از نگاه دیگر ، روس‌گریزی، نزدیکی به اسرائیل و نفوذ عمیق آمریکا در این کشور از لهستان پدیده‌ای ساخته که آمریکایی‌ها می‌کوشند از آن درجهت ایجاد انشقاق در اتحادیه اروپایی بهره بگیرند. زیرا آمریکا اتحاد کشورهای اروپایی را در نهایت در راستای منافع خود نمی بیند. به همین دلیل واشنگتن در سالهای اخیر از اروپای جدید یعنی کشورهای شرق اروپا  در برابر اروپای قدیم  کشورهای غرب اروپا حمایت می کند . علاوه بر این آمریکا امیدوار است با سپردن نقش محوری به لهستان با توجه به وسعت و جمعیت بیشتری که در مقایسه با کشورهای شرق اروپا دارد،  سدی محکم از اتحاد کشورهای اوکراین، مجارستان، چک، رومانی و بلغارستان در برابر توسعه نفوذ روسیه در این منطقه حساس ایجاد کنند. پس از بقدرت رسیدن ترامپ در کاخ سفید به موازات روی کار آمدن یک دولت راستگرا در ورشو، هماهنگی آمریکای ترامپ با لهستان برای ایجاد نقش محوری در اجرای سیاست‌های آمریکا در شرق اروپا بیشتر شد. به نظرمی‌رسد در مقایسه با سایر کشورهای شرق اروپا هیچ کشوری مانند لهستان ویژگی‌های لازم برای ایفاء نقش محوری موردنظر آمریکا را ندارد. اگرچه اوکراین اهمیت ژئواستراتژیک بیشتری دارد اما مانند لهستان عضو ناتو و اتحادیه اروپا نیست.

با درنظر گرفتن مواردی که مطرح شد  مشخص می‌شود که برای اجرای فشار به کشورهای هوادار اجرای برجام در غرب اروپا و نیز برای ایجاد جبهه مشترکی از کشورهای مخالف ایران، از نگاه آمریکا و اسرائیل ، لهستان گزینه مناسبی برای ایفاء چنین نقشی بوده است . زیرا هم از مرزهای ایران دور است و هم می‌تواند در اتحادیه اروپا ساز مخالف  با برجام کوک  کند. نكته مهم دیگر این‌كه دولت ورشو به ترامپ بیش از سایر دولت‌های اروپایی نزدیک است.

در این میان اما پرسشی دیگر نیز مطرح است و آن‌كه این‌كه كدام كشورها حاضر به شركت در كنفرانس خواهند شد و به‌طور مشخص آیا مقام‌های دو كشور روسیه و چین نیز راهی ورشو خواهند شد. در پاسخ باید گفت  با ارزیابی ابعاد مختلف این ماجرا، بعید به نظر می‌رسد كه روسیه و چین در زمینِ بازی که آمریکایی‌ها طراحی کردند، وارد شوند؛ به‌ویژه روسیه که می‌داند دولت فعلی لهستان تا چه میزان گرایش‌های ضدروسی دارد. البته در مورد شرکت سایر کشورها نمی‌توان با قطعیت نظر داد اما به احتمال زیاد، برخی ورشکستگان سیاسی مانند اسرائیل، عربستان، امارات، بحرین، مصرو اردن در این كنفرانس شرکت خواهند کرد. 

درباره اهداف و انگیزه‌های احتمالی ایالات متحده از برگزاری چنین كنفرانسی می توان گفت آمریکا دنبال فضاسازی رسانه‌ای و بهره‌برداری‌های تبلیغاتی علیه ایران است. خود آمریکا هم به‌خوبی می داند از چنین کنفرانسی نتیجه قابل‌توجهی علیه ایران به‌دست نمی‌آید. زمان برگزاری نشست، دو روز پس از مراسم چهلمین ساگرد پیروزی انقلاب اسلامی، خود بیانگر تبلیغاتی بودن اهداف این نشست است. آمریکا که در حال حاضر با مشکلات ترامپ درداخل آمریکا درباره بودجه و ماجرای استیضاح نتیجه زد و بند با روسیه روبرو است و نتانیاهو نیز در اسرائیل متهم به رشوه‌خواری شده و درگیر اختلافات داخلی است که به انحلال پارلمان انجامیده است. از طرفی عربستان هم که در ماجرای خاشقچی بی‌حیثیت شده است. هر سه به شدت نیاز به سوژه‌سازی علیه دشمن مشترکی كه به زعم آن‌ها ایران باشد، دارند.

علاوه بر این مباحث، باید به این پرسش پاسخ دهیم كه منافع و آسیب‌های احتمالی كه برگزاری چنین كنفرانسی متوجه روسیه، چین، اسراییل و ایران خواهد كرد، چیست. چنان‌چه پیداست، روسیه و چین به احتمال زیاد مخالف برگزاری چنین نشستی هستند اما منافع آنها مستقیماً به‌واسطه تشکیل این نشست تهدید نمی‌شود. اسرائیل مشوق اصلی لهستان برای برگزاری چنین نشستی است و احتمالاً انتظار دارد بیشترین بهره‌برداری تبلیغاتی را علیه ایران داشته باشد. در این میان اما برای ایران این نشست، مانند ده‌ها نشست ضدایرانی دیگر است و نتایج آن نیز تفاوتی با بقیه نخواهد داشت؛ دشمنان ایران سرکار هستند و در واقع آب در هاونگ می‌کوبند.

با درنظرگرفتن مشكلات لهستان در بحث تامین انرژی از جانب روسیه و مباحثی كه در این خصوص درخصوص مساله خرید نفت خام از آمریکا و دیگر تامین‌کنندگان نفتی مطرح شده، این پرسش را پیش می‌كشد كه برگزاری این كنفرانس چه منافعی برای لهستانی‌ها به‌همراه خواهد داشت. در این خصوص باید گفت لهستان همیشه روسیه را یک تهدید امنیتی علیه خود می‌دانسته است. این مساله بویژه بعد از فروپاشی دیوار برلین و شوروی بیشتر شد. اما نباید موضوع اختلاف لهستان با روسیه را به موضوع ایران گره زد؛ این تحلیل دقیقی نیست که چون لهستان ایران را متحد روسیه می ‌داند، پس انگیزه دارد علیه ایران اقدام به برگزاری كنفرانس کند. به نظر می‌رسد لهستان به‌دلیل روابط ویژه ترامپ و پمپئو با دولت این کشور و نیز به‌خاطر روابط ویژه‌اش با نتانیاهو راضی به برگزاری چنین نشستی شده است.

در نهایت باید دقت كنیم كه واكنش‌مان به برگزاری این نشست احساسی نباشد. به نظر می‌رسد در سطح رسانه‌ای لازم است کار عمیق و گسترده‌ای انجام شود اما در سطح دیپلماتیک همین‌قدر هم که حساسیت نشان داده شده، کفایت می‌کند. در عرصه دیجیتالی شدن اطلاع‌رسانی، سکوت درباره چنین نشست‌هایی آب به آسیاب ریختن دشمنان است. یک کمیته قوی در بخش دیپلماسی عمومی وزارت امورخارجه می‌تواند هدایت رسانه‌ای این جریان را برعهده بگیرد.