انتخابات ریاست جمهوری و آینده سیاست خارجی روسیه
بوریس تیتوف، رئیس "حزب رشد" سرمایه داری است که شانس خود را برای کارآمدی سرمایه در انتخابات روسیه می آزماید اما عملا شانس چندانی ندارد.
گریگوری یاولینسکی، رئیس "حزب یابلوکو" از دیگر رکوردداران شرکت در انتخابات ریاست جمهوری روسیه است.
خانم اکسنیا سابچاک از حزب "ابتکار مدنی" نیز از کاندیداهای این دور انتخابات ریاست جمهوری روسیه است که شعارهای اصلاحگرایانهای میدهد اماکاری از پیش نمیبرد،زیرا محبوبیت چندانی درمیان مردم و افکار عمومی ندارد.
ماکسیم سورایکین از شاخه تندروی حزب "کمونیست روسیه" نیز در رقابتها شرکت کرده که شاید زیر یک صدم درصد شانس پیروزی داشته باشد!
این هشت کاندیدا در انتخابات ۱۸ مارس به رقابت خواهند پرداخت. این در حالی است که بر اساس نظرسنجیها پوتین بالای ۷۰ درصد شانس پیروزی دارد ولی به نظر می رسد به احتمال ۹۹ درصد پوتین مجددا رئیس جمهور روسیه خواهد شد.
واقعیت اینجاست که سه ویژگی مرکزگرایی، فردگرایی و اقتدارگرایی از زمان روسیه تزاری وجود داشته و تا دوره بلشویکها و در روسیه جدید نیز تکرار شده و تداوم داشته است. بر این اساس، همه چیز به مرکز و فردی که مورد حمایت اکثریت است ختم میشود و امروز پوتین این نقش را برعهده دارد. مسئله مورد اهمیت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۸ روسیه، سیاست خارجی این کشور و به خصوص روابط با آمریکا و ایران در دوره چهارم ریاست جمهوری پوتین است که عملا از نهم اردیبهشت ماه 1397 آغاز میشود.
یعنی دوره فعلی تا نهم اردیبهشت ماه است، پس از آن دوره چهارم ریاست جمهوری وی آغاز میشود و تا ۶ سال بعد یعنی تا سال 1403 (2014 میلادی ) ادامه پیدا خواهد کرد. طی ۶ سال آینده به نظر میرسد که مهمترین چالش پوتین تغییراتی است که در عرصه سیاست خارجی به وجود آورده است. شاید سرگئی لاوروف که ۱۴ سال است به عنوان وزیر خارجه روسیه خدمت میکند نیز تغییر کند. برخی مطبوعات روسیه از تغییرات داخلی در دولت سخن گفتهاند چنانکه گفته می شود دیمیتری مدودف، نخست وزیراین کشورنیزتغییرخواهد کرد.حال اینکه این تغییرات تا چه حد تحقق پیدا کند مشخص نیست.
آنچه قابل پیشبینی است اینکه روسیه اگرچه به دنبال تقابل جدی با آمریکا یا اروپا نیست، اما در سالهای آینده، مسکو همچنان سیاست گسترش حوزه نفوذ خود در خاورمیانه و شرق اروپا را ادامه خواهد داد. بر این اساس احتمالا منافع روسیه در تعارض با غرب و به خصوص آمریکا قرار خواهد گرفت و میتوان پیش بینی کرد که روسیه در قبال آمریکا در شش سال آینده یک سیاست تقابلی را دنبال کند.
اما بدون شک کرملین در پی احیای جنگ سرد نیست. چون در دوره جنگ سرد، رقابت شوروی و آمریکا یک رقابت کاملا ایدئولوژیک بود، ولی امروز رقابت بر سر تقسیم منافع و گسترش حوزه نفوذ است. در چنین شرایطی، دو کشور در مناطقی با یکدیگر همکاری و در حوزه هایی به رقابت جدی و تقابل میپردازند. به عنوان مثال، کریمه یکی از مناطقی است که مسکو و غرب همچنان با یکدیگر رو در رو هستند و این روند احتمالا طی ۶ سال آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد.
اما در مورد خاورمیانه و به ویژه سوریه، به واسطه وجود بندر طرطوس در شرق مدیترانه، روسیه موقعیت خود را در این منطقه تثبیت کرده است. مسکو قصد دارد با حضور نظامیان بیشتر پایگاه طرطوس را ارتقا دهد و نسبت به دوره شوروی حضور پررنگتری در آنجا داشته باشد. از دیگر سو روسیه با اضافه کردن پایگاه هوایی حمیمیم در نزدیک بندر لاذقیه سوریه در شرق مدیترانه میخواهد موقعیت خود را بیش از پیش تثبیت کند. در این پایگاه جدید حضور نظامیان بیشتری از روسیه را شاهد هستیم. از این رو، به نظر می رسد روسها در حال تقویت موقعیت ژئوپولوتیک دریایی در شرق مدیترانه و شمال دریایی سیاه در کریمه هستند. بدین ترتیب مسکو برای تقویت ناوگان دریایی اش در مقابل ایالات متحده فرصتهای جدیدی کسب خواهد کرد.
در مورد روابط تهران و مسکو با محوریت مسئله سوریه نیز باید توجه داشت، هر کشوری به فکر منافع خود است و تهران و مسکو هم از این قاعده مستثنی نیستند. بنابراین ایران براساس منافع ملی و آرمانهای انقلاب با کشورهای دیگر همکاری و تعامل میکند.