مخاطب اصلی این وبلاگ جوانان هستند انها که فکر می کنم بیش از هرکس دیگری به تحلیل سیاسی نیاز دارند اما استثنا مخاطب این مطلب مسئولین ایرانی هستند . رسالت ما امروز این است که اگر حرفی را کارشناسی می دانیم نباید ملاحظات سیاسی مرسوم موجب شود تا از گفتن دیدگاه هایمان ابایی داشته باشیم چون در اینجا تنها و تنها منافع ملی ایران باید مورد نظر باشد و نه منافع شخصی بنابراین درتحلیل پیام اوبا ما به ایران و دلایل توجه به ان در اینجا نکاتی را یا دآور می شوم شاید از اتفاق مسئولی این وبلاگ را دید و به مطالب مطرح شده توجه کرد

تغییراتی که باراک اوباما، رییس جمهور امریکا در پیام نوروزی خود  بیان کرده است که درصدد انجام آن است، بسیار جدی به نظر می رسد و احتمالا وی قصد اانجام این تغییرات را دارد. اما چهار سوال اساسی و دشوار در این رابطه مطرح است 

1-این تغییرات در چه زمینه­ هایی تحقق عملی می یابد و تا چقدر عمیق است.

2- آیا این تغییرات در سیاست­های راهبردی و بلند مدت و نگرش­ ها قرار است اعمال شود یا فقط در روش­ها است؟

3- آیا اوباما و تیمش توان اجرای چنین تغییراتی را دارند یا خیر؟

4- آیا آنها فرصت کافی و نفوذ سیاسی لازم را در حاکمیت امریکا دارند که بتوانند  تغییرات قابل توجهی را در سیاستهای بلند مدت امریکا به وجود بیاورند ؟

در پاسخ به این پرسش های سخت می توان به چند نکته اساسی توجه کرد :

1- درمورد سیاست خارجی امریکا، چنین تغییراتی حداقل در حرف کاملا مشهود است. این را هم باید توجه داشته باشیم که در سیاست حرف مقدمه عمل است. یعنی  می توان امیدوار بود  این سخنان در عمل نیز اجرا شود. 

نگاهی به فهرست اقدام های عملی اوباما در سه ماه گذشته که زمام امور را در دست گرفته به این خوشبینی کمک می کند

امریکایی­ ها از سال 2005 با سوریه ارتباطی نداشتند، اکنون مناسبات را از سرگرفته­ اند و درحال مذاکره با طرف سوری هستند. این یک تغییر مهم است. نام دیگری نمی­توان برآن گذاشت.

2- در ارتباط با ایران، شخصی مانند فریمن رییس شورای اطلاعات ملی امریکا شد . اگرچه با فشار لابی اسرائیل مدت کوتاهی بعد ،برکنار گردید . اما این گامی است برای نشان دادن اینکه اوبا ما قصد ندارد تمام کسانی  راکه منصوب می کند طرفدار اسرائیل وضد ایرانی باشند. درست است که دنیس راس و هالبروک کسانی هستند که دید مثبتی نسبت به ایران ندارند و بیشتر در کمپ مخالف ایران هستند، ولی از طرف دیگر اشخاصی مانند دنیس بلر و فریمن، که منتقد سیاست­های اسراییل هستند و بیشتر به منافع ایالات متحده امریکا توجه دارند و این مسئله را بر منافع اسراییل مقدم می­دانند نیز در تیم اوباما حضور دارند. از این نظر می­توان گفت که این حرکت­ها برای نشان دادن آمادگی برای تغییرات است.

3- در بیان نیزبرخلاف دولت بوش که مرتبا بحث توقف غنی­ سازی  اورانیوم در ایران را به عنوان پیش شرط مذاکرات قرار می­داد، می­ بینیم که این مساله به عنوان پیش شرط مذاکرات مطرح نمی­ شود بلکه درست برعکس تیم اوباما با زرنگی سعی می کند به گونه­ ای ظریف از کنار ان بگذرند

  4- آمریکا با مطرح کردن منافع مشترک خود با ایران در افغانستان فضای  همکاری دوجانبه­ ای را پیشنهاد کرده که اگر جزئیات ان در اجلاس هفته اینده در لاهه هلند در باره افغانتان روشن شود می توان گفت علامت خوبی برای  تغییرات است

5- امریکا مایل است با ایران مذاکره کند ودراین امرجدی است. زیرا مذاکره به معنای برقراری فوری روابط نیست.علاوه براین آمریکا می داند بدون کمک ایران بسیاری از مشکلاتش در عراق و افغانستان حل نمی شود به همین دلیل دنبال جذب همکاری ایران است بدون انکه امتیاز بزرگی به ایران بدهد

6- انجام مذاکره با ایران این حسن را برای جناح تند رو در امریکا د ارد که بگویند اگر ایران با مذاکره موافقت کند که زمینه برای رسیدن به اهداف آمریکا آما ده  می شود زیرا اگراین مذاکرات  درنهایت به نتیجه نرسد به افکارعمومی جهان می گویند که با ایران هم مذاکره کردیم و به نتیجه­ ای نرسیدیم. پس باید با ایران برخورد قهر امیز کرد حالا یا در قالب تشدید تحریم ها و یا با اقدام نظامی علیه مراکز مختلفی در یران. اگر هم مذاکرات به نتیجه مطلوب آمریکا رسید که در ان صورت آمریکا یک گام دیگر به اهداف خود در خاورمیانه نزدیک شده است . اما اگر ایران به مذاکره هم تن ندهد که در ان صورت نقشه دنیس راس که چندی قبل طرح خود را برای وادار کردن ایران به پذیرش توقف غنی سازی اورانیوم ارائه کرده بود ، زمینه اجرایی تری پیدا می کند . دنیس راس با انتقاد از سیاستهای گذشته آمریکا نوشته بود که نه تشویق ها کار سازی برای ایران مطرح شده و نه تنبیهات قابل توجه ، بنابراین باید به ایران امتیاز قابل توجه پیشنهاد داد که اگر مخالفت کرد با مجازات بسیار سختری نسبت به گذشته روبرو شود

8- با توجه به موارد فوق در این مرحله ایران باید مدیریت کند. پیشنهاد من ا ین است که ایران نباید از مذاکرات ابایی داشته باشد . مسئولین ایرانی می توانند محکم و استوار بر اساس اصول خود برای رسیدن به خواسته­ های  مشروع ایران  گفت­ وگو کنند

مذاکره به معنای عدول از مواضع نیست عدول از مواضع برحق خود و گذشتن از منافع ملی خیانت است. بنابراین گفت­ وگو و مذاکره  درشرایط حساس و تعین کننده فعلی برای رسیدن به اهدافی که ایران سال­ها به دنبال آن بوده بسیار مثبت است چراکه ایران توانایی آن را دارد که ازطریق مذاکره مستقیم با آمریکا حقوق خود را  به دست آورد.

البته شرایط این مذاکره نیزباید فراهم شود. باید ببینیم که آیا طرف امریکایی شرایط را فراهم می­ کند یا خیر.شرایط پیچیده و سخت نیست . آمریکا که قطع کننده روابط در سال 1359 بوده باید نشان دهد به واقع دنبال تجدید نظر در سیاستهای غلط گذشته است برای این کار یا باید دارایی های مسدود شده ایران  را آزاد کند و یا حداقل به تحریم ها در دوره ای معیین پایان دهد. این انتظار به حقی است که انجام آن برای آمریکا هیچ هزینه ای در بر ندارد اما گام مثبتی برای شروع تازه محسوب می شود.

طرف ایرانی هم خوب می داند که در موقعیت فعلی کاررا چگونه مدیریت کند که لابی افراطی صهیونیستی در داخل آمریکا نتواند بیش از این از تضاد های موجود بهره برداری کند