید. البته شما پرسش بنده را در مورد اینکه چه مستنداتی وجود دارد که اقایان ازمنویات آمریکا پشتیبانی می کنند با یک سئوال جدید اما اساسی پاسخ دادید که چه مستنداتی وجود دارد که اقایان منویات جمهوری اسلامی را دنبال می کنند من برخلاف شما از پاسخ به این سئوال اساسی خوداری نمی کنم وبه نظرم حتما مهم است که درادامه بان میپردازم .

2- شما بازهم تحلیل قالبی را بر اساس ترجمه خودتان معنی کردید که به نظرم صحیح نیست و تحلیل قالب با انچه که رسانه های مخالف تبلغ می کنند یکی نیست

3- هدف اساسی مقاله من اثبات این مساله است که آنچه که می گویند در ایران انقلاب رنگی و به غلط مخملی توسط  آمریکا سازمان دهی شده است دروغ محض است و با واقعیت های موجود ایران تطبیق ندارد

شما اگرمی گوئید این نظراشتباه است باید دلایل خود را ارائه کنید این نمی شود که ما انقلاب رنگی را با چهارتا شباهت ظاهری ان با اوضاع فعلی ایران، به جریانی نسبت دهیم که نه در ماهیت و نه در اهداف و نه در سیاستها باهم یکی نیستند .

4- نفی پروژه راه انداختن  انقلاب رنگی  درایران توسط آمریکا  به معنای آن نیست که بنده معتقد باشم آمریکا درباره ایران هیچ سوء نیتی ندارد و صرفا کارش نظارت است و بس در این مورد اگر عمری باقی بود مقاله ای می نویسم و از نگاه خودم سیاستهای آمریکا درباره انتخابات ایران را توضیح می دهم. علاوه بر این نکته مهم ان است که بنده مدعی نیستم اساسا آمریکا در ایران به دنبال تغیییرحکومت نیست اما معتقدم ازطریق انقلاب رنگی این کاررا نمی تواند انجام دهد. آمریکا درباره ایران ازسیاستهای منطبق با شرایط امروز ایران استفاده می کند که امیدوارم در یک مقاله اساسی به ان بپردازم .

5- اینکه حکومت ایران می خواهد به بهانه انقلاب مخملی بهانه ای داشته باشد تا مخالفان خود را ازمیدان خارج کند برای من قطعی است.اما حتی اگرمن اشتباه هم می کنم راه برخورد با کسانی که به هردلیل دچارشبهه شده اند که درانتخابات تقلب شده است این نیست.البته روشن است بنده تمام شیوه های مخالفان را تائید نمی کنم و در باره سیاستهای آنها از جمله به خیابان کشاندن آنها انتقاد های جدی دارم . ولی  شما هم می پذیرید که باید با درایت بیشتری مدیریت بحران کرد. و نباید درمورد شبهه ای که درباره سلامت برگزاری انتخابات دراذهان عمومی بوجود امده ازراه برخورد فیزیکی وارد شد.

6- اینکه آمریکا بخواهد در ایران انقلاب رنگی به راه بیندازد نافی این موضوع نیست که حرکت مردمی که معتقدند درانتخابات ایران تقلب شده است هیچ ارتباطی با آمریکا وانگلیس ندارد. حتی اگراین حرکت درمواردی به نفع مواضع آمریکا وانگلیس ومتحدانش باشد. قدرتهای بزرگ معمولا سعی میکنند ازاختلافهای موجود درجوامع مختلف به نفع خود بهره برداری کنند.ولی این موضوع  نمی تواند وابستگی رهبران ودست اندرکاران معترض به نتایج انتخابات رابه آنها ثابت کند.همچنانکه آمریکا ازاینکه تعدادی ازایرانی ها درجریان تظاهرات مخالفان کشته و یا زخمی شوند وتعداد دیگری در زندان ها باشند بهره برداری تبلیغاتی سوء علیه ایران می کند.اما این مساله موجب نمی شود که حکومت در برخوردهای خود با تظاهرکنندگان تجدید نظر کند.بر این اساس بهره برداری آمریکا از یک مساله ملاک درستی یا غلط بودن آن نیست .

7- بنده به هیچ وجه معتقد نیستم طرف مقابل اشتباه های اساسی که بردامنه بحران افزوده است، مرتکب نشده بلکه درمقاله ای که همان اوایل نوشتم و برروی وبلاگ گذاشتم و برای شما هم ارسال کردم ده اشتباه اساسی را ذکر کردم دراینجا به سه مورد مهم ان اشاره می کنم

الف : اعلام پیروزی درانتخابات توسط اقای موسوی درکنفرانس مطبوعاتی درروز22 خرداد ساعت یازده شب یعنی تنها یک ساعت پس ازپایان زمان رای گیری، درحالی که اگر تقلب بود ایشان می توانست درهمان زمان برتقلب تاکید کند نه برپیروزی درانتخابات .

ب: با وجود آنکه اقایان قانون اساسی ایران را به عنوان سند وحدت ملی کشور قبول دارند اما در عمل وقتی ولی فقیه رسما اعلام می کند درانتخابات تقلب نشده است حتی اگربه ولایت فقیه اعتقاد ندارند و یا شخص ولی ققیه را بی طرف نمی دانند، اما به جهت آنکه یک نفر باید در این مملکت فصل الخطاب باشد تا کار به بحران نکشد ،ازلحاظ قانونی موظف هستند یا ایشان را قانع کنند یا به قانونی که براساس همان قانون درانتخابات شرکت کرده اند گردن بگذارند و تعهد سیاسی خود را در قبال منافع ملی ایران به مردم اثبات کنند. بنابراین انتظار می رفت درنهایت نتایج انتخابات را ولو تقلبی بود، بپزیرند. 

ج: به خیابان کشاندن مردمی که به هیچ وجه تمرین برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز را نداشتند شیوه بسیارغلطی برای رسیدن به انحلال نتایج انتخابات است.  مطرح کردن شعارباطل کردن نتایج انتخابات بدون آنکه دلایل متقن و محکمه پسند درهمان زمان اعلام شود.   

خوب این سه مورد اشتباه از طرف آنها اما اشتباه طرف مقابل

1- اعلام صحت انتخابات ازسوی رهبری  قبل ازاعلام رسمی این مساله ازسوی شورای نگهبان

2- تعیین نکردن یک هیات  بی طرف و شناخته شده برای بررسی دیدگاه های معترضین و احاله دادن به شورای نگهبان که دو فقیه برجسته ان رسما به نفع اقای احمدی نژاد اعلام موضع کرده بودند ودوحقوقدان ان رسما عضو دولت هستند وبقیه اقایان هم اکثرا طرفدار دولت یا نزدیک به ان هستند.

3- اقای احمدی نژاد دراولین سخنرانی خود با لحن تحریک آمیزبا خس وخاشاک خواندن مخالفان و تحقیر انها با تمثیل شکست خوردگان بعد از بازی فوتبال بر تنش موجود افزود

موارد اشتباه های رسانه ای و امنیتی هم که شما بهتر از من واقف هستید اما حالا شما ببینید چگونه مشروعیت نظام بخاطرمدیریت غلط بحران زیر سئوال رفت . مشروعیت سیاسی را با مغلطه نمی شود به مشروعیت به معنای شرعی بودن ارتباط داد. خوب حالا هنوز هم دیر نشده می شود بحران را درهمین مرحله متوقف کرد

 اقای دکتر به خدا نباید چشم را بر روی واقعیت ها بخاطر مصلحت ها ی خود ساخته بست این هنرافرادی چون شماست که امروز ببینید که تعداد زیادی ازنخبگان جامعه مساله دارشدند این مصادق ان مورچه نیست که درون آب افتاده بود و فکر می کرد دنیا را آب برده است.

 اما پاسخ سئوال اساسی شما

واقعا شما اعتقاد دارید رهبران اصلی حرکت اخیر در راستای منویات جمهوری اسلامی حرکت کردند یا آمریکا و غرب؟ اگر همین یک سوال مرا پاسخ بدهید من دیگر هیچ سوالی ندارم!!

 برادرعزیزمنویات جمهوری اسلامی مثل خیلی چیزهای دیگردراین کشورازجمله منافع ملی برداشت ها ی گوناگون از ان ارائه می شود از نگاه قانون اساسی برای حل همه این تعارض ها باید به نگاه رهبرکشوربه عنوان خط دهنده اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران توجه کرد. اگراین نظررا بپذیریم آقایان درراستای منویات جمهوری اسلامی حرکت نمی کنند.اما این اثبات کننده این نیست که آنها عامل آمریکا دراجرای انقلاب مخملی هستند .

اگرکسانی درچهار چوب قانون اساسی تلاش کنند دولت احمدی نژاد برکنار شود وخودشان به قدرت برسند این حرکت به معنای ضدیت با نظام نیست. اما ازانجا که رهبری نظام به هردلیل ازآقای احمدی نژاد حمایت می کند بعد ازانتخابات هرحرکتی علیه ایشان حرکت علیه نظام  تفسیرمی شود . مشکل این نظرآن است  که درنهایت تمام مشکلات اقای احمدی نژادهم به نام رهبری نوشته می شود این فرمول دراین مرحله دردسر سازاست به همین دلیل رهبری همچنان به عنوان فصل الخطاب وبالاترازهمه این درگیری ها قراردارند.این به معنای خنثی بودن رهبری نیست این به معنای ان است که هرکجا نیازبه جلوگیری ازیک خطای بزرگ ویا انحراف است ایشان وارد می شوند که تاکنون هم شده اند .