گام سوم

 

آشنائي با كاربرد و جايگاه" اطلاعات" در تحليل سياسي

 

براي هرتحليل گرسياسي ،دستيابي به اطلاعات صحيح مربوطه به خبري كه قصد تحليل آن را دارد، بسيار حائزاهميت است.چراكه درصورت ارائه نکردن اطلاعات ويا غيرموثق بودن اطلاعات ارائه داده  شده درتحليل سياسي، اساس ان تحلیل ويا بخش مهم ازآن،دچار مشكل خواهدشد.درحالي كه هرچه اطلاعات يك تحليل گر دقيق ترو داراي جزئيات بيشترباشد، تحليل او احتمالاً جامع تروصحيح ترخواهدبود.

 بنابراين قبل از هرگونه تجزيه و تحليل يك خبر ، لازم است اطلاعات كامل و دقيق تري در مورد همان خبر بدست آوريم.

امروزه دستيابي به اطلاعات بيشتر مي تواند زمينه ساز كسب يا تثبيت قدرت براي دولتها و رهبران جوامع باشد. همچنين داشتن اطلاعاتي دقيق درباره تحولات سياسي اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي موجب گسترش نفوذ و برخورداري از امكانات بيشتر مادي و معنوي مي شود . به همين دليل، روز به روز بر اهميت مراكز اطلاع رساني به عنوان پايگاهي براي دسترسي به اطلاعات و ابزاري در جهت توسعه اطلاعات و نفوذ ، بر افكار عمومي افزوده مي گردد . شايد به همين خاطر قرن بيستم از سوي بعضي از صاحب نظران قرن ((ديكتاتوري اطلاعات )) لقب گرفت .

به باور اين صاحب نظران دستگاهاي اطلاع رساني در قرن بيستم سعي داشتند با ارسال انبوه اطلاعات متنوع اما جهت دار ، افكار عمومي مردم جهان را تحت سيطره اطلاعاتي خود درآورند . به گونه اي كه حتي تصميم گيري مردم و مسئولين كشورها را تحت تأثيرمستقيم يا غير مستقيم تبليغات خود قراردهند.

در واقع استعمارگران جديد با  استفاده ازابزار ها و تکنیکهای نوین اطلاع رساني جهاني برخلاف قرن 17 تا 19 كه  با  سلاح  آتشين و  قدرت برتر نظامي،كشورهاي ديگر را تحت  كنترل در مي آورند.درقرن بيستم ودرادامه آن در قرن 21همان استعمارگران با استفاده از شيوه هاي جديد از طريق ايجاد انحصار درمنابع اطلاع رساني ، باورهاي عمومي مردم جهان را در مورد مهم ترين مسائل جهاني تحت تأثير قرار ميدهند و درمواردي حتي می توانند قضاوتهاي عمومي را در مورد یک مساله سازمان دهی  كنند . اين جريان در مراحل پيشرفته خود در مواردي تا آنجا پيش مي رود كه حتي با كاناليزه  كردن مجاری ورود اطلاعات به مسئولين كشور هاي مختلف،بصورت غیر محسوس برروي تصميم گيري آنها تأثيرات تعيين كننده دارند. اين جريان اگرچه هميشه موفق نيست اما در اكثر موارد مي تواند با ايجاد موج هاي خبري به اصطلاح نبض افكار عمومي مردم جهان را براي ايجاد تغیرات مورد نظر ، بدست گيرد.

از آنجا كه تحليل گر سياسي نيزجدای ازجوامع انساني نيست ، ممكن است تحت تأثير القائات منابع اطلاعاتي قرار گيرد. به همين دليل او بايد بتواند ارزيابي دقيقي از اطلاعات و صحت و سقم آن داشته باشد .به اين منظورتحليل گر سياسي بايدبا  اصولي آشنا باشد كه با اتکاء به ان اصول اطلاعات بدست امده را کنترل و ارزیابی کند .