تحلیل چرایی و دلایل اختلاف ها و آینده مناسبات آمریکا وروسیه
وی باتوجه به دوره جنگ سرد خاطرنشان کرد: روابط مسکو - واشنگتن در دوره جنگ سرد یعنی از 1945 تا 1991 بامؤلفه های دیگری سنجیده می شد که آن مؤلفه ها در حال حاضر وجود ندارند. روسیه جدید که از 1991 به وجود آمد و پایان جنگ سرد رسماً اعلام شد، جهان و روابط روسیه و آمریکا وارد مرحله جدیدی شد که 10 سال نقطه اوج مناسبات طرفین بود؛ اما این روابط از سال 2000 که پوتین رئیس جمهور شد و خصوصاً بعد از یازده سپتامبر به سمت واقع گرایی رفت.
تحلیلگر مسائل بین الملل با تأکید بر دوره سردی مناسبات مسکو و واشنگتن اشاره داشت: پوتین در بهمن 1385 در اجلاس مونیخ شرکت کرد و سخنرانی مشهوری داشت. او سیاست یک جانبه گرایی آمریکا در دوران بوش پسر را به شدت مورد انتقاد قرار داد. فاصله بین آمریکا و روسیه از آن دوران کم کم شروع شد و می توان دوران سردی روابط این دو کشور را از همان دوران دانست.
وی با اشاره به مواضع مدودف در قبال آمریکا تأکید کرد: طرحی از سوی کلینتون در دوره ای که مدودف رئیس جمهور شده بود، ارائه شد. اسم آن را «ریست کردن مناسبات» گذاشتند. مدودف سادهاندیشانه تصور کرد که می تواند روابط روسیه و آمریکا را به خصوص در دو محور سپر دفاع موشکی و مسئله گرجستان ارتقا دهد؛ در حالی که او در اجلاس سران کشورهای ناتو در پرتغال متوجه شد که این موضوع امکان پذیر نیست. سیاست واقع بینانه تری در قبال آمریکا بعد از پایان ریاست جمهوری مدودف در 2012 و شروع ریاست جمهوری پوتین در پیش گرفته شد. پوتین متوجه شد که نمی تواند به طرف آمریکایی اعتماد کند.
بهشتی پور با توجه به سیاست خارجی روسیه از زمان ریاست جمهوری پوتین گفت: مهم ترین ویژگی در این دوران عبارت است از اینکه روسیه هم به سیاست های منطقه ای و هم سیاستهای پیرامونی توجه کرده است. پوتین سیاست های خود را در حوزه پیرامونی در اوکراین و گرجستان متمرکز کرد و به عنوان مهمترین اقدام خود در سال 2014 کریمه را ضمیمه خاک روسیه کرد. این مسئله تنش بزرگی در روابط غرب با مسکو به وجود آورد. از آن طرف نیز فعال شدن سیاست خاورمیانه ای روسیه و نقش آفرینی آن در سوریه تمام معادلات روابط مسکو و واشنگتن را تحت تأثیر قرار داد و از سردی روابط به سمت تنش در روابط سوق پیدا کرد.
وی با تأکید بر عدم محقق شدن ادعای رئیس جمهور آمریکا در قبال روسیه اشاره داشت: ترامپ که به قدرت رسید، وعده داده بود روابط روسیه و آمریکا را بهبود می بخشد. او اوباما را متهم می کرد که مدیریت چندانی در این زمینه نداشته است. با این حال پس از روی کار آمدن ترامپ نه تنها روابط طرفین بهتر نشد، بلکه به مراتب بدتر شد. مسموم شدن یک فرد باعث شد که شصت دیپلمات روسیه را از آمریکا اخراج کنند و کنسولگری روسیه را بستند. جاسوس بودن او در سال 2006 تأیید شده بود و دوره محکومیت خود را می گذراند. این فرد در سال 2010 با جاسوس های مقابل مبادله شد.
تحلیلگر مسائل بین الملل با اشاره به اینکه تنش های کنونی باعث می شود که لاوروف وضعیت کنونی را بدترین دوره روابط روسیه و آمریکا بداند، افزود: با این حال تأکید می شود که این موضوع نباید این جمع بندی را داشته باشد که چون وضعیت روسیه و آمریکا در بدترین شرایط است، پس بهترین موقعیت برای بهره برداری از این وضعیت نزد ایران قرار دارد. گرچه دور شدن روسیه و آمریکا قدرت بازیگری ایران را به صورت تاکتیکی افزایش می دهد و می توان از اختلافات موجود بین طرفین مادامی که این اختلاف ها ادامه یابد، استفاده کرد؛ اما نباید این موضوع را از یاد برد که این دو قدرت بازیگر به دنبال منافع خود هستند. ایران نمیتواند به صورت استراتژیک روی مناسبات خود با روسیه یا غرب حساب کند.
وی با توجه به چگونگی مواجهه با تنش مسکو و واشنگتن گفت: تاریخ نشان داده است زمانی که منافع قدرت های بازیگر ایجاب می کند، با یکدیگر کنار می آیند. باید این اختلافات را هوشمندانه رصد و تحلیل کرد؛ اما نباید فریب اختلاف های مقطعی قدرتهای جهانی را خورد. قدرت بازیگری ایران به پشتوانه مردم و حضور آن ها در صحنه به وجود می آید؛ اما در عین حال باید اختلافات موجود بین روسیه و آمریکا و کشورهای دیگر را به خوبی فهم کرد و بر اساس تحلیل دقیق ماهیت این اختلاف ها در صورت امکان آن ها را به نفع منافع ملی کشور مورد بهره برداری قرار داد.