سفرهای پر ترافیک خارجی‌ها به ایران را چطور تحلیل می‌کنید؟

سفر وزیر آلمان به تهران در چارچوبِ رابطه ایران با اتحادیه اروپا انجام می‌گیرد و ربطی به سفر نخست‌وزیر ژاپن ندارد. آبه‌شینزو به عنوان میانجیِ ایران و آمریکا به ایران می‌آید و وزیر خارجه با هدف برهم نخوردن اینستکس مهیای آمدن به کشور ما می‌شود تا دباره مهلت 60 روزه ایران رایزنی‌هایی داشته باشد تا جمهوری‌اسلامی را برای ماندن در برجام متقاعد کند. البته خودِ‌ اروپایی‌ها هم می‌دانند،‌ اگر در راستای احقاق حق ایران قدمی برندارند، بعید است ایران وضعیت را در همین شرایط نگه دارد و حتما موضوع فعالیت‌های هسته‌ای ایران با شدت و حدت بیشتری ادامه خواهد داشت.

معلوم است، سفر آبه‌شینزو خیلی مهم است. با توجه به تعامل بالای ژاپن با آمریکایی‌ها و اینکه آنها به مناسبات اقتصادی با ایران هم احتیاج دارند، می‌توان به موثر بودن سفر نخست‌وزیر ژاپن به تهران نگاهی خوش‌بینانه داشت؟

اگر از منظر ژاپن ببنییم، شرایط ایران برای آنها خیلی مطرح نیست. ژاپنی‌ها بیش از 90 درصد انرژی‌شان را از منطقه خاورمیانه تامین می‌کنند. بنابراین، وقتی ژاپن به ثبات و امنیت خاورمیانه و به ویژه خلیج‌فارس کمک کند، در واقع در راستای ثبات و امنیت انرژی مایحتاج خودش گامی محکم برداشته است. چون می‌داند رفتن به بازارهای دیگر برایش هزینه‌بر خواهد بود. موضوع دوم، این است که اگر بتواند بین ایران و آمریکا میانجیگری‌ای توام با اثرگذاری داشته باشد، می‌‌‌‌تواند در نظام بین‌الملل حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد و همچنین بتواند در نودمین سال برقراری دو کشور، بازار خوبی برای کالاهای صادراتی تولید داخلی‌شان فراهم کنند. همچنین باید در نظر داشت، روابط دو کشور همیشه نزدیک بوده و حتی در روزهای سخت جنگ تحمیلی، ژاپنی‌ها حمایت‌های همه‌جانبه‌ای از ایرانی‌ها داشتند. در راستای چنین فضایی، نخست‌وزیرشان بعد از 40 سال برای باز کردن گرهِ‌ کورِ برجام تلاش‌هایی داشته باشد.

این سفر می‌‌تواند سفری امیدوار کننده باشد؟

مهم، نظر و تصمیم آمریکا و به طور مشخص دونالد ترامپ است و به همین دلیل، نمی‌‌توانیم دلخوش به سفر آبه شینزو باشیم. اگرچه سفر، سفری مهم است. حتی اگر دست‌آوردی هم برای کشور نداشته باشد. زیرا نقطه عطفی در روابط ایران و ژاپن بعد از انقلاب بشمار می رود . اگر هم به نتیجه برسد، که چه بهتر. لازم است، این سفر را با احتیاط ارزیابی  کنیم.

آیا می‌توان امید داشت، ژاپنی‌‌ها ترامپ را برای تعدیل موضع‌هایش مجاب کنند؟

بعید است، چنین اتفاقی بیفتد. ژاپنی ها در این سطح برروی رفتار کاخ سفید موثر نیستند.

*چرا؟

ایالات‌متحده سلطه‌ای بسیار گسترده در مناسبات مالی جهان دارد و به همین دلیل، به راحتی می‌توانند تک‌روی کرده و به نظرات کشورهای دیگر بی‌تفاوتی نشان بدهند و از طریق اعمال این هژمونی مالی، توانسته‌اند شرکت‌‌های بزرگ را متقاعد کنند با سیاست‌های‌شان همراهی کنند. آنهم در شرایطی که سازمان‌های بین المللی این نوع تحرکات را قبول ندارند. اروپایی‌ها هم عملا می‌خواهند، مساله ایران را حل کنند که خب! با توجه به نفوذ و تاثیرگذاریِ‌ آمریکا نمی‌توانند برنامه‌های خود را اجرایی کنند.

در چنین حالتی،‌ تکلیفِ تصمیم‌گیران ایران چیست؟

اولا ایران نباید همهِ هم‌وغم‌اش را روی توان هسته‌ای متمرکز کند. دست‌اندرکاران نظام باید شرایط اقتصادی را طوری اداره کنند که از طریق انجام اصلاحات ریشه ای  اقتصادی توان چانه زنی ایران را بالاببرند.  به عنوان مثال، اصلاح سیاست مالیاتی و نظام بانکداری و گمرکی کشور می‌‌‌‌تواند اقتصاد ایران در شرایط تحریم به نحو قابل توجهی رونق ببخشد . درچنین شرایطی است که آمریکایی‌ها مجبور به تجدید نظر در سیاست هایشان خواهند شد. زیرا‌ تحریم های اقتصادی اثرگذاری‌اش را تا حد زیادی از دست می دهد. اما اگر همچون همیشه اصرار و تاکیدمان به پررنگ نشان دادن نیروهای نظامی و فعالیت هسته‌ای باشد، درب به همان پاشنه‌ای‌ می‌چرخد که تا حالا چرخیده و کشور را با انواع و اقسام مشکلات روبرو کرده است.

سئوال آخر؛ چرا به این موردها که اتفاقا ملموس هم هستند، توجهی نمی‌شود؟

خب! چون اصلاح ساختار معیوب اقتصادی منافع گروه‌هایی را از بین می‌برد. به طوریکه منفعت عده‌ای در این است که ساختار بانکی ، مالیاتی  ، گمرکی و... همچنان پر از اشکال باشد. به همین دلیل، باید این گروه را از اختیار و موقعیتی که دارند، باید محروم کرد تا نتوانند با تداومِ‌ مانع‌تراشی‌های‌شان چوب لای چرخ امور اجراییِ مملکت بگذارند.