پرسش های اساسی در باره سیاست ایران در قبال اسرائیل پرسش و پاسخ با امیر (قسمت سوم)

امیرجان دوستان من همکاری نکردند ومن مجبور شدم با بضاعت کم خود پاسخ پرسش های اساسی شما را تهیه کنم امیدوارم مفید واقع شود

در پاسخ به بخش اول نوشته شما که مرقوم داشتید :

درباره اسرائیل، این موضوع مشکل تر و لاینحل به نظر می رسد. واقعا چه دشمنی و تهدیدی در طول پیدایش، این کشور برای ایران به دنبال داشته است. نزدیکی های فرهنگی که در طول تاریخ ،ایرانیان با قوم یهود داشته اند. اقلیت قابل توجه ای ازیهودیان که در زمان شاه درایران زندگی می کردند و نقش مهمی در اقصاد وبازرگانی ایران ایفا می کردند . واقعا مشکل درکجا است ؟

باید موضوع کلیمیان ایرانی را ازاسرائیل جدا کنید چراکه کلیمیان ایرانی هیچ ربطی به صهیونیست های اسرائیلی ندارند و رابطه ایران با شهروندان یهودی خود قابل مقایسه با دشمنی موجود بین اسرائیل و ایران نیست .

موضوع دیگراینکه نزدیکی ایران با قوم یهود ارتباطی با صهیونیست ها ندارد . زیرا همه یهودی ها صهیونیست نیستند . شما بهتر ازمن می دانید صهیونیسم اندیشه ای است که توسط هرتزل و دوستانش بوجود آمد برای اطلاعات بیشتر لینک ذیل را ببینید

http://iichs.org/index.asp?id=874&doc_cat=1

مشکل دقیقا درهمینجا است. اندیشه صهیونیسم براساس ایدئولوژی برتری نژادی بنیان گذاشته شده است . آنها یهودیان را نژاد برترمی دانند . یهودی بودن را قبل از انکه پیروان حضرت موسی (ع) بدانند ، یک نژاد معرفی می کنند. بنابراین فقط کسانی یهودی هستند که از مادری یهودی متولد شده باشند. کسی نمی تواند با پذیرش حقانیت موسی  یهودی شود . بنابراین مشکل صهیونیست ها با ایران نیست با همه کسانی است که به برابری نژادی معتقدند .

نکته دوم بحث اشغالگری آنها است از سال 1967 تا کنون بر اساس قطعنامه های سازمان ملل آنها کرانه باختری رود اردن و قدس شرقی وغزه را اشغال کرده اند. (با آنکه ازغزه خارج شده اند اما به نام تامین امنیت  خود غزه را درمحاصره دارند . ) درباره این  موضوع سه رویکرد کلی و جداگانه  در ایران وجود دارد. البته ممکن است نظر های دیگری خارج از ایران هم در این باب مطرح باشد

 

ادامه نوشته

سوریه و نگاهی روسی به تحولات


کردپرس: روابط روسیه و سوریه همواره از گذشته دارای ثبات و چند بعدی بوده است. در این بین با آغاز تحولات سیاسی در سوریه در واقع این مسکو بوده است که کوشیده تا با توجه به روابط خود با دمشق به نوعی به بازیگری در«مساله سوریه» بپردازد. در این راستا برای درک بهتری از نوع حمایت مسکو از دمشق در بحرانهای کنونی و فراوری این کشور به گفتگویی با  حسن بهشتی پور کارشناس مسائل اوراسیا پرداختیم:

اگر به سیاست خارجی روسیه در قبال تحولات و بحران های یک سال اخیر در سوریه نگاهی داشته باشیم، مهمترین مولفه های دخیل در سیاست مسکو در این حوزه چیست ؟

نخست باید گفت مهمترین مولفه در این نگاه آن است که سوریه متحد روسیه در منطقه خاورمیانه است و به نوعی نیز میتوان گفت مهمترین متحد روسیه در خاورمیانه محسوب می شود. به همین دلیل مسکو هم تلاش کرده است تا به هر شکل ممکن موقعیت خود را در این کشور حفظ کند و اجازه ندهد که دولت اسد به سرنوشت قذافی دچار شود. دومین مولفه در سیاست خارجی روسیه در حوزه سوریه دعوت از سوریه برای رفتن به سمتی است که روسیه متهم به حمایت از سرکوب مردم سوریه نشود. یعنی مسکو به بشار اسد تاکید کرده است تا راه حلی را برای گفتگو و مذاکره با مخالفان بیابد . سومین مولفه مورد نظر مسکو آن است که از راه گفتگو با ایران و تا حدودی نیز با گروههای مخالف بشار اسد راه حلی را بیاید تا نوعی از مصالحه بین دولت و مخالفان سوری ایجاد کند. یعنی کرملین می خواهد به حمایت بی چون و چرا از اسد جلوه گر نشود. در این راستا روسیه حداقل با دو دور مذاکرات علنی با مخالفان بشار اسد نشان داده که نیم نگاهی هم به راه حل دارد. گذشته از این روسیه با ترکیه هم به عنوان حامی مخالفان بشار اسد گفتگوهایی داشته است.

 در مجموع تلاش دولت مسکو در این جهت است که به هر شکل ممکن اسد را نگه دارد. زیرا که روسی ها معتقدند که جایگزین اسد یا گرایش اخوانی خواهد داشت و به سمت ترکیه خواهد رفت و یا غربگراست و به سمت غرب خواهد رفت. یعنی در هر دو وجه، روسیه موقعیت خود را در خاورمیانه تضعیف شده تر می بیند.

ادامه نوشته