صحبت‌های آقای ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا حاکی از این موضوع است که کشورهای ایران و عربستان دو قدرت منطقه‌ای هستند و نمی‌توانند یکدیگر را حذف کنند حتی نمی‌توانند یکدیگر را نادیده بگیرند. براین اساس برای تامین  امنیت و ثبات در منطقه ، ایران یا عربستان به تنهایی نمی‌توانند اقدام کنند. باید مشارکت سایر کشورهای منطقه خاورمیانه  از جمله ترکیه‌، مصر و... وجود داشته باشد. در سایه همکاری منطقه‌ای است که دو کشور به ثبات می‌رسند و می‌توان انتظار تامین امنیت در منطقه را داشته باشند.

از طرف دیگر آقای روحانی نیز در سخنانی در تبریز تاکید می‌کند که اگر کشوری ایران را تهدید کرد این تهدید برای همه کشورهای منطقه است .همچنان که مثلا اگر عربستان و مردمش تهدید شوند ضررش برای مردم ایران است ،چون سرنوشت کشورهای منطقه به هم گره خورده و ناامنی در ایران یا عربستان  برامنیت خلیج‌فارس تاثیرگذار است. البته برعکس آن نیز صادق است. یعنی هرگونه نامنی در خلیج فارس ناامنی بر امنیت عربستان و ایران تاثیر مستقیم دارد.

بر این اساس سخنان اخیر آقای ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا که بار دیگر دست دوستی به سمت کشورهای منطقه دراز کرد، چرخش در مواضع ایران نسبت به عربستان محسوب نمی‌شود. روشن است که ایران از ابتدا تاکید داشته که امنیت از طریق همکاری بین کشورهای منطقه  باشد ولی عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه امنیت را از طریق قدرت فرامنطقه‌ای مثل آمریکا، انگلیس و بعضا فرانسه جست‌وجو کردند. نتیجه این سیاست خرید میلیاردها دلار اسلحه از شرکتهای آمریکایی ، انگلسی و فرانسوی است.  منطق ایران این است که ایران‌هراسی دلیل اصلی‌اش بر این است که طرف مقابل را تشویق کنند میلیون‌ها دلار پولی را که می‌تواند برای ثبات، امنیت و رفاه اقتصادی در سطح منطقه و به نفع مردم عربستان و امارات خرج شود ، برای خرید انواع و اقسام تجهیزات نظامی  صرف شود  تا کمپانی چندملیتی اسلحه‌سازی در آمریکا، انگلیس و فرانسه و سایر کشورها آباد شوند.

البته در دوره‌ای که امیر عبدالله  ولیعهد عربستان بود، توافق امنیتی بین ایران و عربستان امضا شد و 10 سال روابط خوبی تقریبا از سال 1375 تا 1385 برقرار بود ولی بعدا با توجه به تغییراتی که در سیاست ایران د ردوره آقای احمدی‌نژاد و سیاست عربستان بعد از پادشاهی  عبدالله و روی کار آمدن سلمان به خصوص فرزندش محمدبن‌سلمان که الان ولیعهد شده به وجود آمد، روابط دوکشور تحت‌الشعاع فضای سازی ایجاد شده بر سر تقسیم حوزه نفوذ در سطح منطقه قرار گرفت.

سیاست عربستان به سمتی رفته است  که تکیه‌گاهش آمریکا است و اخیرا هم که حتی عادی‌سازی مناسبات با اسرائیل  را شروع کردند به صرف اینکه می‌خواهند با ایران مقابله کنند. این یک خسران است که هر دو طرف مسئول هستند . ایران باید دراین مورد تعمق کند که چگونه رفتار کرده است که طرف مقابل را به نزدیک شدن به دشمنش ترغیب کرده است.

اکنون عربستان به جای آنکه از همکاری با ایران  استقبال کند و دست یاری را بفشارد آن را پس می‌زند و معتقدند که باید با اسراییل علیه ایران متحد شود و با همکاری آمریکا نظام ایران را به ورطه سقوط برساند. این موضوع را هم بدون پرده پوشی به صراحت بیان می کنند.  قبلا دولت عربستان هیچ وقت وارد این‌گونه اظهار نظرهای مداخله جویانه صریح علیه ایران نمی شد زیرا رهبران قبلی عربستان ترجیح می دادند در خفا علیه ایران مخالفت کنند اما در دوره مدیریت  محمد بن سلمان ، عربستان  در درجه اول می‌خواهد قدرت ایران را در سطح منطقه و در درجه دوم حکومت ایران را ساقط کند و این سیاستی است که از طرف دولت ترامپ نیز حمایت می شود . بدون شک برنده اصلی این تقابل آمریکا و اسرائیل و متحدانشان هستند. برای برون رفت از شرایط می توان نگاه را در باره آینده منطقه و راههای تامین امنیت دسته جمعی در منطقه تغییر داد. تغیری دو سویه که متضمن تامین منافع کشورهای منطقه باشد . نه آنکه آب به آسیاب شرکتهای بزرگ تولید کنده سلاح در غرب بریزد .