در شرایط فعلی که ترامپ به صورت یک جانبه از توافق وین خارح شده، برخی بر لزوم استفاده از ظرفیت دیپلماسی سخن به میان آورده و حتی از لزوم مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا می گویند. چنین تحلیلی تا چه اندازه منطقی است؟

واقعیت آن است که هنوز تحریمی علیه ایران اعمال نشده و آغاز تحریم های آمریکا از مرداد ماه خواهد بود. مذاکره در بین کشورهای مختلف در شرایطی برگزار می شود که دو طرف شرایط لازم برای مذاکره را داشته باشند. در حال حاضر ایران شرایط لازم را ندارد چون آمریکا به وعده های خود عمل نکرده و از طرف دیگر آمریکا هم برای مذاکره حاضر نیست. شرایطی که وزیر امور خارجه آمریکا برای ایران وضع کرده است به هیچ وجه در جهت مذاکره نیست. آمریکا آنقدر بهای مذاکره با ایران را بالا برده که اساسا راه مذاکره مسدود شده است. با۱۲ شرطی که آمریکا برای مذاکره با ایران وضع کرده اساسا مذاکره نباید صورت گیرد. در نتیجه دو طرف آمادگی مذاکره ندارند و بر فرض که طرفین آماده مذاکره باشند، موضوع مشترکی برای  مذاکره وجود ندارد. کاملا مشخص است که آمریکا نیز در نیات خود به جایی نخواهد رسید. به طوری که اروپایی ها همانند دوران بوش پسر که خط و مشی خود را تغییر دادند، اکنون به برجام پایبند هستند. در حال حاضر باید امیدوار باشیم که یا ترامپ به جمع بندی برسد که دچار اشتباه شده و یا وی  از طریق انتخابات کنار گذاشته شود و نگاه رئیس جمهور بعدی به این موضوع تغییر کند.

هرچند در شرایط فعلی  اراده ای برای مذاکره بین ایران و آمریکا وجود ندارد اما ایران در حال مذاکره با اروپاست. شاخصه یک مذاکره مطلوب با اروپایی هایی که اعلام پایبندی به برجام کرده، چیست؟

ایران امیدوار است که بتواند با طرف اروپایی گفت وگو و مذاکره کرده و شرایطی را فراهم کند که آمریکا مجبور شود موضع خود را تعدیل نماید. در مورد شرکت های چند ملیتی البته شرایط اینگونه نیست. این شرکت ها با توجه به جریمه های احتمالی آمریکا از برقراری رابطه مالی با ایران هراس دارند اما شاید شرکت های متوسط با توجه به استقلال نسبی و مالکیت اروپایی بتوانند با ایران وارد معاملاتی شنود. این مورد البته در حد بررسی است. همان  طور که رنو اعلام کرده تا جایی که منافعش بطلبد در ایران خواهد ماند، شرکت هایی از سایر کشورها نیز هستندکه احتمالا این مورد را بررسی خواهند کرد. البته ایران و اروپا نباید در این زمینه عجله کنند. طرفین باید به راه حلی مشترک در این زمینه دست یابند.

حال اگر بپذیریم که مکانیزمی برای سرمایه گذاری شرکت های کوچک اروپایی با ایران به وجود آید اما با این وجود به نوعی تحریم نفت و بانک مرکزی اعمال شود آنگاه شرایط چگونه خواهد شد. در این شرایطی آیا ایران می تواند بر روی چین حساب باز کند؟

واقعیت آن است که چندان نمی توان بر روی چین حساب باز کرد اما آمریکا هم نمی تواند مانند گذشته رژیم حقوقی خاصی را علیه ایران ایجاد کند. درگذشته گزارش هایی در مورد پی ام دی علیه ایران  وجود داشت. آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش های مثبتی علیه ایران صادر نمی کرد اما اکنون شرایط به گونه ای نیست که آمریکا بتواند شرایط قبلی را باز گرداند. درگذشته یک رژیم حقوقی علیه ایران وجود داشت اما بر عکس امروز یازده گزارش مثبت به نفع ایران به وجود آمده است اما اینکه نفت و بانک مرکزی ایران تحریم شود، احتمالش وجود دارد هرچند امروز دیگر پروندهای گذشته علیه کشورمان نیز وجود ندارد. باید دید دولت چگونه می تواند با چینی، هند و اروپا فضایی را به وجود آورند که توطئه آمریکا را خنثی کنند. البته ایران مراودات کمتری نسبت به آمریکا با اروپایی ها دارد اما به نظر باید در داخل نوعی اتحاد در جامعه به وجود آید و اعتماد مردم بیشتر گردد و رابطه دولت ملت تقویت  شود.